کد خبر
302788
پذیرش مسوولیت قطع یارانه، چگونه ممکن است؟
ساعت24 -روزنامهاعتماد شورای نویسندگان: آقای پرویز فتاح رییس محترم کمیته امداد در نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران حضور یافت و اظهارنظر مهمی را درباره ضرورت قطع یارانهها و موضوع قاچاق ابراز داشت.
div style="text-align:justify">
فتاح در مورد قاچاق کالا و کنترل آن نیزاظهار داشت: حداقل ٢٠ میلیارد دلار میزان قاچاق شماست که اگر ٥٠ درصد آن کنترل شود ١٠ میلیارد دلار کمتر قاچاق به کشور میآید، آیا نمیتوانیم جلوی آنها را بگیریم؟ شما ٢ داعشی را که در روستایی در کرمانشاه «پنهان» شدهاند جزغاله کردهاید، نمیتوانید جلوی دو کانتینر قاچاق در روز روشن را بگیرید؟ شما که این توانمندیها را دارید. رییس کمیته امداد گفت: مبارزه با قاچاق فقط اراده میخواهد، آیا کسی این حرف را از تو میپذیرد که نمیشود جلوی قاچاق را گرفت. اگر ١٠ میلیارد دلار از میزان قاچاق را کم کنیم اشتغال در کشور ایجاد میشود. زمانی که در کشور قاچاق در این سطح وجود دارد یعنی در کنار آن فقر نیز وجود دارد و وقتی واردات در این سطح وجود داشته باشد ایرانیها بیکار میمانند و چینیها و کرهایها به جای ما کار میکنند. متاسفانه وسعت فقر زیاد شده که دلیل این امر اقتصاد بیمار کشور است.» واقعیت این است که باید به شجاعت آقای فتاح تبریک گفت ولی در کنار این تبریک میتوان به چند نکته دیگر نیز اشاره کرد:
١- از سخنان آقای فتاح چنین برداشت میشود که نوعی اجماع نسبی در میان مقامات کشور در خصوص زیانبار بودن پرداخت یارانهها وجود دارد ولی همه آنان از ورود به بحث قطع یارانهها پرهیز دارند و به تعبیر دقیقتر میترسند. ولی آقای فتاح آمادگی دارد که فحشها را در این راه به جان بخرد و مسوولیت قطع یارانهها را بپذیرد. پیشنهاد آقای فتاح شاید جالب باشد، ولی بسیار فردی است. در واقع باید به این پرسش پاسخ دهند که چگونه است که ایشان آمادگی پذیرش هجمه را دارند و دیگران ندارند؟ آیا گمان نمیکنند که ایشان در وضعی است که به لحاظ دفاعی سپرهای قدرتمندی از ایشان محافظت میکنند و لذا گزندی از حملات احتمالی به وی وارد نخواهد شد ولی دیگران فاقد چنین سپرهای دفاعی هستند؟ به علاوه تا کی باید سیاستها را براساس ویژگیهای فردی و شجاعت و ترس تحلیل کرد؟
فرض کنیم که این مورد را از این روش حل کنند، موارد دیگری که کم هم نیست و تحت همین فشارها اتخاذ تصمیم میشود را چه باید کرد؟
٢- به طور قطع در صداقت آقای فتاح شک نمیکنیم، ولی آیا ایشان نباید از موضع اصولگرایانه در زمان انتخابات علیه نامزدهای همجناح خود که چپ و راست وعده افزایش و نه فقط حفظ این یارانهها را میدادند، سخن میگفت؟ چرا در آن زمان علیه این سیاست نادرست موضعگیری آشکاری انجام نشد؟
٣- چگونه ممکن است که مردم بپذیرند مسوولیت قطع یارانه با ایشان است و در این باره از آقای روحانی یا سایر دستاندرکاران سوال نکنند؟ چگونه آقای روحانی میتواند بگوید که مسوولیت قطع یارانهها با من نیست از آقای فتاح بپرسید؟ به علاوه پرداخت یارانهها قانون است، مگر میتوان آن را قطع کرد؟ به طور قطع میتوان تعداد آن را کاهش داد ولی قطع آن غیرقانونی است. در این صورت آیا بهتر نیست که جناح اصولگرای مجلس طرحی را تهیه کند و برای قطع یارانهها در مجلس اقدام نماید؟ بعید است که فراکسیون اصلاحطلب از آنها حمایت نکند. بنابراین به جای آنکه سیاستها را فردمحور و ارادهگرایانه تحلیل و بخواهیم غیرممکن را ممکن کنیم، بهتر است که جمعی و جناحی پیش برویم، بلکه دچار مشکلات احمدینژاد نشویم. پرداخت یارانه به این شیوه محصول همین نوع رفتارها و سیاستهای ارادهگرایانه و فردی بوده و الا این نوع پرداخت از دل یک تصمیم جمعی و عاقلانه بیرون نمیآمد.
٤- اظهارات آقای فتاح درباره قاچاق بسیار مهم است. زیرا ایشان به صورت استفهام استنکاری طرح میکند که چگونه نمیتوانید جلوی قاچاق را بگیرید و ترجمه آن این میشود که میتوانید جلوی آن را بگیرید ولی نمیگیرید! این میتواند نقطه آغاز خوبی باشد. اول اینکه مخاطب این مساله روشن شود. دوم اینکه چرا جلوی قاچاق گرفته نمیشود، مساله بسیار مهمتری از این است که اگر ٢٠ میلیارد دلار از قاچاق کم شود میتوان با آن اشتغال ایجاد کرد. کسانی که جلوی آن را نمیگیرند، چه دلایلی برای این کار دارند؟ آیا منافع دارند؟ آیا قاچاقچیها زورشان بیشتر است؟ آیا دلیل اقتصادی دارند؟ یا کل فرض مذکور نادرست است و کسی قادر به جلوگیری از قاچاق نیست؟ چرا کسی در برابر این کمکاری محاکمه نمیشود؟
در واقع پاسخ دادن به این پرسشها ما را به واقعیت ساختار نظام مدیریتی و تصمیمگیری رهنمون میکند. ساختاری که چندان متاثر از ارادههای فردی نیست، بلکه وضعیت پیچیده و تودرتویی است که به نحوی کارگزاران اقتصادی و سیاسی را نیز در تارهای عنکبوتی خود اسیر میکند. هدف اساسی باید در پی تغییر و بهبود و اصلاح این ساختارها باشد، و الا اینکه یک نفر یا چند نفر ادعای شجاعت کنند و آمادگی خود را برای شنیدن فحش ابراز کنند، مشکلی از کشور را حل نخواهد کرد، جز اینکه آن را افزایش هم خواهد داد.
روزنامهاعتماد شورای نویسندگان:
آقای پرویز فتاح رییس محترم کمیته امداد در نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران حضور یافت و اظهارنظر مهمی را درباره ضرورت قطع یارانهها و موضوع قاچاق ابراز داشت. وی گفت که: «من در ارتباط با قطع یارانهها با آقای رییسجمهوری صحبت کردم و گفتم که من مسوولیت قطع یارانهها را میپذیرم. از چه میترسید که یارانهها را قطع کنید، من فحشها را میپذیرم به هر حال این کارها فحشخوری هم دارد. وقتی یارانهها قطع شد به هر کسی که نیازمند است بگویید بیاید کمیته امداد. مردم ما فهیم و بزرگ هستند و مسائل را درک میکنند. چرا باید ٤٠ هزار میلیارد تومان یارانه داده شود در حالی که میشود نیمی از مبلغ یارانهها یعنی ٢٠ هزار میلیارد تومان را حذف کرد.
آقای پرویز فتاح رییس محترم کمیته امداد در نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران حضور یافت و اظهارنظر مهمی را درباره ضرورت قطع یارانهها و موضوع قاچاق ابراز داشت. وی گفت که: «من در ارتباط با قطع یارانهها با آقای رییسجمهوری صحبت کردم و گفتم که من مسوولیت قطع یارانهها را میپذیرم. از چه میترسید که یارانهها را قطع کنید، من فحشها را میپذیرم به هر حال این کارها فحشخوری هم دارد. وقتی یارانهها قطع شد به هر کسی که نیازمند است بگویید بیاید کمیته امداد. مردم ما فهیم و بزرگ هستند و مسائل را درک میکنند. چرا باید ٤٠ هزار میلیارد تومان یارانه داده شود در حالی که میشود نیمی از مبلغ یارانهها یعنی ٢٠ هزار میلیارد تومان را حذف کرد.
فتاح در مورد قاچاق کالا و کنترل آن نیزاظهار داشت: حداقل ٢٠ میلیارد دلار میزان قاچاق شماست که اگر ٥٠ درصد آن کنترل شود ١٠ میلیارد دلار کمتر قاچاق به کشور میآید، آیا نمیتوانیم جلوی آنها را بگیریم؟ شما ٢ داعشی را که در روستایی در کرمانشاه «پنهان» شدهاند جزغاله کردهاید، نمیتوانید جلوی دو کانتینر قاچاق در روز روشن را بگیرید؟ شما که این توانمندیها را دارید. رییس کمیته امداد گفت: مبارزه با قاچاق فقط اراده میخواهد، آیا کسی این حرف را از تو میپذیرد که نمیشود جلوی قاچاق را گرفت. اگر ١٠ میلیارد دلار از میزان قاچاق را کم کنیم اشتغال در کشور ایجاد میشود. زمانی که در کشور قاچاق در این سطح وجود دارد یعنی در کنار آن فقر نیز وجود دارد و وقتی واردات در این سطح وجود داشته باشد ایرانیها بیکار میمانند و چینیها و کرهایها به جای ما کار میکنند. متاسفانه وسعت فقر زیاد شده که دلیل این امر اقتصاد بیمار کشور است.» واقعیت این است که باید به شجاعت آقای فتاح تبریک گفت ولی در کنار این تبریک میتوان به چند نکته دیگر نیز اشاره کرد:
١- از سخنان آقای فتاح چنین برداشت میشود که نوعی اجماع نسبی در میان مقامات کشور در خصوص زیانبار بودن پرداخت یارانهها وجود دارد ولی همه آنان از ورود به بحث قطع یارانهها پرهیز دارند و به تعبیر دقیقتر میترسند. ولی آقای فتاح آمادگی دارد که فحشها را در این راه به جان بخرد و مسوولیت قطع یارانهها را بپذیرد. پیشنهاد آقای فتاح شاید جالب باشد، ولی بسیار فردی است. در واقع باید به این پرسش پاسخ دهند که چگونه است که ایشان آمادگی پذیرش هجمه را دارند و دیگران ندارند؟ آیا گمان نمیکنند که ایشان در وضعی است که به لحاظ دفاعی سپرهای قدرتمندی از ایشان محافظت میکنند و لذا گزندی از حملات احتمالی به وی وارد نخواهد شد ولی دیگران فاقد چنین سپرهای دفاعی هستند؟ به علاوه تا کی باید سیاستها را براساس ویژگیهای فردی و شجاعت و ترس تحلیل کرد؟
فرض کنیم که این مورد را از این روش حل کنند، موارد دیگری که کم هم نیست و تحت همین فشارها اتخاذ تصمیم میشود را چه باید کرد؟
٢- به طور قطع در صداقت آقای فتاح شک نمیکنیم، ولی آیا ایشان نباید از موضع اصولگرایانه در زمان انتخابات علیه نامزدهای همجناح خود که چپ و راست وعده افزایش و نه فقط حفظ این یارانهها را میدادند، سخن میگفت؟ چرا در آن زمان علیه این سیاست نادرست موضعگیری آشکاری انجام نشد؟
٣- چگونه ممکن است که مردم بپذیرند مسوولیت قطع یارانه با ایشان است و در این باره از آقای روحانی یا سایر دستاندرکاران سوال نکنند؟ چگونه آقای روحانی میتواند بگوید که مسوولیت قطع یارانهها با من نیست از آقای فتاح بپرسید؟ به علاوه پرداخت یارانهها قانون است، مگر میتوان آن را قطع کرد؟ به طور قطع میتوان تعداد آن را کاهش داد ولی قطع آن غیرقانونی است. در این صورت آیا بهتر نیست که جناح اصولگرای مجلس طرحی را تهیه کند و برای قطع یارانهها در مجلس اقدام نماید؟ بعید است که فراکسیون اصلاحطلب از آنها حمایت نکند. بنابراین به جای آنکه سیاستها را فردمحور و ارادهگرایانه تحلیل و بخواهیم غیرممکن را ممکن کنیم، بهتر است که جمعی و جناحی پیش برویم، بلکه دچار مشکلات احمدینژاد نشویم. پرداخت یارانه به این شیوه محصول همین نوع رفتارها و سیاستهای ارادهگرایانه و فردی بوده و الا این نوع پرداخت از دل یک تصمیم جمعی و عاقلانه بیرون نمیآمد.
٤- اظهارات آقای فتاح درباره قاچاق بسیار مهم است. زیرا ایشان به صورت استفهام استنکاری طرح میکند که چگونه نمیتوانید جلوی قاچاق را بگیرید و ترجمه آن این میشود که میتوانید جلوی آن را بگیرید ولی نمیگیرید! این میتواند نقطه آغاز خوبی باشد. اول اینکه مخاطب این مساله روشن شود. دوم اینکه چرا جلوی قاچاق گرفته نمیشود، مساله بسیار مهمتری از این است که اگر ٢٠ میلیارد دلار از قاچاق کم شود میتوان با آن اشتغال ایجاد کرد. کسانی که جلوی آن را نمیگیرند، چه دلایلی برای این کار دارند؟ آیا منافع دارند؟ آیا قاچاقچیها زورشان بیشتر است؟ آیا دلیل اقتصادی دارند؟ یا کل فرض مذکور نادرست است و کسی قادر به جلوگیری از قاچاق نیست؟ چرا کسی در برابر این کمکاری محاکمه نمیشود؟
در واقع پاسخ دادن به این پرسشها ما را به واقعیت ساختار نظام مدیریتی و تصمیمگیری رهنمون میکند. ساختاری که چندان متاثر از ارادههای فردی نیست، بلکه وضعیت پیچیده و تودرتویی است که به نحوی کارگزاران اقتصادی و سیاسی را نیز در تارهای عنکبوتی خود اسیر میکند. هدف اساسی باید در پی تغییر و بهبود و اصلاح این ساختارها باشد، و الا اینکه یک نفر یا چند نفر ادعای شجاعت کنند و آمادگی خود را برای شنیدن فحش ابراز کنند، مشکلی از کشور را حل نخواهد کرد، جز اینکه آن را افزایش هم خواهد داد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.