بحران های پی در پی ارزی
جهان صنعت – برخی اقتصاددانان و کارشناسان با صراحت میگویند نوسانهای پیدرپی و نیز دامنه و گستره بالای نوسانها در هر بازار از وجود نوسان بیشتر اهمیت دارد؛ بهاینمعنی که اگر نرخ تبدیل دلار به ریال ایران در یک دوره بهطور مثال پنجساله با نوسانهای جزئی به ۲۰۰واحد برسد و شهروندان در این دوره شاهد بالا و پایین شدنهای مداوم اما جزیی نوسان باشند برایشان قابل قبول است تا اینکه دلار در این پنجسال، چهارسال را بدون نوسان سپری کند.
اما در یکسال با نوسان شدید به ۲۰۰واحد برسد.
این نوسان پردامنه بازار را بهحالت شوک میبرد. شوربختانه در اقتصادایران در ۱۴سال تازهسپریشده شاهد شوک در بازارهای گوناگون بوده و هستیم. این نوسانها از یک بازار به بازار دیگر میروند و بخش واقعی اقتصاد را به آشفتگی میرسانند.
همه کسانی که بازار دلار در ایران را دنبال میکنند یادشان هست و با آن زندگی میکنند که در فروردین امسال و در ادامه نوسانهای تند ارزی قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد برای نخستینبار مرز ۱۰۰هزار تومان را پشت سر گذاشت. بازار سکه نیز با این نوسان دلار همزمان شده و قیمت هرسکه نیز به ۱۰۳میلیون تومان رسید اما بازار سکه و دلار با گفتارهای نرم دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا برای آشتی با ایران و شروع گفتوگوهای مقامهای سیاسی ایران و آمریکا روندی کاهنده را تجربه کرد. بهاین ترتیب بود که قیمت دلار در اردیبهشت بهحدود ۸۳هزار تومان رسید.
در هفتههای تازهسپریشده اما بازار دلار و سکه و طلا با هر نرمش آمریکاییها و هر سخن درشت آنها بالا و پایین شده و امواج نوسان به لحاظ دوره زمانی کوتاه شده است. این وضعیت اما در همه سالهای دهه۹۰ تا امروز مطابق یافتههای پژوهشهای انجامشده مسعود نیلی و همکارانش دستکم ۵بار نوسان شدید را تجربه کرده است بهطوریکه قیمت هر دلار از ۱۰۰۰تومان در سال۱۳۸۹ به ۸۴هزار تومان در این روزها رسیده که از پرشهای معمولی نیز عبور کرده است. ارز و اقتصاد
هر پول خارجی که در یک کشور با اقبال روبهرو شود و خریدار داشته باشد ارز معتبر است. ارزهای معتبر در اقتصاد هر کشور مانند پول در اقتصاد سه ویژگی دارند: وسیله معامله، واحد شمارش و ذخیره ارزش. ارز در تجارت خارجی وسیله معامله است و بازرگانان برای واردات کالا از ارز استفاده میکنند و بهصورت طبیعی تا زمانی که تورم در داخل خیلی زیاد نشده از ارز بهعنوان واحد شمارش استفاده نمیشود.
تجربه اقتصاد ایران نشان میدهد به هر دلیلی که باشد با افزایش سریع تورم، قیمت هر چیزی با دلار سنجیده میشود؛ این همان اتفاقی است که اکنون در اقتصاد ایران افتاده است. حالا ممکن است در کالاها و مواد مصرفی کمتر از دلار استفاده شود اما در اکثر بازارها بهخصوص مواد اولیه و کالاهای وارداتی از دلار بهجای ریال استفاده میشود.
یکی دیگر از مصارف و کاربردهای ارز این است که وقتی سرمایه به هر دلیلی خواست از کشور بیرون برود، باید بهصورت ارز خارج شود. این همان چیزی است که به آن خروج سرمایه گفته میشود. در کمتر جای جهان مثل ایران شهروندان پسانداز خود را بهصورت ارز خارجی نگهداری میکنند. یعنی ارز خارجی در ایران مثل دارایی عمل میکند که در عرف به آن سفتهبازی میگویند.
ایرانیان چون در مقابل طوفان تورم هر روز پول خود را کمارزشتر میبینند، ناچار شدهاند برای حفظ ارزش دارایی خود در کنار طلا، مسکن و خودرو، ارز خارجی بهخصوص دلار ذخیره کنند. خرید ارز از سوی شهروندان و پسانداز آن نیز بهنوعی خروج سرمایه است. چرا دلار گران میشود؟
برخی اقتصاددانان و نیز شماری از سیاستمداران باوردارند بهدلیل اینکه انحصار ارزهای معتبر در اختیار بانک مرکزی و دولت است نباید قیمت آن در بازر تعیین شود و بانک مرکزی باید بتواند قیمت دالار را تثبیت کند اما قیمت دلار همانطورکه اشاره شد در یک دوره ۱۵ساله ۸۴برابر شده است. سوال این است که چهچیزی باعث افزایش قیمت ارز میشود یا بر نرخ آن تاثیرگذار است؟ نرخ ارز براساس نرخ برابری قدرت خرید تعیین میشود. یعنی میزان تورم داخلی از تورم کشورهای طرف معامله کم میشود. مثلا اگر امسال تورم در ایران ۴۰درصد و تورم جهانی یا تورم کشور طرف معامله ۵درصد است، امسال باید ۳۵درصد به قیمت ارز اضافه شود.
میانگین تورم سالانه ایران تا سالها حدود ۲۰درصد بود ولی در چند سال اخیر به بیش از ۴۰درصد رسیده است. نرخ سود بانکی هم حدود ۲۰درصد است و مردم میدانند که اگر پولشان را در بانک بگذارند، سالانه حدود ۲۰درصد زیان میکنند. به همین دلیل اگر بانک مرکزی ایران تلاشی برای جذابتر کردن سپردهگذاری انجام ندهد، سپردهگذاران تشویق میشوند برای حفظ داراییشان مقابل تورم بالا، در بازار ارز و طلا و کالاهای بادوام مثل خودرو و مسکن سرمایهگذاری کنند و این یعنی افزایش بیشتر بهای طلا و ارز در بازار ایران.
پس تورم یکی از عوامل اصلی افزایش نرخ ارز است و ایران در چهار دهه گذشته همواره یکی از بالاترین نرخهای تورم را در جهان داشته است اما رشد شتابان نرخ ارز در ایران تنها مربوط به نرخ تورم نیست چون نرخ تورم بسیار کمتر از نرخ ارز رشد داشته است و دلیل عمده افزایش نرخ ارز به عوامل دیگری نظیر رشد بالای نقدینگی و محدود شدن درآمدهای ارزی و تحریمها هم مرتبط بوده است. آیا رسانهها تقصیر دارند؟
محمدرضا فرزین روزی که در مجلس گیر افتاده بود و اعضای مجلس از او میپرسیدند چرا نمیتواند قیمت دلار را در بازار آزاد مهار کند، گفت که یک سایت خارجی در بیرون از کشور قیمت را تعیین میکند و صرافیها هم از آن سایت دستور میگیرند و موضوع را سیاسی کرد.
دیگر مقامات اقتصادی ایران بار دیگر تمرکز خود را بر نقش رسانهها و وبسایتهای خارجی در تعیین نرخ ارز قرار داده و اعلام کردهاند که نرخهای بازار آزاد را بهرسمیت نمیشناسند. این موضعگیری، مشابه رویکرد سالهای گذشته، انتقاد برخی کارشناسان را برانگیخته که خواستار شفافسازی در سیاستگذاری ارزی شدهاند. در مقابل، برخی تحلیلگران اقتصادی معتقدند افزایش نرخ ارز ممکن است با اهدافی همچون جبران کسری بودجه دولت از طریق سود حاصل از فروش ارز در بازار آزاد مرتبط باشد. با این حال، سرعت و شدت افزایش قیمتها، برای بسیاری نشانهای از تداوم بیثباتی اقتصادی در کشور تلقی شده است. هر ۳ سال یک بحران
آخرین بحران ارزی ایران سه ماه پیش بود. آمار نشان میدهد که قیمت دلار آمریکا و سکه طلا در نیمه دوم سال گذشته بهخصوص بعد از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و مخالفت، رهبر جمهوری اسلامی ایران، با هرگونه مذاکره با این کشور روندی صعودی گرفته بود: چون این احتمال تقویت شده بود که ممکن است اختلافات دو کشور به رویارویی نظامی منجر شود.
نرخ برابری دلار با ریال در فاصله یکسال، یعنی از فروردین سال قبل از حدود ۶۰هزار تومان به ۱۰۵هزار تومان و هر سکه طلا در بازار از حدود ۳۸میلیون تومان به ۱۰۳میلیون تومان در فروردین امسال رسید.
این پنجمین شوک بزرگ ارزی ایران در ۱۵سال اخیر بود. طی چهار دهه گذشته قیمت ارز و طلا در ایران همواره افزایش یافته است و هرگز به قیمتهای پیشین بازنگشته است؛ هرچند مثلا گاهی ۱۰پله بالا رفته و بعد از آن دو، سه پله پایین آمده است. بحرانهای ارزی ۱۵سال اخیر تنها با بحران ارزی سال۱۳۷۳ در دولت اکبر هاشمیرفسنجانی قابل قیاس است. تا پیش از دهه۹۰ خورشیدی، حکومت ایران دائم تکرار میکرد که ایران بعد از انقلاب۱۳۵۷ همواره تحت تحریم بوده و مشکل جدی در اقتصاد پیش نیامده و باز هم پیش نخواهد آمد اما شواهد نشان میدهد که چنین نبوده است. اقتصاد ایران بعد از جنگ هشتساله با عراق، آسیب جدی دیده بود و دولت هاشمی رفسنجانی سعی کرد تا بخشی از خرابیهای جنگ را بازسازی کند. دولت او برنامهای اقتصادی را بهاجرا گذاشت که به بحران ارزی سال۱۳۷۳ منجر شد. بعد از آن با عقبنشینی از برنامه اصلاح اقتصادی، بازار ارز ایران، کمابیش روند باثباتی داشت، چنانکه در دولت محمد خاتمی قیمت دلار از یک ثبات نسبی برخوردار بود.
در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد با افزایش قیمت نفت، درآمدهای ارزی ایران جهشی بزرگ داشت و این افزایش درآمدهای ارزی، مانع از تکانههای شدید ارزی در اقتصاد ایران شد تا آنکه اولین بحران ارزی در پاییز۱۳۹۰ اتفاق افتاد و قیمت ارز بالا رفت. این افزایش قیمت وقتی اتفاق افتاد که باراک اوباما، رییسجمهور وقت آمریکا، فرمان تحریم نفتی و بانکی ایران را امضا کرد. با آنکه رییسجمهور آمریکا گفته بود، این تحریمها از اوایل تابستان۱۳۹۱ آغاز میشود و مرحله به مرحله از میزان صادرات نفت ایران کم خواهد شد اما از همان موقع رشد قیمت ارز شروع شد. همزمان، تحریمهای اتحادیه اروپا علیه اقتصاد ایران نیز گسترش یافت و قیمت دلار از ۱۱۰۰تومان در سال۱۳۹۰ به ۳۸۰۰تومان در سال۱۳۹۱ رسید. در همین زمان سکه طلا از حدود ۵۰۰هزار تومان تومان تا بیش از یکونیم میلیون تومان بالا رفت. ثبات نسبی بازار در دوره اجرای برجام
بعد از آن بهخصوص پس از ریاستجمهوری حسن روحانی، خوشبینی برای حل ماجرای هستهای افزایش یافت و تا سال۱۳۹۶ اقتصاد ایران بدون مداخله بانک مرکزی یک دوره نسبتا با ثبات را در نرخ ارز تجربه کرد. در این دوره قیمت ارز و سکه بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافت و حتی مدتی سکه کمتر از یکمیلیون تومان معامله میشد. در اواخر سال۱۳۹۶ یک سکه طلا حدود یک و نیم میلیون تومان در بازار معامله میشد که با قیمت سکه طلا در سال۱۳۹۱ و اوج بحران ارزی برابر بود، دلیل آنهم این بود که انتظار میرفت گفتوگوهای ایران با کشورهای ۱+۵ (آمریکا، بریتانیا، آلمان، فرانسه، روسیه و چین) به نتیجه برسد و ایران بتواند با افزایش صادرات نفت، بحران اقتصادی را از سر بگذراند. در این دوره صادرات نفت ایران بهدلیل اجرای تحریمهای گسترده آمریکا و اتحادیه اروپا کاهش یافته بود ولی پیش از توافق در پاییز۱۳۹۴ بهعلت فضای روانی حاکم بر کشور، بازار ارز آرام گرفته و قیمتها تقریبا ثابت بود.
خوشبینی ناشی از احتمال توافق مانع از افزایش قیمت ارز در بازار شد و علاوهبر این نیز کسانی که پیشتر بهدلیل نگرانی از افزایش قیمت ارز، دلار خریداری کرده بودند، بهدلیل احتمال کاهش نرخ ارز، دلارهای خریداریشده را وارد بازار کردند. متقاضیان احتمالی نیز خرید را به تاخیر انداختند چون خیال میکردند با افزایش عرضه ارز بعد از توافق اتمی، قیمتها کاهش خواهد یافت.
نکته مهم دیگر این بود که در این دوره تورم کاهش یافت و با یک رقمی شدن تورم در دو سال پیاپی، این تصور را در مردم ایجاد کرد که بهتر است بهجای خرید ارز برای حفظ ارزش دارایی خود، پولشان را در بانک بگذارند که نرخ بهره بیشتر و مطمئنتری به صاحبان سپردهها میداد. خروج آمریکا از برجام و بحرانی شدن بازار ارز
ثبات نسبی بازار طلا و ارز مدت کوتاهی بیشتر دوام نیاورد و اوایل سال۱۳۹۷ درحالیکه قیمت دلار حدود ۴۶۰۰تومان بود دوباره بحران دیگری در بازار ارز رخ داد و در فاصله چندماه در مهر۱۳۹۷ هر دلار آمریکا به مرز ۱۵هزار تومان رسید.
هر سکه طلا نیز در اوایل سال۱۳۹۷ حدود یکمیلیون و ۷۰۰هزار تومان قیمت داشت که در مهر همان سال به ۴ میلیون و ۵۰۰هزار تومان رسید. این بحران با پیروزی دونالد ترامپ همزمان شد که پیشتر در دوره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، توافق هستهای با ایران را «وحشتناک» خوانده و تهدید کرده بود که اگر این توافق اصلاح نشود از برجام خارج میشود. سرانجام نیز ترامپ در ۱۸اردیبهشت بهصورت رسمی از برجام خارج شد و بهدنبال آن آمریکا دور تازهای از تحریمهای اقتصادی را علیه ایران به اجرا گذاشت.
این اقدام آمریکا چنان شوکی به بازار ایران وارد کرد که از آن بهعنوان «بزرگترین بحران ارزی ایران تا آن زمان» یاد میشود. البته بازار ارز و طلای ایران از زمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری متلاطم بود و روز به روز افزایش مییافت اما بازار ارز بعد از خروج آمریکا از توافق هستهای در اردیبهشت۱۳۹۷ و افزایش تحریمها دوباره بحرانی شد.
در این دوره برعکس بحران قبلی، «انتظارات تورمی»، شدیدتر از دوره قبل عمل کرد. بسیاری از مردم با تجربه تحریمهای قبلی، برای حفظ داراییهای خود به بازار هجوم آوردند و دلار تا مرز ۱۵هزار تومان بالا رفت و قیمت سکه طلا نیز از چهارمیلیون و ۵۰۰هزار تومان گذشت.
چهارمین بحران ارزی شهریور۱۴۰۱ بعد از اعتراضات گسترده مردم در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، شروع شد و هر دلار آمریکا از ۳۰هزار تومان به ۶۰هزار تومان در هفته اول اسفند همان سال رسید. قیمت سکه نیز از حدود ۱۳میلیون تومان در اوایل سال۱۴۰۱ به بیش از ۳۰میلیون تومان در پایان سال افزایش یافت. آخرین بحران ارزی نیز از اواخر سال گذشته شروع شد و در فروردین گذشته به اوج خود رسید. از شروع سال جدید دلار و سکه طلا به قیمتهایی معامله شدند که باورش برای همه ایرانیان دشوار بود و کمتر کسی باور میکرد که هر دلار آمریکا به قیمت ۱۰۳ هزار تومان و سکه طلا نیز به قیمت ۱۰۵میلیون تومان در بازار عرضه شود. روند رشد قیمتها از زمستان قبل شروع شده بود اما در اولین روزهای سال۱۴۰۴ به اوج خود رسید. قیمت سکه در فاصله سهماه تقریبا دوبرابر شد. هر دلار آمریکا نیز در این فاصله از حدود ۸۰هزار تومان به ۱۰۳هزار تومان رسید.
کمی بعد با شروع مذاکرات ایران و آمریکا، قیمت سکه و ارز در بازار روند کاهشی به خود گرفت و در روزهای پایانی اردیبهشت هر سکه طلا حدود ۷۳میلیون و هر دلار آمریکا حدود ۸۳هزار تومان در بازار معامله میشود و تغییرات کمی در روند قیمتها به چشم میخورد.
این پنج بحران ارزی در فاصله سالهای۱۳۹۰ تا۱۴۰۴ ضربههای ماندگار و مخربی به اقتصاد وارد کرده است که یکی از این آثار کاهش سرمایهگذاری است. اکنون چند سالی است اقتصاد ایران با رشد منفی سرمایهگذاری روبهرو بوده و نتیجه این روند، کاهش رشد اقتصادی در سالهای آینده است.
پنج بحران ارزی در ۱۵سال گذشته به مردم ثابت کرده که اگر ایران با آمریکا به تفاهم نرسند و تحریمها ادامه یابد، عرضه ارز کم میشود و با افزایش تقاضای طلا و ارز برای حفظ ارزش داراییها، روند افزایش قیمت دوباره شروع میشود. اخبار مرتبط
جهش بدهی به تولید ناخالص داخلی ناشی از ثبت دقیق است نه رشد بدهی دولت آژانس توسعه فرانسه (AFD) امتداد استعمار قدیم با روشهای جدید اقتصاد بیناخدا آشوب در سیاستگذاری اقتصادی
در شرایط فعلی، بازار امیدوار است که مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه برسد و برای همین هم آرامشی در بازار طلا و ارز حاکم شده اما همچنان همه نگاهها به روند مذاکرات دو طرف است.اقتصاد ایران سالهاست که در شرایط ناپایدار سیاسی و اقتصادی، نبود اعتماد عمومی و عدم اطمینان به دولت، در تله تحریم هم گیر افتاده، برای همین توصیه اکثر کارشناسان این است که ایران هر طور شده اول باید از تله تحریمهای خارجی خارج شود و در چنین وضعیتی سهم وزیر خارجه در تغییر وضعیت اقتصادی از نقش وزیر اقتصاد و رییس کل بانک مرکزی بیشتر است. بحران دیگر؟
این روزها همه نگاهها به روند مذاکرات ایران و آمریکا دوخته شده است بلکه دو طرف با هم تفاهم کنند و اقتصاد ایران نفسی بکشد. هرچند تفاهم بهتنهایی چاره کار اقتصاد بحرانزده ایران نیست ولی میتواند در اولین و مهمترین گام مانع از شوک خارجی به اقتصاد شود و گرههای تامین و انتقال ارز را باز کند. آیا باید منتظر شوک ششم باشیم