عوامل رشد بی تفاوتی میان ایرانیان
ساعت 24 - بیتفاوتی اجتماعی در ایران یک واقعیت پیچیده است؛ در حالی که برخی بر این باورند که مردم امروز کمتر دغدغهمندند، اما شواهد نشان میدهد که نگرانیها در برخی حوزهها افزایش یافته است.
بیتفاوتی اجتماعی را میتوان ناظر به وضعیتی دانست که در آن افراد یا گروهها نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه خود بیاعتنا و غیر فعال میشوند. این پدیده میتواند ناشی از عوامل مختلفی از جمله ناامیدی، عدم اعتماد به نهادهای اجتماعی یا احساس عدم توانایی در تاثیرگذاری بر تغییرات باشد.
قطعاً یکی از پیامدهای بیتفاوتی اجتماعی، کاهش مشارکت مدنی و سیاسی است. بیتفاوتی اجتماعی همچنین میتواند به افزایش مشکلات اجتماعی منجر شود. وقتی افراد نسبت به مسائل اجتماعی مانند فقر، نابرابری، یا خشونت بیتفاوت باشند، این مشکلات ممکن است تشدید شوند و به بحرانهای بزرگتری تبدیل گردند. برای مثال، بیتفاوتی نسبت به مشکلات محیط زیستی میتواند به تخریب اکوسیستمها و افزایش تغییرات اقلیمی منجر شود.
برای مقابله با بیتفاوتی اجتماعی، نیاز به افزایش آگاهی، آموزش و تشویق افراد به مشارکت فعال در مسائل اجتماعی وجود دارد. شهروندان باید به این مسئله واقف باشند که تقویت حس مسئولیت اجتماعی و همبستگی میان افراد میتواند به ایجاد جامعهای فعالتر و پویاتر منجر شود. بدیهی است ایجاد فضایی که در آن افراد احساس کنند صدای آنها مهم است و میتوانند بر تغییرات اجتماعی تاثیر بگذارند، میتواند به کاهش این بیتفاوتی کمک کند.
محسن ردادی؛ پژوهشگر اجتماعی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گدراین باره به مهر گفته است :
بروز بیتفاوتی اجتماعی در ایران یک واقعیت است ولی نباید در مورد آن اغراق کنیم. متاسفانه در این زمینه اغراق صورت میگیرد و تصور برخی این است که در پنجاه سال پیش، صد سال پیش مردم بیتفاوتی اجتماعی نداشتند ولی الان با بیتفاوتی اجتماعی مواجه هستیم یا اینکه مردم نسبت به قبل بیتفاوتتر شدند.
به نظرم چند عامل میتواند باعث بیتفاوتی شود؛ اول بحث لذتجویی است. در سطح جهانی، ما هر چه جلوتر میرویم، لذتجویی به معنای اینکه من تلاش کنم بیشترین لذت را از زندگی ببرم، گسترش پیدا کرده و این یکی از عواملی است که باعث بیتفاوتی شده است،
چون اگر بخواهیم دغدغه اجتماعی داشته باشیم و نگران دیگران باشیم، قدم بعدی این است که برای حل مشکلات دیگران اقدام کنیم و این امر مستلزم این است انسان از بخشی از آسایش خودش بگذرد. وقتی تفریح و لذت بردن، اصل اساسی زندگی انسان باشد، افراد حاضر نیستند نسبت به دیگران دغدغه داشته باشند و در جهت رفع گرفتاری دیگران اقدامی انجام دهند.
عامل دوم نگاه فردگرایی است؛ به این معنا که افراد تلاش میکنند تا حد ممکن به دغدغههای خودشان بپردازند و دنیای خودشان را از بقیه جامعه جدا کنند.
عامل سوم مسئله سرمایهداری است که به فرد القا میکند تو باید بهترین باشی و دیگران را رقیب خودت بدانی و با آنها رقابت کنی. این رقابت جای تعاون و همیاری را میگیرد و نمیگذارد در جهت رفع مشکلات جمعی اقدام شود. این نگاه سرمایهداری از شما میخواهد تلاش کنی اول باشی و باید دیگران را کنار بزنی. این فضای رقابتی، جایی برای دغدغهمندی اجتماعی باقی نمیگذارد و حداقل پیامدش بیتفاوتی اجتماعی است.