کد خبر 655587

روبه رو شدن با یک بحران عمومی و ناگهانی

ساعت 24 - برای شناخت دقیق نقاط ضعف حکمرانی، نمی‌توان تنها به کارشناسان دولتی و گزارش‌های رسمی اکتفا کرد، بلکه باید با کاهش هزینه ابراز نظر، بازاری متکثری برای ایده‌ها فراهم ساخت. اما این قیاس درس عمیق‌تری نیز دارد که به «ساختار انگیزه‌ها» مربوط است.

مکانیسم بازار به طور خودکار به بازیگرانی که اطلاعات مثبت را کشف می‌کنند (از طریق سود حاصل از افزایش قیمت) پاداش می‌دهد. چالش اصلی اینجاست: چگونه می‌توان ساختار انگیزه‌ مشابهی برای کشف و انتشار اطلاعات منفی، مانند بدهی‌های پنهان، ضعف‌های استراتژیک یا مدیریت ناکارآمد، ایجاد کرد؟

پاسخ در بازارهای مالی، «فروشنده استقراضی» (short-seller) است.

فروشنده استقراضی انگیزه مالی دارد تا دروغ‌ها را افشا و حقایق ناخوشایند را منتشر کند. این بازیگرِ بدبین، مکانیسم ایمنی بازار در برابر خوش‌بینی بیش از حد است. سود او نه در تایید روایت‌های موجود، بلکه در کشف و افشای ضعف‌هاست. او نیروی گرانشی است که قیمت‌ها را به سمت واقعیت می‌کشاند و از صعود بی‌رویه آن‌ها جلوگیری می‌کند. در غیاب چنین نیرویی، بازار یک‌سویه شده و به میدانی برای خوش‌خیالی‌های جمعی تبدیل می‌شود که سرانجامی جز شکل‌گیری حباب‌های ویرانگر ندارد.

بورسی که فروشندگان استقراضی را ممنوع کند، باثبات‌تر نمی‌شود، بلکه تنها بینایی‌اش ضعیف‌تر می‌شود. بدون منتقدان و صداهای بدبین، سازوکار کشف اطلاعات بازار مختل شده، حباب‌ها متورم شده و سقوط احتمالی ویرانگرتر خواهد بود. همین منطق بر دولت‌ها نیز حاکم است: دولتی که اجازه اظهارنظر منتقدان را ندهد، شاید از تصور کنترل و ثبات لذت ببرد، اما در عمل ظرفیت خود را برای شناسایی ریسک‌ها و واکنش به‌موقع فلج کرده است. چنین دولتی در حبابی زندگی می‌کند که هر لحظه احتمال ترکیدن دارد.

در یک نظام سالم، روزنامه‌نگاران تحقیقی و مخالفان مدنی نقش «فروشندگان استقراضی ایده‌ها» را ایفا می‌کنند. آن‌ها بر نقاط ضعف پنهان، ضعف مدیریت، فساد یا استراتژی‌های نادرست، نور می‌تابانند. یک نظام سیاسی هوشمند باید خود حتی مشوق سازوکارهایی باشد که در آن بخشی از جامعه مدنی، انگیزه کافی برای نقد و یافتن کاستی‌ها داشته باشد. حضور این منتقدان، با ایجاد یک حلقه بازخورد پویا، دستگاه سیاسی را به مواجهه با حقایق ناخوشایند و اصلاح خود وادار می‌کند.

در مقابل، دولتی که تنها به دیدگاه‌های مثبت مجال ظهور می‌دهد، به سرمایه‌گذاری می‌ماند که با دستکاری تابلوی قیمت، این تصور را ایجاد می‌کند که دارایی‌اش همواره در حال رشد است. اما واقعیت با کسی تعارف ندارد و دیر یا زود حباب خوش‌خیالی را خواهد ترکاند.

اما اگر دولت‌ها به ایجاد یک «بازار آزاد ایده‌ها» تن دهند و آستانه تحمل خود را در برابر نقد بالا ببرند، خود را به ابزاری حیاتی برای شناخت بهتر واقعیت کشور و نقاط ضعف حکمرانی مجهز می‌کنند. این پذیرش یک انتخاب استراتژیک برای بقاست؛ فرصتی برای اصلاح تدریجی به جای مواجهه با بحرانی ناگهانی و فرصتی برای ساختن آینده بر بنیان مستحکم حقیقت، نه بر شن‌های روان.

جواد شمسی - دنیای اقتصاد