گزارش ساعت ۲۴ از سخنرانی مهم دكتر محمود سریعالقلم درباره مسایل روز كشور
نبود اجماع سیاسی و یهود امریکا چالشهای اصلی ایران
ساعت ۲۴- دبیرخانه شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی در اتاق ایران از دکتر محمود سریعالقلم استاد دانشگاه شهید بهشتی دعوت کرده بود تا در جمع اعضای اتاقهای ایران و مدیران برخی از تشکلهای بزرگ سخنرانی کند.
دو نوع چالش توسعه
سریعالقلم در شروع صحبت خود تصریح كرد در ۳ ماه گذشته در ۱۲ كنفرانس بینالمللی در اروپا و آسیا و سایر مناطق جهان حاضر بودهام و آنچه امروز بیان میكنم دستاورد و شنیدن بحثهای گوناگون كارشناسی درباره امروز و فردای ایران از این كنفرانسهاست.
استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: یكی از دگرگونیهای بنیادین جهان امروز با دنیای ۳۰-۴۰ سال پیش كه مشهود است دگرگونی در رفتار و اندیشه سیاستمداران كشورهای جهان به ویژه كشورهای قدرتمند است. ۳۰-۴۰ سال پیش اگر در یك نقطه از دنیا آشوبی میشد یا رخدادی فراتر از رخدادهای سرزمینی اتفاق میافتاد، سران كشورها دور هم مینشستند و با تصمیمگیری جمعی آن آشوب یا ناسازگاری را به سرانجام مطلوب میرساندند. اما امروز در دنیا ناسیونالیسم اقتصادی و ناسیونالیسم سیاسی آنقدر رشد كرده است كه حتی كشورهای بزرگ نیز پیش از اینكه به فكر حل مسایل سایر كشورها باشند به آینده جامعه خویش فكر میكنند و میخواهند بدانند در دنیای پیچیده امروز چگونه باید مسایل ملی – میهنی خویش را حل كنند و كمتر به این فكرند كه مساله كشور دیگر را حل كنند.
به طور مثال در حالی كه جنگ سوریه منجر به آواره شدن میلیونها انسان شده است و با وجودی كه اكنون ۸۰ درصد خاك سوریه در نبردهای سنگین میسوزد اما رهبران كشورها به این فكرند كه برای كشورشان از این مساله چگونه باید بهرهبرداری كنند.
یك مقام ارشد اتحادیه اروپا گفته است كه بازسازی سوریه ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه میخواهد كه در كشورهای همسایه وجود ندارد و اروپا نیز این پول را ندارد و به همین دلیل پیشبینی میشود سوریه پس از عادی شدن شرایط فعلی سالهای طولانی در تهیدستی باقی بماند. در دنیای امروز كشوری مثل امریكا هم به فكر این است كه از هر رخدادی فقط منافع خود را لحاظ كند. همین مساله موجب شده است كه اوباما از اقدام و عمل به روش سابق در سوریه اجتناب كند. اوباما درباره ایران نیز همینگونه فكر میكند و مسایل را برای دولت بعدی باقی میگذارد.
بنابراین ما با دنیایی مواجه هستیم كه احزاب و گروههای غالب در هر كشوری مراقب این است كه منافعش به هیچ عنوان با تهدید مواجه نشود و همه امور و تصمیمگیریها تنها در چارچوب رشد منافع ملی اتخاذ میشود. هند امروز نمونه بارز چنین اندیشهای است. مودی نخستوزیر امروز هند ضمن دوستی با چین، با امریكا، با روسیه، با ایران، با عربستان هر كشور دیگری دوستی میكند تا طرحهای بلندپروازانه ۱۰ سال آیندهاش را بتواند اجرا كند و به سرانجام برساند.
اكثر كشورها دنبال این هستند كه برنامههای توسعه بلندمدت تهیه كنند. كشوری مثل عربستان هم حتی برای ۲۰ تا ۳۰ سال آینده هدف اقتصادی بلندپروازانه تهیه كرده است. این كشور برای اطمینان از اینكه چه باید كند از چندین موسسه معتبر مطالعاتی در جهان دعوت كرده است برنامه بلندمدت آنها را بررسی كنند. عربستان در حال حاضر حتی با روسیه دوستی میكند و میخواهد كدورتهای كوچك با امریكا و انگلستان را حل كند.
تولید ثروت
به گزارش ساعت ۲۴، دكتر سریعالقلم گفت همه تكاپوها و برنامهریزیها و آیندهنگری از سوی هر كشور در دنیای امروز بر پایه رشد شتابان تولید ثروت است و احزاب غالب در هر كشوری با این هدف كه باید در تولید ثروت گامهای بلندتری بردارد اقدام میكند. آنها در مسیر رشد شتابان تولید ثروت به این نتیجه رسیدهاند كه باید رنج جراحیهای بزرگ را بكشند. چیزی كه آنها فهمیدهاند این است كه برای تولید ثروت دیگر نمیتوان با سیاستهای سنتی ادامه داد.
كشوری مثل فرانسه نیز حتی چنین دیدگاهی را پذیرفته است و آنها نیز دنبال مرحله جدید توسعه هستند. انگلستان مغرور ۲ سال با رهبران چین مذاكره كرد تا آنها را متقاعد كند كه بانكهای خود را در انگلستان متمركز كنند. این درخواست و عمل انگلیسیها برای امریكاییها خوشایند نبود زیرا آنها میخواهند با اتحاد با سایر كشورها برای چین محدودیت درست كنند اما انگلیسیها میخواهند سهم خود را از ثروت جهان افزایش دهند كشور ثروتمندی مثل آلمان نیز برای آینده خود پیچیدهترین برنامهریزی علمی را برگزیده است.
اگر ایران بخواهد در این شرایط كاری كند باید تعریف جدیدی از خود ارایه كند و بداند كه در شرایط بینالمللی در چه جایی قرار دارد. من نیز با این گفته دكتر محمد طبیبیان اقتصاددان نامدار ایرانی كه میگوید ایران آخرین كشوری خواهد بود كه ایدهآلیسم را رها میكند موافقم. ایدهآلیسم چپ در ایران میگوید كه میخواهد جهان را تغییر دهد زیرا معتقد است در داخل كشور مشكلی نداریم و باید دنیا را دگرگون كنیم.
این نگاه ما به جهان موجب شده است كه شرایط خاصی پدیدار شود. در حالی كه ایران به لحاظ تاریخی، سیاسی و جغرافیایی برای اروپاییها بسیار اهمیت دارد و برخی نشانهها مثل سرازیر شدن توریستهای اروپایی به ایران چنین اهمیتی را نشان میدهد. اروپا با ایران، با صنعت ایران، با اقتصاد ایران مشكلی ندارد. اما اگر از من به عنوان یك دانشجوی علوم اجتماعی بپرسید كه چه باید كنیم میگویم ایران باید روی چند چیز متمركز شود و بیشتر از هر چیز روی این مقوله متمركز شود كه بداند در كجای دنیا ایستاده است. ما باید بدانیم كه مشكل اصلی ما چیست و روی حل آن مشكل متمركز شویم.
یهود امریكا
به گزارش ساعت ۲۴، این استاد دانشگاه گفت نتیجه گفتوگوها و بررسیهای من در ۱۲ دیدار بینالمللی كه داشتم این است كه باید مهارت پیدا كنیم كه مشكل اصلی چیست؟ مشكل اصلی ایران آلمان نیست، روسیه نیست و حتی عربستان نیست. مشكل اصلی ایران به نظر من «یهود امریكا»ست كه اسراییل زیرمجموعه آن به حساب میآید. «یهود امریكا» این روزها باور داردكه پس از فشارهایی كه به ایران آوردهاند در مذاكرات هستهای نتایج خوبی در مسیر خواستههای خود گرفتهاند و توانستهاند ایران را از فناوری هستهای دور كنند.
یهود امریكا باور دارد كه فشارها بر ایران موثر بوده است و این روش را ادامه میدهد. آنها تصمیم دارند فشار بر ایران را تداوم دهند و وزارت خزانهداری امریكا محل اصلی فشار بر ایران شده است. روش آنها در تحت فشار دادن مدتدار ایران مانعتراشی رویهای است. به این معنا كه در هر مورد روش فشار را ادامه میدهند. به طور مثال ۴۰ شركت از سوییس میخواهند با ایران در صنعت دارو دادوستد كنند و میدانند كه باید از خزانهداری امریكا اجازه بگیرند. كارشناسان این نهاد امریكایی با استفاده از روش حقوقی اجازه دادن را تطویل میدهند. آنها با ایران به جای نبرد در شكستن شیشه به نبرد حقوقی روی آوردهاند.
در این چارچوب است كه عربستان با ما مشكل پیدا میكند و امریكاییها مساله ایران را زماندار میكنند. امریكاییها میدانند كه ایران میخواهد ثبات پیدا كند، آنها فهمیدهاند كه ایران حس همكاری دارد و آنها میدانند كه ایران برای آنها اهمیت فوقالعاده دارد. در یك كنفرانس جهانی با صراحت گفته شد كه میتوانیم ثبات خاورمیانه را به ایران بسپاریم. ایران برای امریكا آنقدر اهمیت دارد كه اجازه میدهد ۱۱ هزار دانشجوی ایرانی با ویزای امریكایی در دانشگاههای آنها درس بخوانند و به جای اینكه به مالزی بروند در امریكا درس بخوانند.
امریكاییها برای ایران برنامه نظامی ندارند و میگویند كه ایران برای آنها تهدید نیست. یهود امریكا به این نتیجه رسیده است كه اجازه ندهد ایران اهداف خود را در سایه حل مساله هستهای پیگیری كند. در حالی كه آنها ثبات ایران را میخواهند اما درباره ایران رفتاری آهسته دارند و معتقدند باید به مرور با ایران برخورد كرد. به همین دلیل است كه شاید اقتصاد ایران نیز باید به مرور مسایل خود را حل كند.
نتیجهگیری چالش خارجی
به گزارش ساعت ۲۴، دكتر سریعالقلم گفت نتیجهگیری این است كه مسایل اقتصادی و مسایل سیاسی ایران به مرور حل میشوند. شاید این تیجهگیری بر پایه آزمایش موفقیتآمیز تحریمها بوده است. باید ایران سیاست رئالیستی داشته باشد. همان طور كه یك پزشك برای درمان بیمارش نمیتواند از واقعبینی عبور كند، برای حل مشكلات ایران نیز باید رئالیسم برپا شود.
اقتصاد جهانی بر پایه واقعیتها عمل میكند و ما برای حل مشكلات با آن باید سازگار باشیم. ایران امروز در شرایطی قرار دارد كه هیچ اثری روی تحولات عربستان ندارد و این خوب نیست و باید واقعیتها را لحاظ كنیم و در برخورد با عربستان هم باید واقعی عمل كرد.
برای حل مسالهمان با عربستان باید در جای دیگری وارد عمل شویم. رئالیسم معنایش این است كه نباید هر فردی در هر مقامی درباره سیاست خارجی صحبت كند. من در دو كشور بودم كه یكی آسیایی و دیگری اروپایی بود و از رهبران آنها پرسیدم شما چه موقع رهبرتان در بالاترین سطح به ایران میاید. پاسخ آنها این بود كه باید از جای دیگری مصلحتسنجی كنیم و پس از اینكه جواب ما داده شد عمل میكنیم. این یك واقعیت است كه نشان میدهد چالش سختی داریم.
اگر آینده ایران، آینده مردم ایران، آینده محیط زیست ایران برای ما مهم باشد باید ورودیهای ذهنی خود را تغییر دهیم و یادمان باشد كه دنیای امروز دنیای ۴۰-۵۰ سال پیش نیست. باید نظام فكریمان را متناسب با تحولات روز دنیا سازگار كنیم و ایران میتواند زیرا نیروی انسانی فوقالعادهای دارد. ما باید بدانیم كه با چه و برای چه مبارزه میكنیم و باید بدانیم قدرت منطقهای ایران چقدر است.
آیا ایران باید به میزانی كه به فكر حضور در كشورهای دیگر است برای حضور در مصر اهمیتی قایل باشد؟ مصر جمعیت ۹۰ میلیون نفری دارد و به ایرانیان احترام میگذارند و در منطقه یك كشور بسیار مهم است، اما ایران كمترین حضوری در این كشور ندارد. آیا مساله نام یك خیابان است؟ باید بفهمیم كه در منطقه چه میخواهیم و با كدام ابزار به آن میرسیم. در شرایطی كه حتی كشور چین نیز حضور نظامی را منتفی میكند این یك درس است.
ایران قدرت نرم بالایی دارد كه میتواند برای اثبات خود در منطقه از آنها استفاده كند. اگر ایران با این میزان متخصص مجرب پزشكی در كرانه غربی بیمارستان تاسیس كند بهتر است یا اینكه فلسطینی ها وقتی به ایران فكر میكنند فقط به اسلحه فكر كنند؟ ایران باید خود را در منطقه به عنوان یك كشور قدرتمند اقتصادی تعریف كند اما اكنون ما خود را قدرت سیاسی تعریف كردهایم.
چالشهای داخلی
مهمترین چالش توسعه ایران در شرایط حاضر نبود اجماع میان مدیران ارشد سیاسی و اقتصادی است. باید روی یك موضوع اجتماع كنیم و آن نیز در موقعیت امروز نمیتواند جز اقتصاد باشد. اقتصاد ایران زمانی سامان پیدا میكند كه چالش فقدان اجماع بر روی این مقوله از میان برود و همه نهادها و احزاب روی این مساله به یك نتیجه برسند.
الان در وضعی هستیم كه نه تنها اجماع دیده نمیشود بلكه كافی است یك نفر آدم آگاه به اخبار، گزارشها و تحلیلهای ارایه شده روی سایتهای رسانههای جناحها نگاه كند و بفهمد كه در داخل ایران چقدر تضاد وجود دارد. رسانههای ایرانی به دلیل اینكه میخواهند طرف مقابل را افشا كنند اطلاعات فوقالعادهای را منتشر میكنند كه عمق تضاد در ایران آشكار میشود.
مساله امروز ایران فقدان اجماع است. اگر حاكمیت میداند كه مساله اول اقتصاد است باید همه حرفها و صحبتها و مسایل پیرامون این محور باشد اما اكنون بیشتر حرفها سیاسی است. اتاق ایران میتواند كمك كند تا مساله اول ایران اقتصاد باشد.
چالش بعدی ایران در مسیر توسعه این است كه سیستم حكمرانی نداریم و این فقدان سیستم حكمرانی در حالی است كه كشور كوچكی مثل امارات آن را تامین كرده است. مدیریت غیرسیستمی جامعه پیامدهای خود را دارد. چیزی استاندارد نیست و به طور مثال یك كارفرما از همه چیز مطمئن نیست. در اجلاس ویژه داوس كه برای ایران برگزار كرد مدیران شماری از شركتها با صراحت میگفتند ایران بهترین مزیت و فرصت سرمایهگذاری را دارد اما برای جذب سرمایه خارجی سیستم ندارد.
هیاتهای خارجی كه به ایران آمدهاند و یا میآیند بسیار حرفهای هستند و با چند روز ماندن در ایران و شنیدن حرفها و بحثها میفهمند كه سیستم نداریم. میتوان در كمتر از ۵ سال و با مشاركت دادن حدود ۲۰۰-۳۰۰ دانشگاهی سیستم درست كرد. آنها به خوبی میفهمند كه به طور مثال بانكهای ایران به لحاظ سیستمی با دنیا ارتباط ندارند و نمیتوانند با چنین بانكهایی كار كنند. وقتی بانكهای خارجی نمیآیند بخشی از دلایل آن نبود نرمافزارهای مدرن است و آنگاه برخی معلولها را جای علت مینشانند.
چالش بعدی توسعه ایران در حال حاضر این است كه احساس نمیكنیم اداره كشور باید در دست متخصصان باشد. محدودیتها اجازه نمیدهند استعداد و متخصصان ایرانی بازتاب پیدا كند. چرا یك ایرانی به سادگی در كانادا به معاونت مهمترین بانك این كشور میرسد اما در ایران برای اینكه كاری به دست آورد باید به سفارش روی آورد. اكثر كشورهای موفق دنیا توسط متخصصان اداره میشود.
در سال ۲۰۱۵ شركتهای امریكایی ۷۵ میلیارد دلار برای امنیت سایبری خود هزینه كردند و به حرف كارشناسان و متخصصان گوش دادند. اكنون باید این را بدانیم كه ایران باید توسط متخصصان اداره شود و حفظ منیت ملی ایران نیز از این مسیر میگذرد. اكنون كشور چین نیز سیستم را جایگزین حزب كرده است و در نروژ اصولا آموزش سیستمی شده است و ایران تغییر پارادایم میخواهد.
چالش بعدی این است كه مسایل نرمافزاری منطقهای پیرامون ایران را جدی نمیگیریم و در منطقهای زندگی میكنیم كه ۸۲ درصد درگیریها در آن جریان دارد و ما برای كاهش شكافهای منطقهای تلاش كمی میكنیم. قدرت ایران زمانی افزایش مییابد كه ضریب امنیت ملی افزایش یابد و این افزایش با همكاری روسیه و كره شمالی به دست نمیآید.
به گزارش ساعت ۲۴، یكی از حاضران از سریعالقلم پرسید چرا در ایران سیستم حكمرانی پدیدار نمیشود كه او گفت: به نظر میرسد آینده ایران بار ما مهم نیست، مساله توسعه ایران مساله اصلی ما نیست، بهبود زندگی مردم برای ما اولویت ندارد و زمان را تعطیل كردهایم و زمان رسیدن به توسعه برای ما اهمیت ندارد.
یكی دیگر از حاضران پرسید شرایط نامطلوب امروز اقتصاد ایران به دلیل كمدانشی است یا اینكه منافع عدهای این طور ایجاب میكند؟ سریعالقلم گفت به نظر من دانش نداریم. اگر دانش داشتیم درك درستی از منافع پیدا میشود و این به نفع كشور بود.
یكی دیگر از حاضران پرسید كه ایا میتوانید الگویی برای توسعه ایران امروز ارایه دهید كه فقط در حد حرف نمانیم؟ سریعالقلم گفت: الگوی امروز ایران كره جنوبی است. رهبران كره جنوبی چند دهه پیش تصمیم گرفتند از همه امكانات جهان برای توسعه استفاده كنند و مساله اصلی این بود كه پراكندهكاری در فعالیتهای صنعتی فقط به چند رشته قناعت كردهاند اما در همان رشتهها به طور ژرف پیش رفتند. امروز كشتیسازی، فولاد و چند صنعت در كره جنوبی حرف اول را میزند. كره جنوبی به این نتیجه رسیده است كه نمیتواند هم كشتی و تلویزیون و خودرو بسازد و همزمان سلاحهای جنگی هم تولید كند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.