وقتی فهمیدم باردار شدم چاره ی دیگری نداشتم ؛ خدا از او نگذرد
ساعت 24-بارها به خاطر اعتیاد شوهرم قهر کردم و به منزل پدرم رفتم. روزگاری چنان از مواد مخدر وحشت داشتم که این موضوع به تنها مشکل اساسی زندگی ام تبدیل شد با غرور بالای سر شوهرم می ایستادم و از او می خواستم اعتیادش را ترک کند اما روزی چنان ورق برگشت که من هم فراتر از شوهرم اسیر مواد افیونی شدم و ...
همسرم شاگرد خودروهای سنگین بود و روزهای متمادی را در جاده های کشور به سر می برد به همین خاطر خیلی از شب ها را تنها بودم و در منزل پدرشوهرم روزگار می گذراندم خیلی زود فهمیدم پدرشوهرم اعتیاد دارد ولی اهمیتی ندادم چرا که من با پرویز ازدواج کرده بودم و رفتارهای خانواده اش ربطی به من نداشت اما روزگارم از زمانی رو به سیاهی گذاشت که همسرم را نیز پای بساط پدرش دیدم او هر بار که از جاده به منزل می آمد تا صبح در کنار پدرش مواد مخدر مصرف می کرد. آن روزها جوان بودم و غرورم تحمل این صحنه ها را نداشت وقتی برای اولین بار با حالت قهر به منزل پدرم رفتم به خاطر اعتراضم کتک مفصلی خوردم.
نمی خواستم دیگر به آن خانه بازگردم اما وقتی فهمیدم باردار هستم چاره ای جز بازگشت به زندگی ام نداشتم از آن روز به بعد مشکلات ما بیشتر شد و من چند بار دیگر قهر کردم با پرویز اتمام حجت می کردم که اگر اعتیادش را ترک نکند طلاق می گیرم اما او باز به «جاده» می رفت و مدت های زیادی را باید کنار فرزندانم می ماندم. در حالی که هر روز وضعیت شوهرم بدتر از گذشته می شد من هم به زندگی ام پای بندتر می شدم تا این که پرویز آرام آرام مرا نیز درگیر اعتیاد کرد. زمانی به خودم آمدم که پا را از مصرف مواد مخدر فراتر گذاشته و به کریستال آلوده شده بودم در همین شرایط سومین فرزندم نیز به دنیا آمد و همسرم دختر بزرگم را از تحصیل منع کرد تا به وضعیت خانه و خواهر تازه به دنیا آمده اش برسد من هم همه چیز را فراموش کرده بودم و تنها به تهیه مواد مخدر می اندیشیدم. تا این که روز قبل در حالی که مقداری کریستال همراهم بود دستگیر شدم و قاضی نامه زندان مرا نوشت حالا که دختر 17 ساله ام برای اطلاع از وضعیت من به کلانتری آمده است در حالی از او خجالت می کشم که هیچ وقت نمی توانم شوهرم را ببخشم چرا که ...
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.