رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 356775

توصیه نفر اصلی تیم طراحی تحریم ها علیه ایران برای تداوم تحریمها درمجلس منتشر شد

تابوشکنی لاریجانی در شکست انحصار اطلاع رسانی تحریمی

ساعت24-آنچه درزیر می خوانید بخش هایی از ترجمه کتاب هنر تحریمها، نگاهی از درون میدان نوشته ریچارد نفیو است. نفیو، مسئول تیم طراحی تحریمها علیه ایران، در دوره دوم اوباما و چهره اصلی تیم پشتیبان مذاکره کنندگان این توافق در امور تحریمها در وین بوده است.

خبر467
نفیو پیش از آن، به مدت ده سال مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی در کاخ سفید و قائم مقام هماهنگی سیاست تحریم در وزارت خارجه ایالات متحده بوده است .انتشار این کتاب که بادرخواست نفراصلی علی لاریجانی در مجلس است یک رخدادتازه در برداشتن گامهای بلند برای تابو شکنی درباره پیامدهای تحریم هایی است که ازراه می رسند. این همراهی لاریجانی برای شکستن تابوی اطلاع رسانی از یک مقام با نفوذ آمریکایی را باید اتفاق بدیعی در مناسبات نهادها و افراددردرون نظام سیاسی ایران است.
آمریکا باید دوباره هدفهایی برای اعمال فشار تعریف کرده و گامهای بازگشتی حداقلی لازم برای ایران را نیز تعریف کند تا این کشور بتواند با برداشتن این گامها فشار تحریم را رفع کند. در این مورد سه حوزه اصلی شناسایی میشود:
یکم - حذف یا کاهش محسوس حمایت نظامی یا مالی ایران از گروههایی که تهدیدی برای ثبات و یکپارچگی خاورمیانه محسوب میشوند و تعهد این کشور برای امتناع از این گروهها در آینده. این اقدام
باید شامل کشورهایی نظیر یمن، بحرین، عراق و عربستان شود که البته در این کشور آخر ایران نقش
حداقلی دارد، گرچه مقامهای عربستان معتقدند ایران در این کشور نیز دخالت دارد. ضمن اینکه حمایت
ایران از گروههای تروریستی فلسطینی نیز نباید فراموش کنیم.شود. در حالت مطلوب اقدامات ایران باید
شامل قطع حمایت از اسد رئیس جمهور سوریه و گروه حزب الله شود، اگرچه فشار بین المللی برای این
کار ممکن است موفقیتهای کامل نداشته باشد.
دوم - همکاری با گزارشگر ویژه سازمان ملل در حوزه حقوق بشر در ایران و اتخاذ تصمیمهای
معنادار برای پرداختن به نگرانیهای موجود حقوق بشر در درون ایران نظیر بحث اقلیتهای مذهبی و
سایر گروههای جمعیتی که در معرض این ریسک هستند.
سوم - همکاری با نهادهای بین المللی در پرداختن به تهدیدهای تروریسم جهانی نظیر القاعده و
داعش. این اقدام می تواند شامل تسلیم کردن اعضای القاعده که در خاک ایران هستند باشد یا اینکه
ایران می تواند به تلاشهای بینالمللی برای از بین بردن تهدیدات القاعده و داعش بپیوندد.اما کار دیگری که در مورد ایران باید انجام دهیم این است که تا آنجایی که ممکن است میزان آسیب پذیریهای ایران، منافعش و تعهد این کشور برای حمایت از ترورسیم و موارد نقض حقوق بشر و همچنین آمادگی این کشور برای جذب این سیاستها را بفهمیم. به طور مشخص بعد از 10 سال اعمال تحریمهای فعال، آمریکا و جامعه جهانی آسیب پذیریهای ایران در مورد تحریمها را به خوبی شناخته اند. نفت و گاز دو صنعت مهم ایران هستند و صنایعی چون پتروشیمی، خودروسازی و کالاهای مصرفی و هیدروکربنها نیز در این زمینه اهمیت زیادی دارند. ایران بحث اصلاحات اقتصادی را ادامه می دهد که البته با توجه به ماهیت بحثهای خصوصی سازی و حضور عناصری چون سپاه و نگرانیهای آنها در مورد نقششان در اقتصاد ایران این برنامه اصلاحات با تزلزل پیش می رود. بخش مالی ایران نیز هنوز بسیار شکننده است و به دلیل استقراضهای نامناسب و سرمایه گذاریهای ضعیف در معرض ورشکستگی است. رفع تحریمها تحت سند برجام هنوز به ایران امکان ترمیم کامل این بخشها را نداده است. از این منظر هنوز ایران آسیب پذیریهای فراوانی نسبت به تحریمها دارد. اما از طرف دیگر توانایی آمریکا و کشورهای دیگر برای استفاده از این گزینه ها به دلیل توافق برجام محدود شده است.از طرفی میدانیم ایران لجاجت زیادی را در مقابله با تلاشهای ما برای پرداختن به دخالتهای منطقه ای را دارد، حتی اگر تحریمهای ما میتوانست در این زمینه اعمال شود ایران به شدت با این گونه دخالتها مخالفت می کند. آمریکا در 1984 دولت ایران را دولت مدافع و حامی تروریسم تلقی کرد و تحریمهای جامع آمریکا در 1995 در پاسخ به حمایت ایران از حملات تروریستی در نقاط مختلف جهان تصویب شد. خصوصاً حملات سال 1996 بر برجهای خوبر در عربستان که 19 افسر آمریکایی در آن کشته شدند و 350 نفر دیگر نیز زخمی شدند که این حملات تا حد زیادی سیاستهای منطقه ا ی ایران را به نمایش گذاشت. ایران به حمایت خود از تروریسم ومشارکت در فعالیتهایی که حقوق بشر در این کشور را به مخاطره می اندازد به رغم همه برنامه های تحریمی شدید علیه اقتصادش در آن سالها ادامه داد.


این لجاجت و استمرار شاید یک دلیلش اهمیت بسیار زیاد آن فعالیتها برای ایران و حفظ رژیم در این کشور باشد که این مسئله را در مورد نقض حقوق بیشتر خود نشان می دهد یا اینکه فعالیتهای مذکور نقش مهمی در سیاستهای خارجی دارند. علاوه براین فعالیتهای مذکور هزینه های کمی نیز برای این کشور دارد. به عبارت بهتر تحریمها می توانند برنامه هسته ای چند میلیارد دلاری که نیازمند حمایت جهانی است را از بین ببرند و این کار را بسیار راحت ترانجام می دهند تا یک برنامه کمک تسلیحاتی چند میلیون دلاری که صرفاً نیازمند انتقال سلاح از یک نقطه به نقطه دیگر برای استفاده یک سازمان تروریستی است.
ادامه حمایت از حزب الله
نکته دیگر اینکه با توجه به شرایط سیاست داخلی ایران، عقب نشینی از حمایت از گروههای تروریستی و پایان نقض حقوق بشر آسیب پذیریهای چندانی را در ایران به وجود نمی آورد. این امکان وجود دارد مردم ایران حتی بدون وجود سازمانهایی مانند بسیج و نیروهای امنیتی مغضوب آمریکا به حمایت خود از جمهوری اسلامی در آینده نیز ادامه دهند، اما مطمئناً رژیم بدون داشتن این ابزارها تسلط کمتری بر مردم خود خواهد داشت. در نتیجه از منظر سیاستگذاری ملی، رهبران ایران به این نتیجه می رسند که با همکاری با آمریکا و تلاشهایی که برای بهبود حقوق بشر در ایران انجام میشود ممکن است آسیب پذیری زیادی در خود به وجود آورند. به طریق مشابه اگرچه آنها ممکن است حمایت از حزب الله را ادامه دهند اما مطمئناً سیاستمداران ایرانی به خصوص آنهایی که اصلاح طلب تر هستند می دانند این حمایت می تواند میزان تأثیرگذاری سیاست خارجی ایران را در نقاط دیگر کاهش دهد. با توجه به این مسائل آنهایی که دنبال اعمال تحریم بر ایران هستند باید میزان آسیب پذیری ایجاد شده از اعمال تحریمها بر اثر این مسائل را دقیقاً در نظر بگیرند و بدانند که نتیجه نهایی چنین فشارهایی چه خواهد بود.مسئله سوم این است که آمریکا باید سیاستی را تبیین کند که به صورت دقیق و منسجم و با بازدهی بالا فشار را بر نقاطی که آسیب پذیریها وجود دارد افزایش بدهد در عین اینکه از نقاطی که این آسیب پذیریها در آن وجود ندارد اجتناب کرده و بر آنها فشاری وارد نکند.در اینجا برخلاف مسئله هسته ای که تا مدت زمان زیادی برای رهبران ایران اهمیت نداشت و صرفاً در دهه 2000 برای آنها اهمیت پیدا کرد، تدوین یک سیاست تحریمی که منافع ملی ایران را تحت تأثیر قرار دهد و این کشور را وادار کند در زمینه مسائل تروریسم و حقوق بشر امتیازاتی را بدهد از دشواریهای بیشتری خواهد بود. برای اینکه این سیاستها اثرگذاری بیشتری داشته باشند طراحان سیاست تحریمی باید این نکته را در نظر بگیرند که اعمال فشار صرف بر اقتصاد و حاکمیت ایران ممکن است این کشور را مجاب نکند که از حمایتش از حزب الله دست بردارد. ایران در گذشته نیز فشارهای زیادی در این زمینه را متحمل شده و البته به همین فعالیتها ادامه داده است. درست است که آمریکا هنوز یک تحریم جامع و جهانی بر ایران اعمال نکرده است. این احتمال نیز درست است که ممکن است ایران در پاسخ به این تحریمهای جهانی دست از فعالیتهای مذکور بردارد اما حتی اگر تحریمها منجر شود ایران به صورت کامل دست از حمایت از حزب االله بردارد ایجاد یک اجماع کامل جهانی در مورد این فعالیتهای ایران مأموریتی است که تا به حال هیچکدام از رئیس جمهورهای جمهوریخواه و دمکرات در آمریکا نتوانسته اند آن را انجام دهند. برای مثال آمریکا برای دهه های متوالی حزب الله را تحریم کرده است، اما اتحادیه اروپا چنین تحریمهایی را فقط از پنج سال پیش علیه این سازمان اعمال کرده است و صرفاً هم این تحریمها بر شاخه نظامی حزب لله اعمال شده است و برای این حزب نیز بسیار راحت خواهد بود که منابعش را از شاخه نظامی به شاخه های دیگر منتقل کند و ناگفته پیداست چنین تحریمهایی چندان اثرگذار نخواهد بود. اما همین تحریم نیز مدتها طول کشید تا شکل بگیرد. به همین دلیلی راهبرد تحریم باید این مسئله را در نظر داشته باشد که نگاه جهان به ایران مانند نگاه آمریکا نخواهد بود، خصوصاً با توجه به حمایت ایران از جنگ در برابر داعش و سایر گروههای تروریستی در سوریه که در کنار حمایت ایران از اسد اتفاق افتاده است، ضمن اینکه تمایل ایران برای حفظ استقلال در منطقه خاورمیانه ایجاد فشار به ایران را دشوارتر خواهد کرد. اگرچه آمریکا و متحدانش در خاورمیانه از این واقعیت ناخرسندند که فعالیت های ایران در سوریه بیشتر جهت منافع شخصی ایران است.
دور از تحریم های برجامی


کشورهای دیگر نگاه متفاوتی به این مسئله سوریه دارند، خصوصاً اروپا که با بحث موج مهاجمان از سوریه و خاورمیانه مواجه است. بهترین راهبرد تحریم در این زمینه راهبردی است که احتمال کم ایجاد حمایت بین المللی ازتحریمها را بپذیرد و اذعان کند آمریکا باید در تحریمهای خود همچنان یک جانبه عمل کند. تحریمهای هدفمند که بر اشخاص و کنشگران خاص معطوف میشود در این زمینه مفید خواهد بود، خصوصاً تحریمهایی که خود ایران را هدف قرار دهند، اما در عین حال نهادهای خارجی و شرکتهایی که با این کشور در این زمینه همکاری میکنند را نیز تحت تأثیر قرار دهند. بانکها، شرکتهای حمل ونقل، شرکتهای بیمه و نظایر آن می توانند تحت توجه این تحریمها قرار گیرند، خصوصاً آنهایی که به سازمانهای تروریستی آمریکا یا کسانی که به نقض حقوق بشر مشغول هستند کمک میکنند. این کار هزینه تجارت با ایران و مرتبطینش را بالا خواهد برد و بر سرمایه گذاری و تجارت اثر منفی خواهد داشت. البته اقتصاد ایران با این تحریمها ویران نخواهد شد اما شرایط برای ایران دشوار خواهد شد، خصوصاً در بافتار رقابت با سایر اقتصادهای درحال ظهور در جهان. فشار داخلی بر ایران افزایش پیدا خواهد کرد و این کشور متوجه خواهد شد که سیاستهایش هزینه های مشخص و روشنی دارد درواقع به جای تحریم جامع علیه صنعت نفت ایران که هزینه فعالیتهای تروریستی این کشور را میدهد، اعمال تحریمهای هدفمند قابلیت اقناع بین المللی بیشتری داشته و به مردم ایران نیز پیام روشنتری را منتقل میکند، اگرچه خود مردم ایران نیز شاید مخالف برخی از مبانی این سیاست تحریمی باشند، ضمن اینکه این تحریمهای هدفمند برای بانکها و شرکتهای بینالمللی نیز قابلیت مدیریت بهتری دارند. این راهبرد که در قانون تحریمهای کنگره در جولای 2017 نیز آمده، خواهان شکیبایی و صبوری بیشتری در اعمال تحریمهاست، ضمن اینکه از آمریکا و تحریم کنندگان میخواهد که قبول کنند که در اینجا برخلاف برنامه هسته ای ایران در آن احتمال رسیدن به ظرفیتهای تسلیحاتی بالای وجود داشت، ماهیت تهدید فعلی ایجاد شده ازسوی ایران قابل مدیریت شدن است و نگرانی زیادی را ایجاد نمیکند. یک استدلال مخالف با این قضیه این است که راهبرد مذکور ممکن است در مقاطعی در تعارض با برجام قرار بگیرد. با این حال تا زمانی که راهبرد تحریمها در یک بخش خاص به صورت عمده متمرکز نشود، نگرانی از تداخل تحریمها با برجام به نوع تفسیر ایران از این توافق بستگی خواهد داشت. تفسیر آمریکا که در خود متن برجام نیز به صراحت ذکر شده این است که آمریکا حق دارد از قوانین تحریمی خود که قبل از برجام وجود داشته در زمینه تروریسم و حقوق بشر استفاده کند اما از این تحریمها در یک بخش خاص به صورت عمده استفاده نکنند. پس ساختار تحریمها از قبل وجود دارد و توصیف و مبنای عمل است که باید مورد مداقه و بررسی قرار گیرد. این کار به این معنا نیست که الزاماً راهبرد تحریمهای جدید در هیچ جا با بندهای برجام در تناقض نخواهد بود. مثلا می توانیم تصور کنیم یک بانک ایرانی که براساس برجام از تحریمها خالص شده درحال حاضر انتقال پول از ایران به یک سازمان تروریستی را تسهیل کرده است و براساس این کار مورد تحریم قرار می گیرد.
تحریم مصداقی


اگر رویکرد ما در اینجا براساس مدارک و شواهد باشد و اگر فقط همان بانک به جای بخش کلی بانکداری مورد هدف قرار بگیرد آن گاه هم نهادهای ایرانی خود را از چنین مشکلی مصون نگاه خواهند داشت و هم جامعه جهانی راهبرد مذکور را درک خواهند کرد. این نوع اعمال تحریم به صورت خفیف در چند جا اجرا شده است. بانکهای ایرانی فعال در انگلستان برای مثال از معامله با برخی از نهادها و اشخاص در ایران به خاطر ریسک تحریمها اجتناب میکنند. اقدام یکی از بانکهای ایرانی برای همکاری با FATF در سال 2016 به دلیل اجتناب از ریسک مشکلات بانکی در درون ایران خبرساز شد. این اقدام براساس همان فرضیات تحریمی آمریکا شکل گرفت و نشاندهنده رویکرد مقامات آمریکایی در دهه گذشته بود؛ یعنی اگر ایران میخواهد در اقتصاد بین المللی مشارکت داشته باشد باید به معیارها و استانداردهای آن نیز پایبند باشد. نکته چهارم آمریکا و متحدانش میبایست اجرای تحریمات را رصد کرده و به صورت مستمر فرضیات ابتدایی خود درباره استقامت ایران اثرگذاری درد ناشی از تحریمها و نوع بهبود راهبرد تحریمها را دوباره ارزیابی کنند. این کار بسیار واضح و مشخص است و بایدبایستی انجام شود. با این حال با توجه به محدودیتهایی که وجوددارد اثبات اثربخش بودن واقعی تحریمها سالها زمان میبرد. نکته پنجم آمریکا و متحدانش باید به ایران بفهمانند چه اقدامهایی برای رفع درد و فشار باید انجام شود و پیشنهاد انجام مذاکرات برای رسیدن به یک توافق که میتواند فشار تحریمها را از بین ببرد و در عین حال نیازهای آمریکا را نیز پاسخگو باشد میبایست به ایران ارائه شود . از آنجایی که راهبرد تحریمهایی که در مورد آن صحبت کردیم براساس شواهد و رفتارها بنیانگذاری شده است و نه براساس خود ایران، دو مسیر مشخص برای رفع نظام تحریمها وجود دارد. به لحاظ اداری، در صورتیکه رفتارهای بد دیگر اتفاق نیفتد یا شواهدی بهدست بیاید که تحریمهای اولیه را تحتالشعاع قرار بدهد، این تحریمها میتواند از بین برود. به لحاظ دیپلماتیک در ازای تعهد ایران برای آماده سازی آمریکا و متحدانش میتوانیم تحریمها را از این کشور برداریم. در اینجا نیز آمریکا و متحدان باید آینده نگری مناسبی داشته باشند. بدون شک آنهایی که مخالف برجام بودند با این استدالل که آمریکا نمیتواند اساساً با حاکمیت فعلی ایران به توافق برسد، خصوصاً بهدلیل رفتارها و روحیه تهاجمی این حاکمیت، ممکن است اینجا نیز شک و شبهه زیادی به میان بیاورند و ممکن است بگویند که ایرانیها هیچوقت به هیچ قراردادی پایبند نخواهند بود و اساساً هیچ معامله ای با ایران بر سر این موضوعات قابلیت اجرا و اعتبارسنجی ندارد. با اینحال باید بپذیریم که این نوع استتدلال در هر قراردادی که با ایران ببندیم وجود خواهد داشت، چه این قرارداد از طریق مذاکرات به دست بیاید چه به دلیل عقبنشینی ایران به دلیل فشارهای اقتصادی و سیاسی که البته این دومی احتمال بسیار کمتری دارد.
مهندسی درست ازتحریم ها


فقط از طریق سازماندهی مجدد حاکمیت ایرانیان همان تغییر نظام است که میتوان از این مشکل فرار کنیم و اگر بخواهیم تنگناها و دشواریهای ذاتی این رویکرد را ذکر کنیم و از کنار آنها بگذریم مشکلاتی در راهبرد تحریم به وجود خواهد آمد. در نتیجه سازماندهی یک توافق میتواند نتیجه چنین راهبردی باشد یعنی بیشتر باید تلاش کنیم مهندسی درستی از تحریمها داشته باشیم و بدانیم در چه شرایطی به اهدافشان دست پیدا میکنند. اگر به نگاه اول معتقد باشیم هر توافقی که به دست می آید نیازمند مشارکت و حمایت منطقه ای است. حمایت ایران از تروریسم صرفاً بهخاطر عقاید تخریب گرایانه و ویرانگر این کشور برای از بین بردن نظامهای حکومتی در نقاط مختلف جهان نیست بلکه بیشتر از مجموعها ی از منافع این کشور ناشی می شود که برخی از آنها به تاریخچه انقلابیگری این کشور مربوط است و برخی نیز از منافع و نیازهای امنیت ملی این کشور است. ایجاد ناامنی و انقلابها در خارج ممکن است به ایدئولوژی مربوط باشد و ممکن است تابعی از مسئله دفاع یک کشور. در نتیجه برای اینکه ایران بپذیرد که مشارکتش در این فعالیتها را قطع کند نیاز به تضمینی در مورد موقعیتش در منطقه خواهد داشت. مطمئناً طرفهای منطقه ای نیز که آمادگی برای حضور در یک توافق با تهران را دارند چنین درخواستهایی را از آمریکا خواهند کرد و به عبارت بهتر خواهان تضمینهای مطلق و عینی در مورد عدم حمایت قطعی ایران از سازمانهایش خواهند بود. پس یک گام ابتدایی ایجاد تضمین برای همه طرفهای موجود در منطقه در مورد تمامیت ارضی و سیستمهای سیاسی همسایگان آنها خواهد بود. فراتر از انجام امور دیپلماتیک برای آغاز چنین فرآیندی، ایجاد تضمینهای مذکور میتواند بنیان الزا م برای توافق بر موضوعات خاص و اقدامات الزام برای انجام و اجرای یک توافق را بهوجود بیاورد. پس از آن مسائل مشخص بهصورت جداگانه نیز میبایست موردنظر قرار بگیرد نظیر شناسایی سطوح و اشکال قابل قبول حمایت، مکانیسمهای تبعیت، فرآیندهای بازگشت تحریم، فرآیندهای برداشته شدن تحریم و مسائلی نظیر این تا بتوان چارچوبی را برای ایران ایجاد کرد تا از مشارکت در فعالیتهای بد منطقهای اجتناب کرده و در عوض به امتیازات تعریف شده خاصی برسد. این کار دیپلماتیک ممکن است زمانبر و سخت باشد و سالها برای انجام آن زمان نیاز باشد. مشکل اصلی درست در اینجاست یعنی تا چه میزان جو بین المللی الزم برای مذاکرات دارای پیچیدگی خواهد بود. در مذاکرات برجام مشکلات عینی مرتبط با برنامه هسته ای ایران که در تحریمهای غرب مدنظر بود و حتی موضوعات نامتجانس تر نظیر اوکراین خود را نشان داد. مذاکره کنندگان برجام می توانستند از این مشکلات عبور کنند که البته دلیل آن چندجانبه بودن گفتگوها و نظرات مختلفی بود که در این مورد ابراز میشد و این مسئله فشار خاص خود را به مذاکره کنندگان اعمال میکرد. در مذاکرات منطقه ای این کار دشوارتر خواهد بود، خصوصاً با توجه به عوامل مخربی که به صورت متعدد برای تحتالشعاع قرار دادن پیشرفتها در مذاکرات وارد عمل میشوند. حمالت تروریستی، تقابلات نظامی در منطقه خلیج فارس و حتی اقدامات موذیانه و حوادث خاص که ممکن است بر اثر شانس اتفاق بیفتد ممکن است در جریان مذاکرات بر روی راه حل نهایی اثر بگذارند. به همین دلیل ایجاد و حفظ فضای درست برای گفتگوها بسیار دشوار است، اما به هر حال برای به موفقیت رساندن چنین گفتگوهایی ایجاد چنین فضایی نیاز خواهد بود. در زمینه مسئله حقوق بشر ایران میتوان از ترکیبی از تحریمها و مذاکرات به عنوان ابزاری برای بهبود شرایط استفاده کرد. اینجا نیز مهمترین ابزار مذاکراتی، توافقهای منطقه ای نیست چه اینکه بسیاری از کشورهای منطقه درگیر با مسائل حقوق بشر هستند. در عوض می توان از طریق مذاکرات و تعامل با مقامات ایرانی و اروپایی نظیر گفتگوی ده سالهای که ما در این زمینه داشتیم و یا از طریق فشار افزایشی بر ایران در زمینه عملکردش در حقوق بشر و پیشرفتهایی که این کشور انجام داده شرایط کلی حقوق بشر در ایران را بهبود داد.
احتمال شکست


بحث ششم اینکه آمریکا و متحدانش باید این احتمال را بپذیرند که فارغ از خوب بودن راهبردهای تحریمی آنها، این اقدامات ممکن است با شکست مواجه شود. آمریکا و متحدان میبایست آمادگی اذعان به شکستها یا تغییر مسیر را داشته باشند یا اینکه ریسک ادامه دادن مسیر فعلی که میتواند نتایج بدی در بلندمدت داشته باشد را به جان بپذیرند. همانطور که گفته شد راهبرد تحریم در مسیر رسیدن به اهداف خود با دشواریهای فراوانی مواجه می شود، خصوصاً در شرایطی که نظام حاکم بر ایران تغییر نمیکند و البته بارها گفته ایم اقدام بالقوه آمریکا برای تغییر رژیم در ایران با توجه به روابطی که این دو کشور داشته اند آثار معکوس خواهد داشت. با توجه به پیچیدگیهای موجود در این اقدامات، آمریکا و متحدان بهتر است به توافق دوجانبه ای با ایران برسند و از تحریمها به عنوان منبع و اهرمی الزم برای اعمال فشار استفاده کنند که این حالت نیز می تواند با شکست مواجه شود یا به دلیل اینکه خود این اقدام ماهیتاً دشوار است یا به دلیل عوامل ناهمگونی که در قضیه دخیل هستند. اگر این اقدام شکست بخورد باید درعوض بر اقداماتی متمرکز شد که آسیبهای ایجاد شده از ناحیه رفتارهای منطقهای ایران را به حداقل میرساند، یعنی مثلا یک سیاست مهار کامل را اجرا کرد یا در قضیه حقوق بشر میبایست دست به اقداماتی زد که وضعیت متوسط زندگی ایرانیها را به طور کلی بهبود ببخشد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها