رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 298606

بی اثری سیاست خواندگان

محمود صدری

95156+
r /> 1- از دی ماه 1356 تا مهرماه 1362 از ایران فقط صدای انقلاب و ضد انقلاب شنیده می‌شد و صداهای اندک‌شمار دیگر در همهمه صدای بزرگ گم بود. در آن دوران، گم‌بودگی دو صدا بیشتر از همه به چشم می‌آمد: یکی صدای خنیاگران ایرانی بود که موضوع نوشته‌ای دیگر است و دیگری سیاست خواندگان ایرانی که موضوع این نوشته است.


2- سکوت سیاست‌خواندگان، مهر 1362 و با بازگشایی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران (در پی انقلاب فرهنگی و همراه با دانشکده‌های دیگر) شکسته شد. نسل اول سیاست‌خواندگان ایرانی یعنی دانش‌آموختگان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال‌های 1362 تا 1370 ( که من هم جزو آنان بودم)، در جاده ناهموار «جدال انقلاب و اصلاح» افتادند و سرنوشتی تراژیک یافتند. این دانش‌آموختگان دو درس را خوب یاد گرفتند و به نظر می‌رسد این دو درس از دهه 1370 تاکنون بر تحولات سیاسی ایران تاثیر عمیقی گذاشته است: درس اول روش‌های انقلاب کردن و بدیل آشتی‌جویانه آن یعنی نوسازی اصلاح‌طلبانه و تدریجی بود و درس دوم روش‌های مقابله با هر نوع تغییر اعم از انقلابی و اصلاح‌طلبانه.


3- آموختگان درس اول، از سال 1374 (انتخابات مجلس پنجم)، نظریه‌پردازان بدیل انقلاب یعنی نوسازی و دگرگونی آشتی‌جویانه و تدریجی شدند و آموختگان درس دوم، از سال 1376 نظریه‌پردازی برای مقابله با این نوع دگرگونی‌طلبی را آغاز کردند. آموختگان درس اول، در عرصه عمومی یا به تعبیر یورگن هابرماس «در سپهر جهان زیست»، کامیاب شدند و در عرصه «سیستم یا سیاست»، ناکام ماندند. آموختگان درس دوم هم وضعی کاملا عکس این پیدا کردند.


4- حال، این دو دسته دانش‌آموخته سیاست در ایران، به تعادلی تازه رسیده‌اند که درونمایه‌اش سکون و توقف است. گروه اول شده‌ است شمشیر بی‌دسته و گروه دوم شده‌ است شمشیر بی‌دست. گروه اول سردمدارِ «جهان زیست» انبوهه بی‌شکل و ناتوان و گروه دوم دنباله‌رو «سیاست» پرقدرت اما بی‌شکوه و اقتدار. این می‌بافد، آن می‌شکافد و آن می‌دوزد، این می‌دَرَد.
5- تعادل سکون میان این دو دسته سیاست‌خوانده ایرانی، فی‌نفسه پدیده‌ مهمی نیست و سیاست‌خواندگان اندک‌شمار، برخلاف دهه‌ 1370 و تا حدودی 1380 دیگر نیروی چندان موثری نیستند که وضع آنان، سرنوشت کشوری به بزرگی ایران را رقم بزند. اما اینان تمثیلی از رابطه جامعه و سیاست در ایران هستند که گویی برج بابل آنان فرو ریخته و دیگر زبان هم را نمی‌فهمند. وقتی انقلاب و ضد انقلاب زبان هم را نفهمند، نیروی توفنده دیگری سر راست می‌کند که در ادبیات سیاسی ایران امروز هنوز بی‌نام است: انقلاب نیست، اصلاح هم نیست. نامش را شما پیدا کنید!

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها