رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 82600

آیا می توان برداشتی از آزادی ارائه داد که حامی «دولت» باشد؟

محمد مهدی حاتمی

ساعت 24-«حد مداخله دولت در زندگی شهروندان تا کجاست؟» این پرسشی است که عمدتاً نظر تئوریسین ها، فیلسوفان سیاسی و یا آنهایی را به خود جلب می کند که عموم مردم معتقدند«بیکارند و سرشان درد می کند.» اما اگر اندکی حوصله وجود داشته باشد و اندکی زمان، بسیاری این پرسش را کاملاً حیاتی خواهند یافت. پرسشی که می توان مدعی شد در همه جا و تقریباً در هر زمانی از حیات بشریت موضوعیت دارد، چرا که هر جا انسان ها در قالب گروه ها و اجتماعات گرد هم آمده اند، «سیاست» هم متولد شده و این مفهوم اخیر، وجودی به نام «دولت» (State) را هم همراه خودش به منصه ظهور رسانده و کیست که نداند «دولت» در برداشتی خودمانی، یعنی استیلای عده ای بر عده ای دیگر.

آیا می توان برداشتی از آزادی ارائه داد که حامی «دولت» باشد؟
div align="justify">بسیاری از فیلسوفان سیاسی یا آنهایی که دلمشغول رابطه دولت و فرد هستند، دست کم از دهه های میانی قرن بیستم، از نظرگاه جدیدی به مفهوم «آزادی» نگریستند. «آیزایا برلین»، فیلسوف سیاسی روسی-انگلیسی، در طول دو دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی، صورت بندی جدیدی از «آزادی» ارائه کرد که هرچند سابقه اش را می توان دست کم تا کارهای ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، هم دنبال کرد، هیچ گاه با این دقت بدان پرداخته نشده بود. پس از برلین، این تفکیک یا تمایز توجه بسیاری به خود جلب کرد.
فیلسوف انگلیسی چه می گفت؟
برلین میان دو برداشت از آزادی تفکیک قائل شد، برداشت «مثبت» از آزادی و برداشت «منفی» از آزادی، که می توان به اختصار آنها را «آزادی مثبت» و «آزادی منفی» نامید. آزادی منفی به صورت ساده یعنی «آزادی از» و آزادی مثبت یعنی «توانایی برای».
مثالی معروف و تقریباً کلاسیک در این رابطه، تمایز این دو مفهوم از آزادی را روشن تر خواهد کرد. فرض کنید من می خواهم به سفری خارجی بروم. چه چیزهایی ممکن است جلوی من را بگیرند؟ یک پاسخ ساده به این پرسش، دولت(State) است. دولت ممکن است به دلایل مختلف جلوی سفر من به خارج از کشور را بگیرد: ممکن است من پرونده ای قضایی داشته باشم که در جریان باشد و بنابراین ممنوع الخروج باشم؛ ممکن است به دلیل جنس روابط خارجی ای که دولت به نمایندگی از منِ شهروند با جهان داشته به گونه ای باشد که هیچ کشوری به من ویزا ندهد و باز ممکن است مثل بسیاری از کشورهای کمونیستی در دوران جنگ سرد، سفر به خارج از کشور اساساً با مانع روبه رو باشد. (شهروندان کره شمالی همین حالا هم به راحتی امکان سفر داخلی را ندارند، چه برسد به سفر خارجی.)
تا اینجا آنچه باعث ایجاد محدودیت برای انجام سفر من شده است، به تعبیر برلین، آزادی منفی من را محدود کرده است. من «آزاد از» مداخله دولت نبوده ام. اما آیا این همه ماجراست؟ برلین می گوید نه. ممکن است من در یکی از مرفه ترین کشورهای جهان زندگی کنم اما باز هم به دلیل –برای مثال- فقر، نتوانم بلیط گران پرواز خارجی را بخرم. این مورد اخیر، آزادی مثبت من را محدود می کند. ممکن است من «آزاد برای» این نباشم که بلیط هواپیما بخرم، چون پولش را ندارم.
«لیبرترین ها» چه می گویند؟
لیبرترینیسم(Libertarianism)، اندیشه ای سیاسی است که در منتهی الیه راست لیبرالیسم قرار گرفته است. قائلان به این اندیشه سیاسی، دولت حداقل می خواهند و آزادی حداکثر. آنها معتقدند تنها آزادی منفی است که اصالت دارد و باید دلمشغول آن بود، چرا که صیانت از آزادی مثبت به دست دولت، یعنی تقویت آن. استدلال آنها چیزی در این مایه است:« اگر بنا باشد دولت نگران آزادی مثبت شهروندانش باشد، یعنی نگران بیمه های اجتماعی آنها باشد، نگران پول توی جیبشان و حقوق بیکاریشان باشد و نگران اینکه آیا از آموزش کافی برخوردارند یا نه، چنین دولتی مجبور است پولی را در قالب مالیات از شهروندان متمولش بگیرد و آن را به کسانی بدهد که بنا به هر دلیلی توان مالی مناسب ندارند. این، نقض آزادی منفی شهروندان مالیات دهنده هم هست، چرا که آنها مجبور خواهند بود از آزادی خودشان بگذرند و پولی را که برای مقاصد دیگرشان کنار گذاشته اند به دولت بدهند.»
برداشتی که لیبرترین ها از دولت ارائه می دهند، چیزی مشابه «دزد سر گردنه» است. داروغه ای که سر بزنگاه از راه می رسد تا از مردم مالیات بگیرد و آن را نه دقیقاً بدانگونه که مالیات دهنده ها می خواهند، که به ترتیبی که خودش می خواهد خرج کند.
به لحاظ تاریخی، طرفداران مشرب لیبرترینیسم، دست پری از شواهدی دارند که دولت ها، عملاً آزادی منفی مالیات دهنده ها را زیر پا گذاشته اند. این بحث، به خصوص در ایالات متحده بحثی زنده است و حتی عده ای از اعضای کنگره این کشور، رسماً اعلام کرده اند که لیبرترین هستند. در پی بحران مالی ای که مابین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ ایالات متحده و جهان را در نوردید هم دولت آمریکا میلیاردها دلار پول به صنایع و شرکت های خصوصی تزریق کرد تا آنها را از بحران نجات دهد: این، دقیقاً همان چیزی است که لیبرترین ها در موردش هشدار داده بودند، یعنی خرج کردن پول شهروندان در مسیری که خود آن شهروندان احتمالاً رضایتی از آن ندارند.
مخالفان «لیبرترینیسم» چه می گویند؟
به سوال ابتدای این نوشتار بر می گردیم. آیا راه حلی وجود دارد که بتوان هم از «دولت» دفاع کرد و هم از دو مفهوم آزادی در کنار هم؟ عده ای معتقدند که پاسخ به این پرسش مثبت است.
دولت های رفاه به عقیده بسیاری، تجلی برخورداری از همه این محاسن با هم است. در ذیل یک دولت رفاه که متعهد به اجرای استلزامات دموکراسی باشد، شهروندان مالیات می دهند، به عبارتی آزادی منفی شان نقض می شود، اما می دانند که این مالیات، در حکم ذخیره ای استراتژیک است برای زمان هایی که بیکار خواهند بود یا در بستر بیماری اند. دولت های رفاه، رونوشت هایی هستند از نسخه کلی «دولت های کمینه»، که تنها در سیاست و دفاع حضور دارند و نه در اقتصاد. با این حال، قیود و حدود وظایف و اقدامات این دولت ها در سیاست هم، توسط سازوکارهای دموکراسی هایی قرص و محکم، مشخص و معین می شود. این دولت ها در اقتصاد هم حضور دارند و سرمایه گذاری هم می کنند، اما نه آنجا که بخش خصوصی در آن حضور دارد. آنها تنها به سرمایه گذاری در بخش هایی می پردازند که شهروندان به تنهایی انگیزه ای برای سرمایه گذاری اقتصادی در آنها ندارند، یعنی جایی که پای «کالاهای عمومی»، مثل امنیت و محیط زیست در میان باشد. کشورهای حوزه اسکاندیناویِ امروز، نسخه هایی از طرح روی کاغذِ دولت های رفاه اند. اما با این وجود، انتقادی به این نظام های سیاسی-اقتصادی وارد است. نرخ های بالای مالیاتی در کشورهای حوزه اسکاندیناوی، به فرار گسترده مالیاتی در این کشورها انجامیده و در بسیاری از موارد انگیزه های سرمایه گذاری و ریسک پذیری در اقتصاد را به شدت کاهش داده است.
پرسش از مناسب ترین نظام اقتصادی که بتوان آن را به مثابه نسخه ای واحد برای تمامی اقتصادهای جهانی پیچید، پرسشی همچنان مفتوح است. شاید نتوان هیچ گاه به شرایطی آرمان شهری دست یافت که همزمان، هم چرخ های اقتصادها بدون نیاز به روغن کاری دولت ها بچرخند و هم دیگر نتوان کسی را یافت که دستش به دهانش نرسد. با این حال باید گفت که هیچ چیز مطلق نیست و می توان نظام های اقتصادی را به صورت نسبی به بررسی نشست. اینجاست که نظام های اقتصادی، عیارشان را نشان خواهند داد.
نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها