داستان "خانواده فروغ محبت" مهمانان قسمت پانزدهم "ماه عسل"
ساعت24- در قسمت پانزدهم برنامه ماه عسل یک خانواده خاص و جالب مهمان برنامه بودند که خانواده ای با بیش از چهل فرزند بود که داستان عجیب و شنیدنی خاصی داشتند که در این قسمت روایت شد.
در اما در این قیمت و پیش از گفت و گو با خانواده فروغ محبت بازتاب ها و گفت و گوی های برنامه قبلی و مزایده پیراهن اهدایی بارسلونا با امضای بهترینهای بازیکنان این تیم که در واقع بهترین بازیکنان فوتبال دنیا هستند مطرح شد.
پریناز فروزان: احسان علیخانی پانزدهمین قسمت "ماه عسل" را با تشکر از دیدگاهها و نظرات مردمی نسبت به داستان و حضور هکر جوان در برنامه روز قبل آغاز کرد. علیخانی گفت: روز گذشته موضوع متفاوتی در قاب "ماه عسل" طرح شد که برای مخاطبین اهمیت بالایی داشت و موجب شکلگیری یک چندصدایی شد. بسیاری از مخاطبین نگران شایان بودند. باید کمی واقع بین باشیم، همانطور که آقای ابراهیمزاده اولین شاکی شایان به دلیل مواجه شدن با سن کم او و استعدادی که مسیر درستش را پیدا نکرده بود او را بخشیده بود، اما حقیقت انکارناپذیر جرمی است که او مرتکب شده و خودش اصرار داشت در برنامه حضور پیدا کند تا این موضوع را طرح کند و تجربهاش را با دیگران در میان بگذارد. وی افزود: ما هم به جهت سن و سال کم شایان و نگاهی که دارد و پشیمانیاش از این بابت تقاضا میکنیم که نهایت مدارا با او بشود به او فرصت دوبارهای بدهند. نمیتوان منکر کار بد او شد، چرا که این ماجرا مربوط به مردم است و شاکی خصوصی دارد و تمام ایران را برای گرفتن رضایت و جبران خسارت زیر پا گذاشته است.
درگوشی احسان علیخانی با مخاطبین "ماه عسل"
علیخانی همچنین اعلام کرد: جدا از موضوع هک، کسی نباید تصور کند که در فضای مجازی کسی پیگیر نیست، جرمی اتفاق نمیافتد و گرفتاری شکل نمیگیرد. با نشر سادهترین مطلب در فضای مجازی، مثل نشر خبر، شایعه، تهمت و ... خیلی ساده پلیس به کسی که انتشار کذب کرده میرسد. بسط یک شایعه که موجب از بین رفتن آبروی کسی میشود و یا نشر یک خبر کذب که فضای موجود را ملتهب میکند، عین جرم است و در پیجویی این موضوع معمولا به افرادی میرسند که سن کمی دارند. در حوزه قضایی با این موضوع همان طور برخورد میشود که با یک سارق یا یک مجرم علنی برخورد میشود. معمولا این اتفاق درباره چهرهها رخ میدهد و در صورتی که کسی شکایت رسمی کند فردی که اقدام به نشر یا بازنشر اکاذیب کرده باید التماس و تقاضای رضایت کند و پیامدهایی از قبیل جرم عمومی و ... را از سر بگذراند. وی افزود: بارها این اتفاق برای خود من افتاده و یک بار پیگیری کردم و در پس ماجرا یک پسر 17 ساله بود. علیخانی مجدد تأکید کرد: وقتی جرمی اتفاق میافتد تفاوتی بین فضای مجازی و حقیقی نیست. وی همچنین از سردار هادیانفر، جناب سرهنگ خلیلی، جناب سرهنگ مرتضوی، دکتر صادقی معاونت فرهنگی قوه قضائیه، آرزو خاکپور و کسانی که در مجموعه پلیس فتا فعالیت میکنند بابت برنامه دیروز تشکر و قدردانی کرد.
مزایده پیراهن اصل بارسلونا با امضای مسی و بهترینهای بارسا
پس از پخش ویدئوهای بازخورد مخاطبین نسبت به داستان روز گذشته، احسان علیخانی از یک مزایده بزرگ به نفع صندوق محسنین و کودکان کار پرده برداشت. وی با اشاره به شبهای فوتبالی در شبکه سه و مسابقات جام ملتهای اروپا گفت: یکی از باشگاههای پرطرفدار که در حوزه خیریه نیز یکی از بهترین باشگاههای دنیا محسوب میشود بارسلونا است و من چون طرفدار باشگاه رقیب بارسلونا هستم خیلی نمیتوانم از آن تعریف کنم، هرچند فکر میکنم بارسلونا در دنیا محبوبتر است. آقای نیرومند نماینده ایرانی باشگاه بارسلونا که در تهران حضور داشتند پیراهن اصلی بارسلونا با امضای تمام بازیکنان این باشگاه مثل مسی، نیمار، آلوز، پیکه، سوآرز و ... را به جهت امور خیریه در اختیار ما قرار دادند و ما این پیراهن را به مزایده میگذاریم، بخشی از پول عایدی از فروش این پیراهن به محسنین و بخش دیگر به کودکان کار اختصاص داده خواهد شد. وی افزود: علاقهمندان به حضور در این مزایده باید به اپلیکیشن هفهشتاد مراجعه و با پرداخت مبلغی به نفع محسنین در آن ثبت نام کنند.
حضور خانوادهای بزرگ و متفاوت در قاب "ماه عسل"
علیخانی در ادامه ضمن تبریک میلاد امام حسن مجتبی (ع) بیان کرد: خوش به سعادت کسانی که شعار تغییر دنیا و مردم را نمیدهند، بلکه حداقل حال یک نفر را تغییر میدهند، به او امید میبخشند و سعی میکنند زندگیاش را شیرینتر کنند. وی سپس با دعوت از یک زوج جوان گفتگوی پانزدهم خود را درباره موضوع با اهمیت خانواده آغاز کرد. ابوالفضل اهل مشهد که 5 سال از ازدواجش میگذرد گفت: ما از طریق یکی از مربیان افتخاری مرکز که در واقع دختر رئیس شرکتی بودند که من در آنجا مشغول به کار بودم با هم آشنا شدیم. خانم فتحی مسئله ازدواج با یکی از دختران مرکز را به من معرفی کردند. وی گفت: از این پیشنهاد خوشحال شدم چون قلباً دوست داشتم بتوانم یک نفر را خوشحال کنم و خوشبختانه پدر و مادرم از این قضیه مشتاقانه استقبال کردند.
گفتوگو با یک زوج از خانواده فروغ محبت
علیخانی با تأکید بر این نکته که مهمانانش مختار به پاسخ دادن به سؤالهایی هستند که تمایل دارند، از همسر ابوالفضل علت حضورش در مرکز را جویا شد. وی گفت: پدر و مادرم از هم جدا شدند و پس از ازدواج مادرم مجبور شدم در 14 سالگی به مرکز مراجعه کنم. اوایل فکر میکردم شرایط سختی باشد، اما بعد از ورود متوجه شدم که جمعی شبیه خانواده است که موسیقی کار میکنند. من در 20 سالگی ازدواج کردم اما همچنان هر روز وقتم را در مرکز میگذرانم. همسر ابوالفضل گفت: خانم لطفی و آقای دکتر از پدر و مادر هم بیشتر در حقم محبت کردند و جای خالی پدر و مادر را برایم پر کردند. ابوالفضل با عذرخواهی از همسرش به خاطر قطع صحبتهای او که مورد تحسین علیخانی واقع شد گفت: تمام زوجهایی که در مرکز حضور دارند حتی بعد از ازدواج رابطه قویتری با آنجا پیدا میکنند. احسان علیخانی پرسید: موضوع خواستگاری را با چه کسی در میان گذاشتی؟ ابوالفضل گفت: آقای دکتر و همسرشان در این خصوص حساسیت و سختگیریهای شدیدی اعمال میکنند و به سادگی با ازدواج دختران مرکز موافقت نمیکنند. آقای دکتر دبیر انجمن موسیقی درمانی ایران و یکی از نینوازان برتر ایران هستند و عشق خاصی به بچههای مرکز دارند. محیط مرکز فوقالعاده صمیمی و دوست داشتنی است و دل کندن از آن برای ما غیر ممکن است.
پدر و مادر فروغ محبت در "ماه عسل"
در بخش بعدی دکتر ظفری به همراه همسرش خانم لطفی به عنوان پدر و مادر یک شبه خانواده بزرگ به نام فروغ محبت وارد صحنه "ماه عسل" شدند. احسان علیخانی درباره چگونگی شکلگیری این مرکز از دکتر ظفری پرسید خیلی پولدار بودید، ارث بزرگی به شما رسیده بود و اصلا به دنبال چه چیزی بودید؟ ظفری پاسخ داد: این سؤال را با یک مثال جواب میدهم. روزی یک نفر از آبشار نیاگارا شیرجه زد. وقتی از او پرسیدند انگیزهات از این کار چه بود، پاسخ داد: اول بگویید چه کسی من را هل داد. علیخانی پرسید: چه کسی شما را هل داد؟ ظفری گفت: همان کسی که ما را گرفت. کسی که ما دستش را میبینیم اما خودش را نمیبینیم. من و همسرم از ابتدا چنین تصمیمی نداشتیم، چون امکانات انجامش را هم نداشتیم. اما تصمیم گرفتیم یک کار خیر بکنیم. اولین قدم را با یک برنامه موسیقی به نام مجسمه محبت برداشتیم و با بچههایی که خانواده خود را از دست داده بودند شروع به کار کردیم.
یک خانواده واقعی با 50 فرزند
خانم لطفی در پاسخ به سؤال علیخانی که پرسید چند فرزند دارد اعلام کرد: من 40 فرزند در مرکز و 4 فرزند شناسنامهای دارم. وی گفت: من با جمعی از خانمهای خیر فعالیت خیریه انجام میدادم. یکی از فعالیتهای ما موسیقی درمانی بود که برای آن از همسرم دعوت شد و سپس این موضوع مطرح شد و خانواده فروغ محبت شکل گرفت. دکتر ظفری اظهار کرد: این ماجرا مربوط به 14 سال قبل است و اصلا تصور نمیکردیم روزی این خانواده تا این اندازه بزرگ و گسترده بشود. بعد از اجرای برنامه مجسمه محبت به 5 نفر از این کودکان به حدی دلبسته شدیم که دیگه نمیتوانیم از آنها جدا شویم. با آنها یک خانواده تشکیل دادیم و به گونهای یکی شدیم که تفاوتی بین آنها و فرزندان خودمان قائل نبودیم. ما یکی از مراکز وابسته به بهزیستی هستیم اما در حقیقت از درون یک خانواده هستیم و این شبه خانواده را در بهزیستی ثبت کردیم. ما مطابق با چارچوب استاندارد بهزیستی برای بچهها مربی نگرفتیم چون آنها را فرزندان خودمان میدانستیم و با آنها زندگی میکردیم. در حال حاضر عروس و داماد و نوه داریم و حتی بچههایی که ازدواج کردند و رفتند مثل یک خانواده پر جمعیت واقعی با ما در ارتباط و رفت و آمد هستند.
به این باور رسیدیم که میتوان پرید
در بخش بعدی احسان علیخانی از پسر دکتر ظفری و همسرش دعوت کرد تا وارد صحنه "ماه عسل" شوند. همسر امیر حسین که مایل نبود ماجرای کامل زندگیاش پیش از حضور در مرکز را تعریف کند دلیل حضور خود را در مرکز به اختصار اعتیاد در خانواده اعلام کرد. امیر حسین ماجرای ازدواجش با یکی از دخترهای مرکز را این گونه بیان کرد: دلیل انتخاب همسرم عشق بود و به چراهای مردم اهمیتی نمیدهم و با این دید به قضیه نگاه نمیکنم. ما همدیگر را به عنوان خانواده قبول داریم و من از خانواد بزرگ خودمان یک دختر را برای ازدواج انتخاب کردم. علیخانی تأکید کرد: همه حرفم این است که من ممکن است شعار بدهم و کسی دیگر ممکن است کار خیر را به گونهای دیگر انجام بدهد اما این باور در حوزههای مختلف چگونه به وجود میآید؟ دکتر ظفری پاسخ داد: باز هم به مثال آبشار اشاره میکنم، اگر کسی شما را از بالای آبشار هل بدهد و به سلامت به پایین برسید به این باور میرسید که میشود پرید.
عشق را از بچهها آموختیم
احسان علیخانی پرسید: با وجود این که هر دو را به یک اندازه دوست دارید در ازدواج آنها برای امیرحسین بیشتر سختگیری کردید یا برای همسرش؟ خانم لطفی پاسخ داد: در ازدواج به نفع دختر باید بیشتر سختگیری کرد. امیرحسین با تأیید این نکته اذعان داشت: وقتی این موضوع را با پدر و مادرم در میان گذاشتم اولین حرف پدرم این بود که باید ثابت کنی این دختر را دوست داری و حرفت از دل است و حدود 6 ماه طول کشید تا من خودم را به پدر و مادرم ثابت کنم. علیخانی پرسید: چه اتفاقی در این مرکز افتاده که در این روزگار، همه همدیگر را دوست دارند، پشت هم هستند و احساس میکنند همه در عرض یک خانواده هستند؟ دکتر ظفری پاسخ داد: بخشی از این محبت کردن را از خداوند و بخش دیگر آن را از خود این بچهها یاد گرفتیم. به طور مثال صبا به واسطه برادرش جواد به ما معرفی شد و هر کدام از بچهها خواهران و برادران و دوستانشان که در شرایطی مشابه زندگی میکردند به ما معرفی کردند و در واقع این ما هستیم که پشت سر این بچهها راه میرویم. در بخش بعد گروه موسیقی فروغ محبت قطعه «ایران» را به صورت زنده در قاب "ماه عسل" اجرا کردند.
خانوادهای که محبت هدیه میکند
در بخش پایانی احسان علیخانی با نوه دکتر ظفری وارد قاب "ماه عسل" شد. وی با اشاره به سؤالات مطرح شده از سوی مخاطبین پرسید: فرزندان خودتان به این محبت سرشار شما نسبت به بقیه حسادت نمیکنند؟ دکتر ظفری پاسخ داد: محبت عنصری است که حسادت را از بین میبرد و کسانی که به هم محبت دارند بین آنها حسادت وجود ندارد. یکی از فرزندان فروغ محبت که خواننده گروه موسیقی نیز بود: پیش از اینکه به فروغ محبت بیایم معنای کلمه پدر و مادر به نوعی برایم مسخره بود و تا آن روز حسش نکرده بودم. اما معنای واقعی پدر و مادر را در چهره خانم لطفی و آقای دکتر دیدم. آقای دکتر در این چند سال ما را ساختند تا بتوانیم در آینده، در جامعه خودی نشان دهیم. من امروز به خانواده خودم برگشتم اما هرگز لطف و محبت آنها را فراموش نمیکنم. یکی دیگر از فرزندان فروغ محبت گفت: بزرگترین نعمتی که در طول این 21 سال داشتم و در زندگیام جریان دارد حضور آقای دکتر بوده، من 10 سال با دکتر ظفری زندگی کردم و باطن او فراتر از ظاهری است که دیگران میبینند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.