وقت تصمیم است
ساعت 24 - -موقعیت جغرافیایی ایران مزیتهای فراوانی را برایمان به ارمغان آورده است؛ ولی عموما بهخاطر حکومتهای ضعیف نتوانستیم از آنها استفاده بهینه کنیم. امروز نیز اهمیت کشورمان در منطقه یگانه است؛ زیرا رشد سریع اقتصادی در سه منطقه اطراف ما به جریان افتاده است و ما رابط این سه منطقه هستیم و میتوانیم ارتباط آنان را با بازارهای مصرف برقرار کنیم.
سه منطقه رشد عبارتند از: کشورهای جنوب خلیج فارس که آمریکا و اروپا علاقهمند به رشد سریع آنان هستند. ارتباط ایران با عربستان و امارات و قطر گسترده است و پتانسیل گسترش بسیار دارد؛ ضمن آنکه از نظر سیاسی نیز به نفع ایران است که اینگونه ارتباطات را مستحکمتر کند.
منطقه دوم هندوستان است که با جمعیت یکمیلیارد و چهارصد میلیونی خود ارتباط چندگانه فرهنگی و اقتصادی با ایران دارد و چند سال است رشدهای بالای ۶درصد را تجربه میکند. پیشبینی میشود که این رشد بالا در دهه آینده ادامه خواهد داشت و بعید نیست که قدرت اقتصادی هندوستان به دوران قبل از استعمار آن کشور برگردد که ۲۰ تا ۲۵تولید ناخالص جهان را در اختیار داشت.
سالهای طولانی است که هندوستان علاقهمند به استفاده از بندر چابهار برای دسترسی به افغانستان و آسیای مرکزی است و تاکنون موفق نبوده است. علاوه بر آن هندوستان مصرفکننده عمده نفت و گاز در آینده خواهد بود و لولهکشی نفت و گاز به هندوستان در آینده نزدیک اهمیت جدیتر پیدا میکند.
درنهایت، منطقه مهم سوم، غرب کشور چین است که در ۴۰سال گذشته بهدلیل عدم دسترسی به دریا در سطح توسعهنیافته باقیمانده و رشد نکرده است. دولت چین راه ابریشم جدید و بندر گوادر در پاکستان را برای رشد این منطقه به راهانداخته است؛ زیرا شهر بیشکک در غرب چین ۱۵۰۰مایل با دریا در بندر گوادر فاصله دارد؛ درحالیکه فاصله شانگهای تا بیشکک ۲۵۰۰مایل است که مفهوم اقتصادی آن نیاز چین به ارتباط با دریای عمان و خلیجفارس برای دسترسی به بازارها است.
در جاده ابریشم جدید بهدلیل مشکلات سیاسی دهههای اخیر در ایران، طراحان مسیر کمربند-جاده سعی کردهاند ایران را دور بزنند؛ درحالیکه اگر آرامش برقرار شود، مسیر ایران نزدیکترین و ارزانترین راه برای اتصال غرب چین به بازارهای مصرف است. بنابراین هر سه منطقه نیاز به ارتباط اقتصادی گسترده با یکدیگر دارند و ایران میتواند بهعنوانهاب تجاری منطقه عمل کند.
آمریکا و چین هردو به رشد سریع در این سه منطقه وابسته شدهاند. بنابراین رابطه متعادل ایران با آمریکا و چین اهمیت بسیاری پیدا میکند. ایران میتواند هاب همکاری آمریکا و چین در منطقه باشد. با وجود آنکه حمله آمریکا به سایتهای هستهای محکوم است؛ اما منافع ما ایجاب میکند که رابطه متعادل اقتصادی با آمریکا نیز برقرار کنیم.
ازآنجاکه رشد اقتصادی سالهای آینده موکول به هوشیاری حاکمان کشور در تسهیل استفاده از مزیتهای کشور و چگونگی شکلگیری منافع کشورهای منطقه است. بنابراین بهتر است به ترتیبی سیاستگذاری کنیم تا بهعنوانهاب منطقه، حلقه وصل سه منطقه فوق باشیم و با هزینه کمتر از همسایگان به محور ثقل توسعه در این منطقه تبدیل شویم. به عبارت دیگر لازم است خود را در منافع اقتصادی ناشی از رشد سریع در مناطق اطراف ایران شریک کنیم.
اگر به منافع جامعه در آینده فکر کنیم، باید زخمهای گذشته را فراموش کنیم و بر منافع آتی کشور تمرکز کنیم. اگر بخواهیم به نارواییها فکر کنیم، نمیتوانیم با بسیاری از کشورها ارتباط راحت و مناسبی برقرار کنیم. بنابراین باید گذشته ناخوشایند از روسیه و آمریکا و حتی انگلیس را کنار بگذاریم و با هر سه رابطه معقولی را بر اساس منافع آتی مشترک تعریف کنیم؛ همانگونه که دیگران عمل میکنند.
مثال روشن آن رفتار هندوستان با ایران است که هیچگاه به خاطر حمله نادر به هند ما را تحریم نکرده و بر عکس همیشه خواهان گسترش روابط اقتصادی با ایران بوده یا رابطه متقابل ویتنام و آمریکا است که درسهای مهمی را به دستگاه سیاستگذاری ما یادآور میشود. در چنین فضایی است که میتوانیم از منافع اقتصادی آتی حاصل از رقابت و تحرک در منطقه بهرهمند شویم و برای مردم ایران فضایی گسترده بهمنظور فعالیت بهوجود آوریم.
چه بسا ایران نیز با این تدبیر مرکز رشد اقتصادی پر تحرکی در میانه آن سه منطقه شود. اگر حاکمیت نتوند با دوراندیشی منافع ملی کشور را در بستر تحولات منطقه تشخیص دهد و با جهان در حال تحول امروز که هر یک از کشورها منافعی در این مجموعه تحولات دارند کنار آید، واقعیات کشور را مجبور به هماهنگی با تحولات کند، در نهایت فقر گسترده دامنگیر جامعه میشود. امروز رشد ایران در یک بزنگاه تاریخی قرار دارد. وقت تصمیم است.
محمد مهدی بهکیش