رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 357124

محمود صدری تحلیلگرمسایل ایران :

مسئله امروز ایران، گسل بسیار عمیق و لایه لایه ای است که پرشدنی نیست

ساعت24- محمود صدری تحلیلگر مسایل ایران است که سابقه درازی در نوشتن مقاله های سیاسی در روزنامه های اصلاح طلب دارد. اوکه ساله دبیر گروه سیاسی روزنامه همشهری بود و با آمدن تیمم احمدی نژاد به شهرداری و روزنامه همشهری از این روزنامه رفت از ابتدای کارروزنامه دنیای اقتصاد عضوشورای سردبیری آن بوده ومشاور اصلی سیاسی مدیرمسئول این روزنامه است.

خبر2
اوکه ساله دبیر گروه سیاسی روزنامه همشهری بود و با آمدن تیمم احمدی نژاد به شهرداری و روزنامه همشهری از این روزنامه رفت از ابتدای کارروزنامه دنیای اقتصاد عضوشورای سردبیری آن بوده ومشاور اصلی سیاسی مدیرمسئول این روزنامه است. محمود صدری دردهه 1370 با حزب کارگزاران سازندگی همکاری می کرد و سردبیری دوروزنامه منتسب به این حزب یعنی هم میهن دوره اول و کارگزاران دوره اول را برعهده داشت . وی که درحال حاضر مدیر انتشارات دنیای اقتصاداست نوشته هایش را بیشتر درصفحه تلگرامی خود به نام "پرسش " منتشر می کند. با توجه به اهمیت بحث مطروحه درآخرین نوشته وی دراین صفحه آن را برای خوانندگان ارجمند ساعت 24 بازنشر می دهیم .
یکی از خوانندگان کانال پرسش، پرسشی مهم مطرح کرده اند که فکر کردم بهتر است پاسخ آن به صورت عمومی داده شود. پرسیده اند: "نظر شما در مقطع حساس کشور در مورد الیت های موجود در جامعه چیست؟ الیت هایی مانند مصدق، فروغی، مشیرالدوله و یا حداقل همطراز آنان که بتواند با رایزنی با دولت و مردم آشتی ملی و برون رفت از این بن بست را تضمین کند؟"
یکم - بزرگوارانی که نام بردید، هیچیک واسطه دولت و ملت نبودند و ماموریتشان هم «آشتی ملی» نبود. آنها نمایندگان بخشی از نخبگان سیاسی در برابر بخشی دیگر بودند. اصلا سیاست در ایران تا قبل از سال 1357 ( حتی در جنبش مشروطیت و تغییر رژیم قاجار و سوم شهریور 20 و کودتای 28 مرداد و ماجرای 15 خرداد 1342) هرگز توده ای نشد و از حد کشاکش گروههای ذینفع فراتر نرفت. آن رجال نیز، نمایندگان دسته ای از «منافع خاص» در برابر دسته دیگری از منافع خاص بودند. هرگاه توان یکی کاهش می یافت، دیگری غلبه می کرد و هرگاه موازنه قوا رخ می داد، دولت های ائتلافی شکل می گرفت. ملت در آن روزگار، مجموعه ای از قبایل و عشیره ها بود که پیرو بی چون و چرای سران خود بودند و آنها بودند که وارد «گفتگوی ملی» یا جنگ محلی با حکومت مرکزی می شدند.
دوم - مسئله امروز ایران، گسل بسیار عمیق و لایه لایه ای است که هیچیک از رجال سیاسی، ظرفیت پر کردن آن را ندارند. به همین علت، طرح هایی مانند وحدت ملی و آشتی ملی راه به جایی نخواهد برد. منظور از گسل عمیق و لایه لایه این است: نظام های سیاسی نوعا بر سه پایه استوارند. پایه اول، مقبولیتِ هنجارهای آن از طرف جامعه است. یعنی باید بخش بزرگی از جامعه قبول کرده باشند که حاکمیت، با اعتقادات آنها همسو است. جدال های امروزی حکومت و جامعه بر سر شیوه زندگی، از گسل عمیق میان اعتقادات حکومت و مردم خبر می دهد. پایه دوم نظام های سیاسی، توانایی آنها در تامین نیازها و برآورده کردن انتظارات است که اصطلاحا به آن کارآمدی گفته می شود. تلقی عمومی درباره نابرابری فرصت ها و گسترش رانت و فساد، از کاستی جدی در این بخش حکایت دارد. پایه سوم نظام های سیاسی، استفاده از عنصر زور برای به اطاعت واداشتن جامعه است. هر چه پایه های اول و دوم سالم تر و نیرومندتر باشد، استفاده از پایه سوم کاهش می یابد. تحدید آزادی بیان یکی از پیامدهای افزایش استفاده از عنصر زور است.
سوم - چنین می نماید که در ایران امروز سه پدیده همزمان شکل گرفته است اول مقبولیت اعتقادی حکومت و کارآمدی آن کاهش یافته و استفاده از عنصر زور افزایش یافته است، دوم توسعه اجتماعی (غالبا خودجوش) و رشد مفهوم فردیت رخ داده، اما ابزار و امکانات جامعه برای بروز دادن این فردیت هنوز کافی نیست، و سوم نخبگان پیشین از میان رفته اند و بدیل های مدرن آنها یعنی احزاب سیاسی و انتخابات آزاد، شکل نگرفته اند. این وضع موجب دوگانگی عمیقی شده و نوعی شیزوفرنی سیاسی ایجاد کرده است. یعنی دو واقعیت دوشادوش هم در حرکتند که هر یک به انکار دیگری مشغول است. رجال و احزاب کنونی توان درمان کردن این شیزوفرنی را ندارند، زیرا خودشان جزئی از مسئله اند.
چهارم - کار کم هزینه و احتمالا پربازده ای که امروز می توان کرد، بالا بردن کارآمدی نظام سیاسی است که موجب افزایش مقبولیت و کاهش استفاده از عنصر زور خواهد شد. گفتگویی اگر بتواند شکل بگیرد، در همین حوزه است. این کار شاید بتواند مقدمه «آشتی ملی» باشد، اما خودش آشتی ملی نیست، بلکه برنامه ای فنی است برای سامان دادن به وضع اقتصادی و بهبود معیشت مردم. و اگر کشور از نابسامانی اقتصادی عبور کند، شاید آشتی ملی هم ضرورتی نداشته باشد. سروکار «افراد» جامعه بیش از دولت و حکومت با طرف های دادوستد آنهاست. فرد، با فرد بهتر کنار می آید تا با گروهها و دولت. رابطه طرف های داد و ستد هم اساسا از جنس آشتی است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها