رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 340829

هویدای سوسیالیست و تخصیص منابع ناکارآمد

ساعت 24-دربخش پیشین این نوشته یادآورشدم که چگونه با اراده مستقیم محمد رضا پهلوی به عنوان شاه و فردی که همه قدرت سیاسی را درچنگ داشت و نگاه تمرکزگرایانه او روند کلرشناسانه تخصیص منابع درایران از تعادل خارج شد. در این بخش از نوشته نگاهی خواهیم داشت به رفتار و گفتارسوسیالیستی نظام سیاسی شاهی درایران و اینکه این نظام سیاسی چگونه اقتصاد ایران را دولتی کرد.

روغنی زنجانی
*مسعودروغنی زنجانی /دربخش پیشین این نوشته یادآورشدم (اینجا بخوانید )که چگونه با اراده مستقیم محمد رضا پهلوی به عنوان شاه و فردی که همه قدرت سیاسی را درچنگ داشت و نگاه تمرکزگرایانه او روند کلرشناسانه تخصیص منابع درایران از تعادل خارج شد. . در این بخش از نوشته نگاهی خواهیم داشت به رفتار و گفتارسوسیالیستی نظام سیاسی شاهی درایران و اینکه این نظام سیاسی چگونه اقتصاد ایران را دولتی کرد.


بی اعتقادی به کارشناسان


اسدالله علم یکی از نزدیکترین رجل سیاسی به شاه در خاطراتش می ، بار ها شاه را به استفاده از کارشناسان تشویق می کرده است ولی شاه به بهانه اینکه دولت در دولت می شود از اجرای این پیشنهاد طفره می رود.شاه نه تنها در فرایند های تصمیم گیری کارشناسان برنامه ریزی و سایر بخش ها را نادیده می گیرد بلکه نوسازی بی امان او بدون توجه به نیاز ها و خواسته های مردم به پیش می رود .او حتی معتقد بود زمین های خرده مالکان نیز باید تقسیم شود . واقعیت این است که راهبرد دولتی کردن اقتصاد ایران منحصر به اومحمدرضا نبود بلکه عباسعلی هویدا دیرپاترین نخست وزیرپس از 1330 هم یک سوسیالیست تمام عیار بوده است. علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد می نویسدهویدا در جوانی یک سوسیالیست بود و اثار مارکس را خوب خوانده و فهمیده بود ودر جوانی اش در بلژیک و فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم دیده بود ه به دلایل ی برخی بنگاهها و فعالیتهای صنعتی ملی شده و به مداخله دولت در أمور اقتصادی بیش از ما باور داشت ویکی از گرفتاری ما خود هویدا بود . روزی مشاورش زنگ زِد که نخست وزیر می گوید چرا مجوز صدور گوسفند را به کشور های حاشیه خلیج فارس داده ام واستدلال این بود که خبر دارند یک عده ای از این صادرات سود زیادی می برند و ادامه می دهد که من به قیمت گذاری فراورد های کشاورزی توسط دولت اعتراض کردم وگفتم آنهامجبور می شوند به نفع شهری ها محصولاتشان راارزان بفروشند ،بگذارید بازار قیمت را تعیین کند هویدامی گفت من دولت شهر نشینان هستم چون اینها شلوغ می کنند و باید آنها راراضی نگهداشت.......حتی هویدا ایرادی نمی دید که کار هائی بکنیم که به روحیه افراد بخش خصوصی لطمه وارد شود . اوبه راحتی اگر تحت فشار سیاسی قرار می گرفت به سود شخص خاصی کار می کرد وهراسی نداشت و از این طریق میدان را از بخش خصوصی بنفع فرد خاصی بگیرد. او در نگاهش اولویت او سیاستآن هم حول ماندن خودش در قدرت بود او بر اساس در خواست امیر هوشنگ دولو می خواست عالیخانی در کتاب مقررات واردات و صادرات یک کالایی پیداکند تا انحصار ان را به او بدهیم که عالیخانی مخالفت می کند .

اقتصادخصوصی


با اجرای دو برنامه سوم وچهارم ، با وجودتصمیمهای فوری و آنی و ناگهانی شاه به دلیل محدودیت منابع ، تدوین کنندگان این دو برنامه توانستند با توان علمی و کارشناسی خود وبا اعتقادی که به طور نسبی به آنها وجود داشت اقتصاد را در مسیر رشد دو رقمی هدایت کنند . این طبقه تکنوکرات جدید طرح نو و جامع برای توسعه صنعت ایران تهیه کردندو کار آفرینانی چون خیامیها ، لاجوردی ها، رضایی ها و ...پا به عرصه صنعت نوین بگذارند. با تدوین برنامه پنج ساله پنجم اقتصاد ایران وارد دهه 1350 می شود اما باید توجه داشت شاه همه این دستاورد ها را از از آن خود می دانست و بیشتر بر باور ها ی خود تعصب به خرج می داد وخود شیفتگی در او اوج می گرفت واز نگاه فنی و علمی این گروه از اقتصادادانان فاصله می گرفت . حتی با وجود تشویق و حمایت از صنایعی مثل اتومبیل سازی به د لیل گرایش به اقتصاد دولتی امکان مانور گسترده را از بخش خصوصی می گرفت . به قول خیامی شاه می گفت من ازهمه سوسیالیست ها،سوسیالیست ترم واز همه انقلابیون انقلابی ترم . به اقتضای همین دولت زدگی به قول نویسنده کتاب نگاهی به شاه دانشگاه را دولتی می کند ،رادیو تلویزیون را دولتی می کند، معدن مس سرچشمه را بدون آگاهی وموافقت رضائی ها دولتی اعلام می کند ،سهام شرکت های خصوصی بدون هیچ اطلاع قبلی به کارگران واگذار می شود. این رفتا رها بود که در سال های واپسین زندگی و حکومت شاه هم شاهد رشد صنعت و بخش خصوصی و هم شاهد فرار سر مایه های صنعتی به خارج هستیم .

درمنابع رسمی آمده است در جلسه ای که برای بررسی کمبود منابع در برنامه چهارم تشکیل می شود وگزارش منفی از طرح ها وگرانتر شدن هزینه انهاوخراب بودن جاده ها فساد درگمرکات می شود برنامه ریزان مجبور میشوند در اعتبارا ت بانکی محدودیت اعمال کنند وقیمت آب را دوبرابرکنند . شاه متوجه می شود و اجازه این اقدامها را نمی دهد و با سرکوب قیمت ها درصددجلب رضایت مردم برمی آید. شاه روزی به علم می گوید :تا کی مملکت می تواند همیشه سرویس مجانی به مردم دهد اما به محض افزایش ناگهانی درآمد نفت این درس را فراموش می کند به طوری که پیش از پیش مغرور شده و میان ثروتمند شدن ناگهانی خزانه و پیش رفت متعادل و مستمر اقتصادی واجتماعی تفاوتی نمی بیند . به طوری که بلافاصله
با افزایش در آمد های ناگهانی و به رغم هشدارهای کارشناسان ارشد اقتصادی وبرنامه و بودجه ،در برنامه پنج ساله تجدید نظر می شود . در این هشدارها مقاماتهای سازمان برنامه بودجه در جلسه تجدید نظردر برنامه پنجم برنامه اعلام می کنند اقتصاد ایران توانائی جذب این مقدارمنابع را ندارد و درصورت مصرف آن منابع کشوربه سوی انقلاب می رود. دکترمحمد یگانه بر اساس خاطرات عالیخانی یادداشت مفصلی می دهد ودر این مورد اعلام خطر می کند. شاه و برخی کارکنان دولت بدون توجه به اصول اقتصاد و حتی می خواستند نرخ تبدیل ارز را دربرابر ریال ایران کاهش دهند و به اصطلاح پول ملی راتقویت کنند وبا این استدلال که بااین کار بزرگترین لطمه به صنایع خواهد خورد جلوی آن را می گیرند. درسالهای آخر حکومت محمد رضا شاه برایران گسیختگی فرایند نظام تصمیم سازی در حیطه مالی و پولی ارزی به اوج خود می رسد و شا ه دیگرنیازی به حتی مشورت احساس نمی کند و تصمیمات اقتصادی و مالی و سرمایه گذاری همگی توسط شاه گرفته می شود وقرار داد های کلان عمرانی را تحت نظر خود درمی آورد.


نتیجه گیری


١- برخلاف عقیده سطحی شاه ،پیش بینی کارشناسان ارشد و حرفه ای کشور درباره تاثیر سیاست هزینه کردن بی در و پیکر در امد های نفت ورشد تورم و بیکاری وافزایش شدید نارضایتی در عمل محقق شد و در نهایت قدرت سیاسی به مردم منتقل شد.
٢- تجربه نشان داد تمرکز و قطبی شدن قدرت سیاسی و بالا رفتن در آمد های نفت و همچنین افزایش هزینه های دولت و دادن وعده های بزرگ تضمینی برای رضایت مندی شهروندان و یا توسعه اقتصادی نیست.
٣- واقعیت این است که عدم توجه به نظرات کارشناسی دستگاه های تخصصی از یکسو وترس ازبیان ابراز نظر تخصصی از سوی کارشناسان به دلیل ارعاب متخصصان و انتخاب افراد ی درسطوح بالای تصمیم گیری حتی در سطح نخست وزیر که تنها مزیت آنها تبعیت ازدستورهای شاه بود منجر به فراگرد تخصیص بهینه منابع و انتخاب الگو های در ست برای توسعه درایران نشد و رهبری سیاسی و کشور بالاترین هزینه ها را در به دلیل نپذیرفتن اصلاحات را داد.
٤- رهبر سیاسی نمی تواند تمام سر نخ تصمیمها در اختیارش باشد اما مسئو لیت را متوجه زیر مجموعه های خود یا دولت کند و این امر باعث گسیختگی و عدم کار آمدی نظام حکومتی می شود وتوان عبور از بحران های پیش امده را نخواهد داشت. قانون اساسی میثاق ملت است و نباید ابزار اقتدار و تمایلات رهبرسیاسی جامعه شده وتنها زمانی مورد استفاده قرار گیرد که دیگران را متوجه مسئولیت نداشته اشان بکند و از خود رفع مسئولیت نماید .
٥- فراگرد تخصیص منابع نباید ابزار ی برای اجرای تمایلات و خواسته های رهبر سیاسی تک رو شود. اگر این اتفاق بیفتد که درنظام سیاسی قبلی رخ داد به معنای زیر پا گذاشتن حق نمایندگی نمایندگان در تصمیمات خود برای تخصیص منابع برای منافع مردم خواهد بود.
٦- اولویت در تخصیص منابع به سمت نیرو های مسلح و قربانی کردن نیاز های اساسی بخش های مهم کشورو به نفع این بخش لزوما امنیت نظام سیاسی را حفظ نخواهد کرد. این اقدام رهبران سیاسی را از نظرات و نیاز های مردم دور می کند وبه چهره حکومت بیشتر چهره نظامی و امنیتی می زند . این راهبرد گسل بزرگی وخطرناکی بین هیئت حاکمه و مردم ایجاد می کند.
٦- افتصاد یک علم است و دستور پذیر نبوده و اثرات تصمیمات و سیاست های غلط اقتصادی ولو با نیت خوب چون جاهلانه است ویرانگر است وبا سرعت می تواند هزینه های غیر قابل جبران رابه جامعه و نظام تحمیل کند.
*رییس سازمان برنامه و بودجه دردولت سازندگی

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها