کد خبر
336828
فرصتسوزی دیپلماسی در گذشته و مخاطرات آینده
دکتر داود هیرمداس باوند
دیپلمات پیشین و استاد دانشگاه
r />
فرصتها برای ایران به خصوص پس از پایان جنگ سرد پیدرپی پدیدار شد. نخست مساله فروپاشی شوروی سابق و استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز بود که در حوزه تمدن ایرانی قرار داشنتند ولی آنطور که باید و شاید ایران از این فرصت استفاده نکرد، زیرا آنها به واسطه آزادی از یک فضای توتالیتارین چپ، نیاز به همکاری و همیاری اقتصادی داشتند که ما برخلاف ترکیه و سایر کشورها از این فرصت سرمایهگذاری استفاده نکردیم. مساله دوم فرآیند یازده سپتامبر است که تنها کشور منتفع از این فرآیند ایران بود. این امر به واسطه سقوط طالبان و خلع جایگاه در افغانستان و همچنین سقوط صدام که زمینهساز نفوذ گسترده ایران در عراق شد، شکل گرفت، اما ایران از این فرصت استفادهای محدود کرد و نتوانست آن را با تعمیم به سایر عرصهها، زمینهای برای رفع سایر مشکلات سازد.نکته سوم بهار عربی بود که هر چند در نهایت تبدیل به یک فاجعه شد، اما تبعات و آثار آن به نفع ایران تمام شد. نکته چهارم نیز ریاست جمهوری اوباما در امریکا بود که سعی داشت در ابعاد گستردهتری مانند مذاکرات هستهای و نهایتا برجام با ایران وارد گفتوگو شود که این امر نیز در سایر سطوح مورد بهرهبرداری از سوی ایران قرار نگرفت.در هر حال مجموعه پیچیدگیهای حوادث و مشکلات منطقهای که بهخصوص پس از روی کار آمدن ترامپ در امریکا ابعاد تازهای پیدا کرده، باعث نگرانیهای بیشتری شده است. در این میان حتی فرآیند برجام که از آن انتظار رفع تحریمها، جذب سرمایه خارجی و انتقال تکنولوژی میرفت، با عمل نکردن امریکا به تعهداتش و بهانه برنامه موشکی و حمایت از تروریسم منجر به اعمال تحریمهای جدیدتری از سوی کاخ سفید شد.لازم به یادآوری است که تحریمهای امریکا، تحریمهایی مضاعف است که در صورت عدم رعایت، کشورها و شرکتها دچار منع تعاملات مالی و تجاری با ایالات متحده خواهند شد. در همین رابطه باید گفت، اکنون بسیاری شرکتهای مشترک اروپایی و امریکایی وجود دارند و فارغ از آن سایر شرکتها نیز حاضر به قبول ریسک برای وارد شدن به همکاریهای تجاری و اقتصادی با ایران به همین واسطه نیستند.در این میان شاهدیم که اتحادیه اروپا علیرغم حمایت خود از برجام و ایستادگی در کنار ایران در عین حال از سویی نکات دیگری از جمله برنامه موشکی ایران را مایه نگرانی دانسته و در این خصوص به صورت موازی با امریکا حرکت میکنند. این همسویی از سوی اروپا، احتمال قبول تعدیلهایی از سوی آن را پررنگ میسازد. زیرا هر چند اکنون میان اروپا و امریکا شکافهایی وجود دارد، اما در عین حال این دو قدرت فراآتلانتیکی ملاحظات را نیز در فرآیندهای خود لحاظ کرده و رعایت میکنند.اکنون این فضا نگرانکننده است که آثار آن در آینده نزدیک به شکل ملموستری نمایان خواهد شد. معتقدم در همین راستا ملاحظات اروپاییها در همین فاصله چهار ماهه تا تمدید مجدد لغو تحریمهای ایران توسط امریکا دچار تعدیلهایی خواهد شد.از سوی دیگر ما در منطقه نیز با چالشها و مشکلات ویژه خاص خود روبرو هستیم. در رابطه با روسیه نیز به اعتقاد من، مسکو بیشتر استفاده ابزاری از ایران به عمل آورده و در مواقع جدی نشان داده که همسویی خود را با غرب ادامه خواهد داد. حتی امروز که روسها به واسطه اوکراین مشمول تحریمهای امریکا و اروپا هستند، توانستند با هوشیاری و استفاده از سوریه، تعامل و همکاری با غرب و امریکا را احیا و تجدید کنند. در همین میدان سوریه با توجه به تحولاتی که اخیرا رخ داده، توافق نهایی با امریکا و روسیه خواهد بود و دیگر بازیگران در حاشیه قرار خواهند گرفت.در حوزه داخلی نیز ما شاهد نوعی عدم وحدت استراتژیک حتی میان سه قوه کشور هستیم. بنابراین مشکلات داخلی، اقتصادی و تداوم آن یک انفجار کشور را محتمل میسازد.با این شرایط و چالشهای که در عرصه داخلی و خارجی وجود دارد، در سیاست خارجی انتظار این است که برخی از مواضع و شعارهای مبالغهآمیز تعدیل شود. اعتقاد من این است با تعدیل این شعارهای مبالغهآمیز که تبدیل به قصد و نیت میشود، میتوان ضمن نگاه به حل مشکلات اقتصادی، بیکاری و معیشتی، راهکارهایی برای مدیریت چالشها فراهم آورد.با اندکی توجه مشاهده میکنیم، همین حماس و جهاد اسلامی با فرصتطلبی در آغاز بهار عربی به سمت ترکیه و عربستان رفته و پس از سرخوردگی مجددا به سوی ایران بازگشت کردند. ما تاکنون هزینههای سنگینی را بابت این نوع ارتباطات پرداخت کردهایم که باید فکری به حال آن شود.البته منظور از تعدیل نه عدول از مواضع اصولی و ملی، بلکه تعدیلات نسبی در برخی از راهبردها است. چرا که آنچه اهمیت دارد بقای کشور و حفظ منافع حیاتی ایران است. به همین دلیل است که لزوم تعدیل جنبههای ارزشی به نفع منافع ملی احساس میشود.
من آینده ایران را در گرو خط مشیهای حاکمیت کشور میبینم. در همین سیاست خارجی، وزارت خارجه آخرین نهادی است که در خصوص مسائل دیپلماتیک اظهارنظر میکند، آن هم ناچار به تعدیل نظرات افرادی است که مسئولیتی در قبال سیاست خارجی کشور ندارند.اکنون نهادها و افرادی در مورد سیاست خارجی اظهارنظر کرده و تهدیداتی را مطرح میکنند که اصولا به واسطه جایگاهشان نباید به این حوزه وارد شوند. بنابراین و در همین راستا باید وحدت استراتژیک وجود داشته باشد و روابط خارجی تنها از مجاری صلاحیتدار یعنی همان دستگاه دیپلماسی پیگیری شود. تاکید من بر روی حفظ منافع ملی و حیاتی کشور است زیرا اگر منافع حیاتی از دست برود دیگر قابل بازگشت نخواهد بود.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.