رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 172374

زخم خوردگان کلش و داستان شر، یک کار خیر در ماه عسل

ساعت 24- کلش باز حرفه ای به پشیمانی اعتراف کرد: دوست دارم فکر کنم که پشیمان نیستم، ولی واقعا پشیمانم. شاید دانلودش نکنم و اگر بدانم چنین اتفاقاتی می افتد دانلودش نمی کنم و به برادرم هم زنگ نمی زنم که این برنامه را دانلود کند و با کسی که این بازی را به من معرفی کرد قطع رابطه می کردم. این بازی تمام شدنی نیست و کسانی که بازی می کنند یک روز به این نتیجه می رسند که مثل من بازی را رها کنند.احسان علیخانی در قاب بیست و هشتم "ماه عسل" میزبان کسانی بود که آرامش زندگی خود را تحت تاثیر فضای مجازی از دست دادند.

56.jpg
a href="http://www.saat24.com/news/172374/%D8%B2%D8%AE%D9%85-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%84%D8%B4-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D8%B3%D9%84" target="_blank">
پریناز فروزان: احسان علیخانی با اشاره به مهمانان روز گذشته خود گفت: دیروز عزیزانی مهمان ما بودند که کارهای سخت و سنگین و مهم در کشور انجام می دهند، اما مظلوم اند، و مظلوم اند و مظلوم. از آنها تشکر می کنم و خدا کند درک شان کنیم، ببینیم شان و کفش شان را پا کنیم تا خیلی از اتفاقات حل بشود. بخشی از این متوجه مدیران و مسئولان می شود که توجه بیشتری به آنها بکنند به خاطر آرزوهایی که دارند و گاهی اوقات فراموش می شود و بخش دیگر مربوط به ما است که بهتر آنها را ببینیم و بهشان حق بدهیم. کاری را می کنند که از پس من، شما و خیلی ها برنمی آید. وی با اشاره به جمله مهمان دیروزش عنوان کرد: حمید دیروز یک جمله بزرگ گفت که کاری که ما می کنیم هیچ مهندس و مدیر و مسئولی نمی تواند بکند.


برترین های کلش آف کلنز در قاب "ماه عسل"


احسان علیخانی با بیان این نکته که فضای مجازی به شدت می تواند کارکرد داشته و مفید باشد، اما احتیاج به یک فرهنگی دارد که گاهی اوقات متأسفانه فراموش می کنیم از برادران رحیمی عوت کرد تا وارد صحنه "ماه عسل" شوند. امیر که پسر کوچک تر خانواده است در کارخانه پدرش کار می کند. علی تولیدکننده اقلام برقی است و حمید در صنف چاپ و تبلیغات مشغول به کار است. حمید در رشته کامپیوتر تحصیل کرده، علی کارشناس مدیریت بازرگانی است و امیر به گفته خودش به خاطر اعتیاد به بازی کلن تحصیل در رشته تجربی را در سال دوم دبیرستان رها کرده است. علی اذعان داشت: پدر و مادر از این موضوع عصبانی بودند و من هم به او اعتراض می کردم اما اصلا قبول نمی کرد که در حال اشتباه است، بازی برایش شبیه یک تابو شده بود.


جوانی که زندگیش را وقف بازی کرد


امیررضا اعلام کرد: چون یکی از قوانین لیدر بودن در کلن داشتن سن بالای 18 سال است من و حمید خودمان را به جای هم در کلن معرفی کردیم و این اولین باری است که این راز را فاش می کنیم. حمید گفت: به جز ما خواهرها و دامادمان و دوستانم کلش بازی می کنند. امیر از 4 سال پیش شروع به بازیی کلن کرده و برای روکم کنی و کل کل با دیگران تمام وقت خود را صرف این بازی کرده است. علی اظهار کرد: در این بازی باید پول خرج کنی، چه اینکه یک دهکده را غارت کنی یا اینکه با هزینه کردن پول واقعی جم بخری و وارد بازی شوی. امیر گفت: بعضی ها وقت می گذارند و در بازی پول جمع می کنند، اما بعضی ها برای خریدن وقت خود و سرعت بخشیدن به روند پیشرفت هزینه می کنند و جم می خرند. احسان علیخانی از علی پرسید: تو که این همه با این بازی مخالف هستی، چرا خودت بازی می کنی؟ علی پاسخ داد: من حتی یک ریال واقعی هزینه نکردم، فقط بازی می کنم و خودم را درگیر این بازی نکردم. امیر درگیر بازی است و زندگی اش را صرف این موضوع می کرد و زمان زیادی را از دست داد.


طلاق به خاطر کلش آف کلنز

امیر اذعان داشت: یک نفر به خاطر این که ساعت کوک می کرد تا ساعت 4 صبح به اتک وارش برسد، مجبور شد از همسرش جدا بشود، چون از این وضعیت خیلی ناراضی بود. علی افزود: کسی بود که تمام حقوق یک ماهه کارمندی اش را صرف خرید جم کرده بود، امیر هم چنین عنوان کرد: یک نفر هم بدون اطلاع خانواده از کارت بانکی پدرش با رمز دوم پول برمی داشت که وقتی پدرش متوجه شد، بازی را از او گرفت و او به زندگی عادی برگشت. احسان علیخانی پرسید: خودت تا الان چه قدر برای بازی هزینه کردی؟ امیر گفت: 110 میلیون تومان تا امروز هزینه کردم. پدرم به خاطر بازی حتی یک ریال هم به من نمی داد، از طریق خرید و فروش اکانت و یا از طریق خود بازی پول در می آوردم و چون نفر اول ایران بودم مَپ خرید و فروش می کردم. کار بدی نمی کردم. علی تصریح کرد: اتفاقا به نظر من کار بدی هم بود، چون کار بهتر داشت و نباید خودش را درگیر بازی می کرد.


کشورهای پیشرفته کلش بازی نمی کنند


احسان علیخانی پرسید: آیا این بازی انتها دارد؟ امیر پاسخ داد: نه، مگه شرکت تولید کننده از کسب درآمد بدش می آید. هر روز آپدیت می دهد و مردم مدام خرج می کنند. درآمد این شرکت فنلاندی روزی 1 میلیون دلار است. احسان علیخانی تصریح کرد: ما 1 % جمعیت دنیا هستیم که 20 % کاربران بازی های فضای مجازی را در دنیا تشکیل می دهیم. علی اعلام کرد: اوایل به ندرت اسم ایرانی ها را در بازی می دیدیم. اما الان جمعیت کاربران ایرانی کلش و تاپ کلن های ایرانی به حدی افزایش پیدا کرده که شرکت تولید کننده مجبور شد زبان فارسی را به آن اضافه کند. در حال حاضر اکثر کاربران ایرانی و عرب هستند، به هیچ وجه کاربر از ژاپن یا کشورهای پیشرفته نمی بینیم. امیر عنوان کرد: یک بار کلن خود را در اختیار یکی از دوستانم گذاشتم و پس از سه روز متوجه شدم بین 200 نفر اول هم نیستم. به همین خاطر با او قطع رابطه کردم. علیخانی پرسید: چه اهمیتی دارد که شماره یک ایران در یک بازی مجازی باشی؟ امیر پاسخ داد: اصل این بازی بر مبنای کل کل است و من با این رتبه احساس قدرت می کردم. انقدر به فکر بازی بودم که متوجه هیچ اتفاقی نبودم. علی عنوان کرد: ما مسافرت هم که می رفتیم به خاطر بازی حتی از هتل بیرون نمی آمد، در حالی که ما برای تفریح رفته بودیم.


اعتیاد به کلش آف کلنز


احسان علیخانی گفت: قبول دارید که امیر به این بازی اعتیاد پیدا کرده بود؟ امیر تأیید کرد و گفت: من معتاد این بازی بودم و در رفتارم تأثیر گذاشته بود. اگر مهمانی می رفتم و وای فای نداشتند نمی ماندم، خودم را به خانه می رساندم تا بازی کنم، عصبی و پرخاشگر شده بودم و کنترلم دست خودم نبود، دست بازی بود. علی گفت: من مدت ها بود با امیر صحبت نمی کردم و با هم درگیر شده بودیم، چون پول واقعی و وقت و جوانیش را برای این کار گذاشته بود. امیر افزود: اما من فکر می کردم، بدم را می خواهد، چون خودش نمی تواند بالا بیاید، به من حسودی می کند. علیخانی پرسید: چه طور ترکش دادید؟ امیر پاسخ داد: خودم به این نتیجه رسیدم که دیگر بازی نکنم، وقتی دیدم یکی از بهترین دوست هایم مَپ من را دزدید فهمیدم این بازی خیلی کثیف است و متوجه شدم این شرکت پیوسته در ازای دریافت پول آپدیت می دهد، و من در یک دور تسلسل باطل افتادم تصمیم گرفتم این بازی را رها کنم و از روی گوشی ام پاک کردم. اما پشیمان نیستم، چون در لحظه لذت بردم.


خلیجی که فارس است


احسان علیخانی با اشاره به کلن خلیج فارس عنوان کرد: هر از گاهی گوگل بیانیه می دهد که بر اساس میزان ثبت رأی به خلیج فارس یا خلیج دیگری نام خلیج را تغییر می دهیم. و بعد جوی بین ما مجری ها راه می افتد که خود من هم این اشتباه را کردم و نمی توانم کتمان کنم که از عبارت های خلیج همیشگی فارس، خلیج تا ابد فارس و ... استفاده می کنیم. یعنی چه؟ مگر ما شک داریم به این موضوع؟ خلیج فارس. و یک بازی با دنیا راه می اندازند، که آدم ها حمله می کنند که انتهایش تصمیم بگیری که اسمی را که تاریخ و اسناد تعیین و تأیید کردند انتخاب کنی و تغییر بدهی. حواس مان به این فضاها باشد، از این شوخی ها زیاد کردند و ما سر کار رفتیم و بی خود وارد کل کل هایی شدیم که آخرش هیچ چیزی نیست.


اقرار یک کلش باز حرفه ای به پشیمانی


حمید اظهار کرد: من خودم هم بازی می کردم اما نه به اندازه امیررضا و نه به این اندازه وقت و پول هزینه کردم. اما زمانی که دیدم مدام آپدیت می دهد کلا لغوش کردم. امیر گفت: جذابیت این بازی بعد از مدتی کاملا از بین می رود. از اینکه روزهای خوبم را از دست دادم پشیمانم، اما از اینکه در لحظه از بازی کردن لذت بردم پشیمان نیستم. علیخانی تصریح کرد: چون خیلی چیزهای دیگر را تجربه نمی کردی. قبول کنیم که ما کمی اهل افراط و تفریط و یا این طرف بام و یا آن طرف بام هستیم. امیر که نزدیک 4 سال ترک تحصیل کرده و از درس و زندگی عقب است در نهایت اقرار کرد: از اینکه ترک تحصیل کردم پشیمانم، اگر پشیمان نبودم که ادامه تحصیل نمی دادم. علیخانی عنوان کرد: این زمانی که صرف بازی کردی نمی شد صرف کار دیگری کنی که امروز به آن افتخار کنی؟ خیلی ها مثل برادرانت هستند که بازی می کنند اما زندگی، کار، تحصیل و عاطفه شان را تحت تأثیر قرار نداده، معقول و منطقی بازی می کنند. تو تأیید می کنی که آدم ها زندگی شان را شبانه روز صرف این بازی کنند؟ امیر پاسخ داد: وقتی علاقه دارند چرا نکنند؟ شما علاقه داری در برنامه ات صحبت کنی و هر کس به کاری علاقه دارد چرا انجام ندهید؟ احسان علیخانی اذعان داشت: من در طول شبانه روز یک ساعت و 10 دقیقه با یک نفر گفتگو می کنم و احساس می کنم از پس گفتگوهایم از روایت قصه مهمان ها شاید عایدی برای کسانی که تماشا می کنند وجود داشته باشد. کسی که 24 ساعتش را خرج این بازی می کند و طبق گفته خودت یک زن و شوهر جدا می شوند، روابط دوستانه به هم می خورد یا یک کارمند حقوقش را صرف این کار می کند چه اتفاقی می افتد؟ امیر اعتراف کرد: من دوست دارم پشیمان نباشم و دوست دارم فکر کنم که پشیمان نیستم، ولی واقعا پشیمانم. علیخانی پرسید: اگر برگردیم به 4 سال قبل چه کار می کنی؟ امیر پاسخ داد: شاید دانلودش نکنم و اگر بدانم چنین اتفاقاتی می افتد دانلودش نمی کنم و به برادرم هم زنگ نمی زنم که این برنامه را دانلود کند و با کسی که این بازی را به من معرفی کرد قطع رابطه می کردم. این بازی تمام شدنی نیست و کسانی که بازی می کنند یک روز به این نتیجه می رسند که مثل من بازی را رها کنند.


غارت کن و بزرگ شو!


احسان علیخانی عنوان کرد: روی این بازی کارشناسی شده و تأثیر روانی دارد، و این نیت و انگیزه در کسی که بازی می کند غارت کردن و بزرگ شدن است. علی ضمن تأیید این مطلب افزود: اصلا هدف شان کسب درآمد بیشتر نیست، هدف آموزش ناصحیح است. اینکه بدون زحمت چیزی را به دست بیاوری؟ و بازی به سطحی می رسد که اگر بعد از آن پول واقعی هزینه نکنی نمی توانی پیشرفت کنی، یا باید از پول و یا از عمر و جوانی ات هزینه کنی، یعنی هدفشان صرفا کسب درآمد نیست و قصد دارند جوان های ما را به بازی بگیرند. علیخانی اظهار کرد: در این که اتفاقات و فضاها برای سرگرم کنندگی و اوقات فراغت نوجوانان و جوان کم است تردیدی نیست و باید خیلی بهتر از این باشد، امروز هم به هیچ وجه دنبال محکوم کردن کسی که بازی می کند نبودیم، تمام گفتگوی ما این است که در این تفریح و بازی منطق وجود داشته باشد و از همه زندگی مان نیافتیم.


عروسی میان کارتن خواب ها


در بخش بعد یک زوج جوان مهمان ماه عسل بودند. عطیه و مهدی، از 10 سال پیش از ازدواج با یکدیگر آشنا بودند و در نهایت در سال 92 ازدواج کردند. مهریه عطیه 7 جلد کتاب، یک کوزه آب و یک کاسه نمک است. اما تفاوت آنها با دیگران تنها در مهریه نیست، بلکه به خواسته عطیه جشن ازدواج آنها در جایی متفاوت و در میان کارتن خواب ها برگزار شد. دلیل این امر دل سوزی عطیه برای تنهایی و بی خانمانی زنان کارتن خواب در اوایل جوانی بود، تا جایی که ساختن سرپناهی برای زنان کارتن خواب تبدیل به دغدغه عطیه شد و در نهایت در 29 اردیبهشت 94 سرای مهر تأسیس و عطیه به عنوان کارمند و یاور آغاز به فعالیت می کند. عطیه در حالی که خود را برای مراسم عروسی آماده می کرده با ذوق مددجویان سرای مهر برای جشن ازدواجش رو به رو می شود و در نهایت با همسرش به این نتیجه می رسد که جشن ازدواج خود را در میان آنها برگزار کند. عطیه بیان کرد: به این فکر می کردم که کسی که سالها در خیابان سر کرده و کسی عروسی دعوتش نکرده چه حسی می تواند در یک عروسی داشته باشد و به خاطر فضا و شرایط درمانی به این نتیجه رسیدیم نمی توانیم آنها را در عروسی دعوت کنیم و تصمیم گرفتیم یک عروسی دیگر با همان کیفیت جشن اصلی در میان آنها برگزار کنیم، این اتفاق افتاد، کارت تهیه کردیم، لباس عروس، دسته گل، شام و عکاسی مثل همه عروسی ها داشتیم و نهایت آرزوی من این بود که رسالت ما در کنار همه این آدم ها این بود که هر طور می توانیم شادی و عشق و دوستی را به طریقی در آنجا جاری کنیم.


شروع شایعات در فضای مجازی


وی با اشاره به شایعات منتشرشده در فضای مجازی بعد از انتشار خبر ازدواج شان در سرای مهر بیان کرد: یکی از ایراداتی که به ما گرفتند این بود که شما با ماشین گران قیمت در آن فضا رفتید تا دارایی تان را به رخ بکشید در حالی که آن ماشین متعلق به ما نیست و ما یک ماشین خیلی معمولی داریم. علیخانی افزود: من چندین مرتبه در شب های بسیار سرد تهران گروهی که راجع به کارتن خواب ها فعالیت می کردند این زوج عزیز را در ماشین پراید دیدم که صندوق عقب ماشین شان را با پتو و غذا پر می کنند و بین کارتن خواب ها توزیع می کنند. چرا که ما دنبال کسی بودیم که با به اشتراک گذاشتن ساده یک عکس در فضای مجازی به آنها ضربه زده و قصه شما در برابر کسانی که زندگی شان فاجعه شده و آرزوی مرگ کردند شوخی است.


قربانی یک اشتباه شدیم


مهدی گفت: شب قبل از عروسی عطیه به من گفت ممکن است فردا چند خبرنگار هم حضور پیدا کنند، و من گفتم اگر نباشند بهتر است، ولی عطیه گفت در تمام رویدادهای مؤسسه معمولا خبرنگار حضور دارد و اتفاق خاصی نمی افتد. مؤسسه ما وابسته به مؤسسه طلوع است که مسائل ساماندهی و ترک کارتن خواب ها را مدیریت می کند و این اتفاق با اجازه و تحت نظر طلوع افتاد. عطیه گفت: اولین ماجرا زمانی اتفاق افتاد که دوستم با من تماس گرفت و لینک یکی از خبرگزاری های معتبر را برایم فرستاد و متن خبر کاملا متفاوت با واقعیت بود، نوشته شده بود که من کارتن خواب بودم، پی گیری کردم، خبرگزاری عذرخواهی کرد و اصلاحیه زد اما دیگر فایده ای نداشت و خبر در سایت های مختلف پخش شده بود و این شبهه برای عده ای به وجود آمد که ما خودمان را کارتن خواب معرفی کردیم تا امکاناتی را به دست بیاوریم. تئوری دوم این بود که ما یک عروسی دیگر داشتیم و این جشن را برای شو و نمایش برگزار کردیم.


تغییر ذهنیت خانواده ها


احسان علیخانی پرسید: این موضوع روی ذهنیت خانواده همسرتان هم تأثیر گذاشت؟ مهدی پاسخ داد: من کاملا آگاهی و شناخت به نیت این تصمیم داشتم و لی این قضیه به سایر اقوام برمی گشت و به صورت غیر مستقیم پیگیر بودند که این قضیه صحت دارد یا نه و مادرم به شدت پی گیر بود که این خبر از تمام سایت ها پاک بشود. برای خودم مهم نیست ولی برای خانواده حرف مردم مهم است و ما نمی دانستیم چه جوابی بدهیم و به همه مجبور بودیم حقیقت ماجرا را توضیح بدهیم. عطیه عنوان کرد: من با این که من را یک کارتن خواب معرفی کردند مشکلی ندارم، ناراحتی من از این موجی است که دارد شکل می گیرد. این که آدم ها فکر می کنند ار قسمتی از ماجرا را نگویند دروغ نگفتند، یا هر شکلی که ناراستی در آن وجود داشته باشد. علیخانی پرسید: عکس های عروسی شما از چه راهی لو رفت؟ عکس های شخصی در صفحه های شخصی اینستاگرام هست. شاید دوستان از صفحه های دوستان مشترک برداشته بودند و یک آشنا، یا دوست یا یک فامیل این کار را کرده است.


عدم وجود تعهد در فضای مجازی


عطیه افزود: وقتی در این بازی بیافتی دیگر دست خودت نیست، اگر آگاه نباشی و حواست نباشد. خدا را شکر می کنم در جایگاهی قرار گرفتم که افرادی رو به رویم بودند که به من اعتماد داشتند و نگذاشتند این موضوع هرز برود و در مقابلش ایستادند. اما این ماجرا به جایی رسید که من را در همان کامنت ها رو به روی صمیمی ترین دوستم قرار دادند و می گفتند این صحبت ها را صمیمی ترین دوست عروس گفته است. همچنین عروسی ما یک هفته قبل از محرم بود و یکی از کارگردانان خوب کشور برای حمایت از این ماجرا اولین دوشنبه ماه محرم در صفحه اش قرار داد و هجوم کامنت ها آغاز شد که در محرم جشن ازدواج گرفتید. اما با یک سرچ ساده در گوگل می شد به حقیقت ماجرا پی برد. ما جایی سپر انداختیم که به مهدی گفتم به نیت مان فکر کن و ببین چرا به سرای مهر رفتیم، اگر نیت ما چیزی جز شاد کردن آدم ها بوده، باختیم و حتما کاری کردیم که این اتفاق برای ما افتاده، اگر هم نه که هیچ. ولی قبل از این که در صفحات مجازی به زندگی یک آدم تیک بزنیم، یک تحقیق ساده در اینترنت کنیم کل ماجرا مشخص می شود. متأسفانه الان در فضای مجازی هیچ تعهدی وجود ندارد.


فضای مجازی هم خدا دارد


احسان علیخانی در پایان تصریح کرد: گاهی به سادگی آبروی آدم ها را می بریم و بعد هم که بخواهیم جبران کنیم، نمی شود. یک عده علاقه وافری به بردن آبروی مردم دارند، زورمان به آنها نمی رسد، تخصصش است، عشق می کند و با این اتفاق مدال می گیرد، سرش سلامت، نمی دانم چه بگویم. در این ماجرا یک عده پیاده نظام هم وجود دارد. یعنی من، شما، مامان مان، خاله مان، رفیق مان، یک چیزی را می بینیم و سِند می کنیم. دیگر نمی توانیم آن را برگردانیم و فکر می کنیم چون اسمش فضای مجازی است در آن سرقت و بردن آبرو و توهین معنا ندارد. همه ما به موقع در فضای واقعی تحلیل گر و منتقد می شویم و اظهار نظر می کنیم، اما در فضای مجازی مراعات هیچ چیز و هیچ کس را نمی کنیم. وی همچنین افزود: بعضی ها فکر می کنند خدا در فضای واقعی هست و فضای مجازی خدا ندارد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها