نوشته عبدالله گیویان دکتری انسانشناسی دین از کالج سواس لندن برای مرکز بررسی های استراتژیک
"مائده رقصنده" به "اسپارتاکوس " تبدیل شد
ساعت 24-مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری درماههای تازه سپری شده رویکرد به امور اجتماعی را درکانون توجه قرارداده است. برگزاری میزگرد و سخنرانی در این باره روندی فزاینده دراین مرکز را تجربه می کند.
از جمله موضوعات بغرنج و مسالهآفرین در جامعه امروزی ما حجاب/بیحجابی است. این دوگانه ظرفیت تبدیل شدن به نماد مرافقت و همراهی با نظام یا نماد مخالفت و معاندت با آن را یافته است.در بازنمایی مائده، تلاش میشود نوع خاصی از زندگی با محوریت بیحجابی «ننگ و انگی» بلاتردید، مذموم، نشانه و بلکه خود گمراهی معرفی شود، ضلالتی که در فضای مجازی کش پیدا میکند و تداوم می یابد. در این مصاحبه و مانور تبلیغاتی حول و حوش آن، حجاب بطور مستقیم مطرح نمی شود، اما هر کس که این مصاحبه را میبیند آمادگی این را دارد که مساله حجاب/ بیحجابی را از لابلای خطوطی که این برنامه رسم کرد، قرائت کند. مائده نیز در اولین برنامه زنده خود در اینستاگرام با شیوهای ظاهر میشود که گویی با حجاب شده است و به تلویح و صراحتا هم به موضوع حجاب اشاره میکند. پس بنیان موضوع بر آن دوگانه استوار شده است.
به این ترتیب، بی حجابی صلیبی میشود بر دوشهای یک «دختر» که «هنوز به سن قانونی نرسیده است»، او گریهکنان ابراز ندامت میکند و میگوید که هیچ قصدی برای قانونشکنی نداشته است و در ادامه بخشی از نظام گفتمانی موردنظر برنامهساز را تکرار میکند. او در اولین برنامه زندهاش در اینستاگرام به «رعایت قوانین» و هنجارها و ضوابط اشاره میکند و این که غافل بوده است که از آنها تخطی کرده است و این که مایل است از این به بعد آن ضوابط و هنجارها را رعایت کند.قاعدتا نباید مراد برنامهساز/برنامهسازان را تخریب حجاب و ملزومات آن بدانیم که در این صورت باید بخاطر این کار دست مریزادی جدی به او گفته شود، بلکه احتمالا باید بگوییم مراد ایشان تخریب بی/بدحجابی بوده است. به عبارت دیگر، این برنامه سازان در همراهی با راهبرد «تقبیح نمادین» تلویزیون گمان کردهاند میتوانند در این کشاکش نمادین موجب بردی عظیم شوند و رمی رجیم کنند. اما و هزار اما که هجومی که متجاوزانه و ظالمانه بنماید نه تنها مراد عامل آن را برآورده نمیکند که موجب می شود به نهج ملامتیگری هم که شده، دیگران ابا نکنند که خود را حامل و مصداق قبیح نمادین مورد حمله بخواهند وبدانند و بخوانند.شکل گرفتن تصویر مظلومیت، بخصوص در زمانی که اتهام نهفته در تقبیح نمادین رو به گسترش باشد، یکی از طبیعیترین هموندهای «تقبیح نمادین» است.
نگاهی به خیابانها و گذرهای عمومی بیندازیم! نوع پوشش در جامعه دچار تغییری جدی شده است. شکل جدید پوشش در شهرهای بزرگ بخصوص تهران چه کسانی را مجاب میکند که این شیوه از «تقبیح نمادین» احتمال تاثیر دارد؟ نوع رایج شونده پوشش، گرچه مهم، ظاهر ماجراست. موضوع اصلی چیز دیگری است. نباید این نماد متراکم حجابی شود و ما را تنها متوجه و مفتون ظاهر امور کند. نقطه اصلی ضعف در معرفی، روزآمد سازی، و ترویج منظومه معرفتی پشتیبان حجاب نیست؟ مشکل دلدادگی نسبت به و پذیرش آن سبکی از زندگی نیست که این شیوههای جدید یا شکلهای تندروانه تری از آن ها را مطلوب و مقبول مینماید؟یادمان باشد تقویت احساس مظلومیت به نوبه خود از کارآمدترین شیوه های کند کردن «تقبیح نمادین» و تبدیل کردن آن به ضد خود و در این مورد تشجیع به هنجار شکنی است. و البته خوبست دقت کنیم که مظلومیت به شیوهای که در ایران فهمیده و زیسته می شود، در کمتر جایی از دنیا قابل فهم است. زمانی که تقبیح نمادین توسط نهادهای قدرت اعمال می شود معمولا با سیاستها و ابزارهای قدرت نیز همراهی و پشتیبانی میشود. این ابزارها و اعمال پشتیبان، معمولا حس مظلومیت سوژه تقبیح نمادین را تشدید میکند.
در نظر بگیرید فردی و نمادی را مشاهده میکنید که مقصود و مقصد تقبیح قرار گرفته باشد، اگر در شما همراهی کامل با عامل تقبیح وجود نداشته باشد چه اتفاقی در درون شما رخ خواهد داد؟ در این صورت با قربانی احساس همدلی و همزاد و همذات پنداری خواهید کرد و مآلا مواضع شما نسبت به نمادی که مورد تقبیح قرار گرفته تغییر خواهد کرد.شکل گرفتن تصویر مظلومیت، بخصوص در زمانی که اتهام نهفته در تقبیح نمادین رو به گسترش باشد، یکی از طبیعیترین هموندهای «تقبیح نمادین» است.رسانهای که پسوند ملی دارد با طرد فرزندان و خویشان خود، ایشان را بر پایفشاری بر یک «نماد متراکم» که منشورسان جلوههای متعدد مییابد، استوارتر و تمایز اجتماعی را تقویت نخواهد کرد؟ احتمالا، وقتی سوژه های «تقبیح نمادین» مظلوم احساس شوند کسانی که خود را به ایشان نزدیک حس میکنند خود را نیز مظلوم و لذا محق احساس خواهند کرد و در نتیجه، آن چه به طور غیرمستقیم ترویج خواهد شد، محق تلقی شدن سوژههای تقبیح نمادین و ترویج موضوع تقبیح، در این جا بی/ بدحجابان و بی/ بد حجابی خواهد شد. به نظر می رسد خسران بزرگ در این میانه مسدود شدن باب گفتگوی ملی در خصوص شیوه قابل قبول و مورد اجماع پوشش - به منزله نماینده سبک زندگی و فرهنگ ملی- خواهد بود. مسیر مستند بیراهه، بیراهه ای برای اصلاح مسیر اجتماعی به استناد ارزش های ملی است.در یکی از سکانس های آخر فیلم اسپارتاکوس به بازیگری کرک داگلاس، مامور حکومت رم از تعدادی از اسرا میپرسد اسپارتاکوس کیست و این طور میفهماند که اگر معلوم شود چه کسی اسپارتاکوس است تنها او بر صلیب کشیده خواهد شد و دیگران رهایی خواهند یافت. بازماندگان اندک لشکر شکست خورده اسپارتاکوس، ابتدا تک تک و بعد همگی با هم فریاد می کشند: «منم اسپارتاکوس».
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.