کد خبر 654375

بیست و پنجمین سالگرد تاسیس دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف

ساعت 24 - فکر می‌کنم دی یا بهمن ماه بود که دکتر آراستی از دانشکده مدیریت به من گفتن که دانشکده قصد داره برای بیست‌و‌پنجمین سالگردش یک مراسم برگزار کنه. برگزاری این مراسم از این جهت مهم بود که دانشکدهٔ ما چنین مراسمی رو سالانه برگزار نمی‌کنه و اگر درست در خاطرم باشه، دکتر گفتن که فقط یک بار دهمین سالگرد برگزار شده.

قرار بود سخنران مراسم دکتر مشایخی موسس دانشکده باشن و دکتر مدنی‌زاده رئیس دانشکده. و لطف کردند و گفتند من هم به‌عنوان یکی از فارغ‌التحصیل‌های دانشکده سخنران سوم باشم.

مراسم به‌خاطر یه‌سری محاسبات و ملاحظات، از اسفند ماه جابه‌جا شد و افتاد آخر اردیبهشت ماه. نهایتاً ترکیب سخنران‌ها کمی تغییر کرد و دکتر مسعود نیلی هم به جمع سخنران‌ها اضافه شدن. به نظرم بسیار تصمیم درستی بود. چون ایشون هم در توسعهٔ بخش «اقتصاد» دانشکده سهم مهمی ایفا کردن.

حرف‌های دکتر مدنی‌زاده تقریباً مشخص بود. همون‌طور که انتظار می‌رفت – با همراهی دکتر وصال – گزارشی از وضعیت دانشکده ارائه دادن: تعداد دانشجوها، تعداد فارغ‌التحصیل‌ها، گزارشی از این‌که الان فارغ‌التحصیل‌ها کجا هستند و چه‌کار می‌کنن و آماری از این‌که چند درصد از فارغ‌التحصیل‌ها الان در ایران هستند (کمی بیشتر از ۵۰ درصد). اشاره به این عدد در مراسم مهم بود، چون یکی از اتهاماتی که معمولاً – کاملاً نادرست – در مورد دانشکده مطرح می‌شه اینه که تقریباً هیچ‌کس از فارغ‌التحصیلان دانشکده ایران نمی‌مونن و عملاً دانشکده خروجی خاصی برای کشور نداره.

اشارهٔ مهم دیگه در صحبت‌های دکتر وصال هم این بود که دانشکده در سال‌های اخیر داره سعی می‌کنه بر پایهٔ سه ستون توسعه پیدا کنه: «مدیریت»، «اقتصاد» و «سیاست‌گذاری». و احتمالاً خود این سیاست‌گذاری هم بعداً باز به شاخه‌های تخصصی‌تر تبدیل بشه.

دکتر مشایخی دربارهٔ روند تاسیس دانشکده صحبت کردن و این‌که چه‌جوری تونستن یه «هویت نو» به دانشگاه شریف بدن. چون اون زمان تصور وزارت علوم و حتی بخشی از مدیران ارشد دانشگاه این بوده که دانشگاه مهندسی باید فقط رشته‌های مهندسی داشته باشه. دکتر مشایخی گفتن که اون زمان یه لیستی از سی‌و‌چند دانشگاه برتر مهندسی در جهان درست کردن و نشون دادن که تعداد زیادی از اون‌ها رشته مدیریت دارن. کمی هم توضیح دادن که ظاهراً اون موقع مجبور شدن با یه روایت و توصیف خاصی مجوز تاسیس این دانشکده رو بگیرن. چون بعداً بعضی از کسانی که همراهی کرده بودن – به‌درستی و البته به شوخی – گفته‌ بودن که ما گول خوردیم. از کسانی مثل دکتر بانکی و آقای روغنی زنجانی هم به‌عنوان حامیان اولیه اسم بردن.

 بعدش دکتر نیلی صحبت کردن. یه صحبت ابتدایی کوتاه و بقیه رو از روی متنی که نوشته بودن خوندن. توضیح‌شون هم این بود که من خیلی در مورد دانشکده و ماجرای توسعه‌اش احساساتی می‌شم و سعی کردم متن رو از قبل بنویسم که کمی کنترل‌شده‌تر باشه و در جواب مجری که قبلش گفته بود «دکتر نیلی همیشه بر اساس فکت حرف می‌زنن» گفتن: امروز خبری از فکت نیست. حرف‌های احساسی دارم.

حدس من اینه که علت خوندن از روی متن این بود که پیام متن خیلی حساس بود و باید کلمات با دقت انتخاب و چیده می‌شدن. ممکن بود جابه‌جا شدن کلمات یا کم‌و‌زیاد شدن‌شون، معنای متفاوتی منتقل کنه یا تمام معنای مد نظر ایشون رو منتقل نکنه. جدا از اشاره به تیم احمدی‌نژاد که می‌خواست دانشکده رو منحل کنه و دکتر نیلی گفت «آن‌ها رفتند و ما ماندیم» یه جای دیگه هم یه اشارهٔ غیرمستقیم به حرف‌های ترامپ دربارهٔ‌ وضعیت امروز کشور بود (استهلاک زیرساخت‌ها، نبود برق، از دست رفتن منابع و …). اسمی از ترامپ نبردن ولی اشاره کردن که دردمان می‌آید وقتی دیگران می‌آیند به مشکلاتی اشاره می‌کنند که سال‌هاست هم با خودشان و هم با راه‌حل‌شان آشنا هستیم (و قسمت ناگفته این‌که‌: کسانی در راس کار هستند که نه مشکل را می‌فهمند و نه راه‌حل را می‌دانند). خلاصه این‌که متنی به‌شدت دقیق و تنظیم‌شده بود. وگرنه دکتر نیلی – که اخیراً کلیپ برخورد تندشان با خاندوزی وزیر اقتصاد آن رئیس‌جمهور قبلی وایرال شده – کسی نیست که نتواند بدون متن سخنرانی کند.

من هم حرف اصلی‌ام تشویق و ترغیب فارغ‌التحصیلان به ارتباط بیشتر با هم بود و برای این‌که این پیام را منتقل کنم از تعبیرهای مسطح‌شدن دنیا در نوشته‌های سه نفر استفاده کردم که شما چون این بحث‌ها را زیاد از من شنیده‌اید با آن‌ها آشنایید:

توماس فریدمن در کتاب The World is Flat مانوئل کاستلز در کتاب The Information Age نیل فرگوسن در کتاب The Tower and The Square (برج و میدان)

خلاصهٔ حرفم هم این بود که این روزها قدرت شبکه‌ها بیشتر از قدرت ساختارهای سلسله‌مراتبی است و نهایتاً این شبکه‌ها هستند که قدرت تاثیرگذاری بالایی دارند و خودشان را در دینامیک قدرت کشور به سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران سنتی تحمیل می‌کنند. علاوه بر این توضیح دادم که در شرایط پیچیده و پرابهام این سال‌ها، ما برای فهم جهان اطراف خود به یک شبکهٔ ارتباطی نیاز داریم. یعنی دیگر فهم فردی برای این‌که بتواند از اتفاق‌ها و روندهای دنیای اطراف رمزگشایی کند کافی نیست و ما به چیزی از جنس Networked Cognition‌ نیاز داریم.

دربارهٔ تفاوت شبکه و شبکه‌سازی هم به این نکته اشاره کردم که شبکه‌سازی به معنایی که این روزها رایج است، معمولاً بر پایهٔ transaction است. چه چند سال قبل که در مراسم‌ها و رویدادها مردم کارت ویزیت رد و بدل می‌کردند و چه الان که کانکشن‌های لینکدین و روابط شبکه‌های اجتماعی را می‌سازند.

معمولاً وقتی کسی از نتورکینگ حرف می‌زند دنبال این است که به سرعت یا در کوتاه‌مدت بتواند از فرصت‌ها و امکانات فرد دیگری استفاده کند و متقابلاً امکانات و فرصت‌های خود را در اختیارش قرار دهد. توضیح من این بود که در نتورک، بیشتر از transaction به relation توجه می‌شود و بیشتر از تبادل فرصت به تبادل insight پرداخته می‌شود و بیشتر از نگاه کوتاه‌مدت به افق میان‌مدت و بلندمدت نگریسته می‌شود.

جمع‌بندی حرفم هم نهایتاً تشویق بیشتر به رابطهٔ نزدیک‌تر فارغ‌التحصیلان با یکدیگر و با دانشکده و نیز دعوت از علاقه‌مندان و دغدغه‌مندان مدیریت و اقتصاد (مستقل از این‌که کجا هستند و در کجا درس خوانده‌اند) با یکدیگر و با دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف بود.