اقتصاددانان این بار زیر تیغ خبرگزاری حکومتی
ساعت 24 - خبرگزاری حکومتی تسنیم در نقد رفتار و خواسته اها ونیز تحلیل مسایل اقتصادایران آنها را درردف خیانت کاران به کشور قرارداده و نتیجه گیری کرده است آنها حتی اگر نیت خیرداشته باشند بازهم نتیجه صدور بیانیه به مقصد شوم میرسد.
مسیر نقد را دچار بیاعتمادی و سیاستزدگی میکنند.
دراین نوشته آمده است: در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران با شدیدترین فشارهای اقتصادی، روانی و امنیتی از سوی دشمنان خارجی مواجه است، هرگونه تحلیل، موضعگیری یا توصیهای از سوی نخبگان، اساتید دانشگاه و روشنفکران باید با درک صحیح از شرایط میدانی، ملاحظات امنیتی، و فهم عمیق از راهبردهای دشمن همراه باشد. در غیر این صورت، حتی با نیت خیرخواهانه، چنین موضعگیریهایی میتواند خواسته یا ناخواسته به تکمیل پازل عملیات روانی دشمن و ایجاد انحراف در افکار عمومی منجر شود.
با این نگاه، ضروری است به بررسی دقیقتر ابعاد خطرناک اینگونه نامهها و بیانیهها بپردازیم؛ نامههایی که با شعار حل بحران، در عمل بستر لازم برای تشدید فشار، تضعیف روحیه ملی، و تسهیل نفوذ دشمن را فراهم میکنند.
بنابراین با توجه به اینکه نقد دلسوزانه و علمی همواره مایه رشد و بهبود امور است و در دلسوزی و دغدغه مندی این اساتید، شبههای نیست ، لازم میدانیم در پاسخ به بیانیه اخیر برخی چهرههای دانشگاهی، نکاتی اساسی را مطرح کنیم تا افکار عمومی دچار اشتباه محاسباتی نشود.
1- ضرورت پایبندی به تخصصگرایی
اگر واقعاً به مبانی علمی و کار تخصصی باور دارید، انتظار میرود که نظرات خود را در همان چهارچوب اقتصاد محدود نگه دارید و از ورود به حوزههایی که مستقیماً تخصص شما نیست—از جمله سیاست داخلی، سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک— خودداری فرمایید.
2- تجربه تکرار شده یک نسخه ناکارآمد
تقریباً برای همگان روشن است که بخش بزرگی از امضاکنندگان این بیانیه، رویکرد اقتصادیشان را سالهاست بر پایه «رهاسازی اقتصاد» و «اعتماد کامل به بازار آزاد» (اقتصاد لسهفر) بنا نهادهاند. با این حال، همین دیدگاهها بارها و بارها، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، در سیاستگذاریهای اجرایی به کار گرفته شدهاند.
3- پاسخگویی به گذشته، شرط مشروعیت انتقاد
جای تعجب است که بسیاری از نویسندگان این نامه، خود در 45 سال گذشته یا بهعنوان مسئول اجرایی، یا مشاور و نظریهپرداز در دولتهای مختلف حضور مستقیم و غیرمستقیم و البته موثری داشتهاند. طبیعتاً کسی که در طراحی یا اجرای سیاستهای اقتصادی سهیم بوده، پیش از آنکه به نقد شرایط امروز بپردازد، باید نسبت خود را با تصمیمات گذشته شفاف سازد و سهم خود را در وضعیت موجود روشن کند.
4- غفلت راهبردی از تجربه تاریخی ملت ایران در مواجهه با فشار و تحریم
یکی از ضعفهای آشکار بیانیه مذکور، بیتوجهی کامل به تجربه تاریخی مردم ایران در مقابله با فشار خارجی، تحریم و تهدید است. این نامه با القای این تصور که تنها راه برونرفت از بحرانها، تسلیم در برابر آمریکا و غرب است، عملاً چشم بر دههها تجربه موفق ایستادگی و پیشرفت کشور در شرایط تحریم و تهدید میبندد.
5- نادیدهگرفتن نقش مردم
نویسندگان نامه تلاش کردهاند تا تصویری از شکاف بین مردم و حاکمیت در حوزه سیاست خارجی ارائه دهند، در حالی که تجربههای مهمی چون حضور گسترده مردم در دفاع مقدس، مقاومت در برابر فتنههای امنیتی، و مشارکت در انتخابات نشان میدهد که راهبرد «مقاومت» برخاسته از خواست ملی و همراهی بخش بزرگی از مردم ایران است.
ن.
6- نبود هرگونه ابتکار جایگزین
یکی دیگر از ایرادات ساختاری بیانیه اخیر آن است که در کنار نفی سیاستهای موجود، هیچگونه ابتکار مشخص، سنجیده و بومی برای کاهش فشار دشمن یا فعالسازی ظرفیتهای داخلی ارائه نمیدهد. راهکارهای آن یا صرفاً تکرار مطالب کلیشهای در مورد «مذاکره» هستند، یا شعارهایی مبهم درباره «بازنگری در سیاست خارجی».
7- ضرورت مرزبندی صریح میان ن
در شرایطی که کشور درگیر یک جنگ ترکیبی تمامعیار است، مرزبندی میان نقد دلسوزانه برای اصلاح امور و بازتولید ادبیات و اهداف دشمنان خارجی، یک ضرورت ملی است. مسئولیتپذیری نخبگان ایجاب میکند که در بیان دیدگاهها و نقدها، مراقب باشند ناخواسته در زمین طراحیشده دشمن بازی نکنند.
8- مسیر اصلاح از درون میگذرد نه از تسلیم بیرونی
ایران امروز، در مسیر پرچالشی قرار دارد که عبور از آن، نیازمند شجاعت، صبر، عقلانیت و تقویت ظرفیتهای بومی است. مسیر اصلاح امور، از نقد سازنده، بازنگری در تصمیمسازیها و مشارکت عمومی میگذرد، نه از تسلیم در برابر شروط تحمیلی دشمن. هر راهکاری که «استقلال»، «عزت ملی» و «مقاومت مشروع» را نادیده بگیرد، ولو با نیت خیرخواهانه، عملاً موجب باز شدن درهای نفوذ بیگانه و تضعیف ساخت درونی کشور خواهد شد.