شوخی زشت پسر مشهدی با پدر، قلب پدر را از کار انداخت
ساعت 24-شوخی بی جای پسر لحظات سختی را برای پدرش ایجاد و او را روانه بیمارستان کرد.
وی ادامه داد: روزی پسرم از من خواست او را برای رفتن به دکتر که در یکی از شهرهای استان مجاور است همراهی کنم و من هم قبول کردم. روز قرارمان با پسرم تماس گرفتم تا دنبالش بروم اما او ناله کنان جواب تلفن را داد و قطع کرد. من چندین بار با او تماس گرفتم ولی او هربار با آه و ناله تلفن را قطع کرد . وی اظهار کرد: من خیلی وحشت و فکر کردم حتما قلب اش گرفته و گوشه ای افتاده است که نای حرف زدن ندارد.
هر لحظه به دلهره ام افزوده می شد و اشک از چشمانم جاری شد و متاسفانه جای او را هم نمی دانستم. چند ساعت دلهره آور را پشت سرگذاشتم تا این که به خانه پسرم رفتم و زمانی که از همسرش سراغش را گرفتم به من گفت شوهرش چند ساعتی است که به همراه دوستانش برای رفتن به مطب دکتر به استان مجاور رفته اند.
بعد از شنیدن این خبر کمی آرام شدم اما به خاطر استرس وارد شده قلب ام گرفت و زمانی که چشمانم را باز کردم خودم را روی تخت بیمارستان دیدم . بعد از این اتفاق تلخ متوجه شدم پسرم به همراه دوستانش من را به بازی گرفته بودند و قصد شان سر به سر گذاشتن بود.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.