کد خبر 656352

چرا به جای اقتصاداز سیاست می نویسید

ساعت 24 - در شرایطی که اقتصاد ایران با انبوهی از مسائل ساختاری و روزمره دست‌وپنجه نرم می‌کند، از بحران مستمر تورم و نوسانات نرخ ارز گرفته تا رکود دامنه‌دار بخش تولید و نااطمینانی در تامین منابع بودجه، انتظار می‌رود رسانه‌های تخصصی اقتصادی بیش از پیش در نقش ناظر و تحلیل‌گر این تحولات ظاهر شوند؛ با بررسی کارشناسی، نقد سیاست‌ها و ارائه راه‌حل‌های واقع‌بینانه، زمینه‌ساز شکل‌گیری گفت‌وگوی موثر میان سیاست‌گذار، فعال اقتصادی و جامعه شوند.

با این حال، نگاهی گذرا به محتوای منتشرشده در بخشی از رسانه‌های اقتصادی جریان اصلاح‌طلب طی ماه‌های اخیر، حاکی از یک چرخش آشکار در اولویت‌گذاری‌های خبری و تحلیلی است؛ چرخشی که در آن، اقتصاد به‌جای آنکه موضوع اصلی باشد، به حاشیه رانده شده و جای خود را به سیاست داده است. امروز در بسیاری از این رسانه‌ها، بخش عمده‌ای از صفحات اول روزنامه‌ها، خروجی سایت‌ها و پیام‌های کانال‌های تلگرامی، نه به مسائل اقتصادی بلکه به تحلیل‌های سیاسی، مناسبات قدرت، تحولات دیپلماتیک و مسائل حکمرانی داخلی اختصاص دارد.

این پدیده – که به‌ظاهر شاید فقط یک انتخاب رسانه‌ای برای جذب مخاطب تصور شود – در واقع از یک خط فکری مشخص و جهت‌دار ریشه می‌گیرد؛ خطی که تلاش می‌کند افکار عمومی را به این باور برساند که حل مسائل اقتصادی کشور، تنها و تنها از مسیر گشایش در فضای سیاسی و بین‌المللی ممکن است. به‌عبارتی دیگر، نوعی شرطی‌سازی اقتصاد به سیاست در حال رخ دادن است؛ پروژه‌ای خاموش اما پیوسته، که اقتصاد را گروگان تحولات بیرونی و غیراقتصادی معرفی می‌کند.

در این میان، آنچه بیش از همه نگران‌کننده است، تثبیت این منطق در ذهن جامعه و فعالان اقتصادی است. وقتی رسانه‌ای که برچسب "اقتصادی" دارد، تمام تمرکز خود را روی سیاست قرار می‌دهد، این پیام پنهان را منتقل می‌کند که سیاست از اقتصاد مهم‌تر است و راه‌حل مشکلات، نه در تصمیم‌های درست مالی و پولی، بلکه در مذاکرات خارجی، تغییرات حکمرانی، یا تحولات سیاسی داخلی نهفته است.

تسنیم

 

وقتی رسانه اقتصادی شبیه روزنامه سیاسی می‌شود

این فقط مختص یک نشریه نیست. بررسی تیترهای چند سایت و کانال تلگرامی معروف و باسابقه‌ی اقتصادی، نشان می‌دهد که بیش از 70 درصد محتوای آن‌ها از جنس سیاسی یا بین‌الملل است. این محتواها از تحلیل سخنان مقامات غربی و نشست‌های دیپلماتیک گرفته، تا تفسیر سخنان چهره‌های سیاسی داخلی و مسائل غیراقتصادی همچون انتخابات یا محدودیت‌های اجتماعی را شامل می‌شود.

به‌عبارت دیگر، اقتصاد در این رسانه‌ها به جای آنکه «موضوع» باشد، به یک «بهانه» برای پرداختن به سیاست تبدیل شده است. تیترهایی نظیر «بازارها در انتظار تصمیم حاکمیت»، «شرایط کسب‌وکار در گروی گشایش دیپلماتیک» یا «تاثیر مذاکرات بر تورم» نمونه‌هایی از قالب‌های متداول این شرطی‌سازی هستند.

ریشه این رویکرد کجاست؟

برای درک ریشه‌های این جهت‌گیری رسانه‌ای، باید به سابقه فکری برخی از چهره‌های بانفوذ این جریان رجوع کرد. چهره‌هایی که سال‌ها در مراکز مشاوره اقتصادی دولت‌های گذشته نقش داشته‌اند، و امروزه به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم در فضای رسانه‌ای نیز حضور دارند.

مبنای فکری این جریان – که با نام‌هایی همچون «نهادگرایی لیبرال» شناخته می‌شود – بر تقدم حل مسائل سیاسی و بین‌المللی پیش از پرداختن به اصلاحات اقتصادی استوار است. در این دیدگاه، بدون تغییر در سیاست خارجی، روابط با غرب، فضای اجتماعی و رسانه‌ای داخل کشور، امکان اصلاح اقتصادی وجود ندارد.

این نگاه، به‌ویژه در نامه‌ها و بیانیه‌هایی که در سال‌های اخیر منتشر شده، کاملاً قابل‌مشاهده است. از جمله نامه‌ سرگشاده گروهی از اقتصاددانان در سال گذشته که بیش از آنکه توصیه‌هایی درباره تورم، بهره‌وری یا کسری بودجه ارائه دهد، بر لزوم تغییر در سیاست خارجی، رفع فیلترینگ و اصلاح حکمرانی سیاسی تاکید کرده بود.

ا

 

دوگانه ساختگی: سیاست یا اقتصاد؟

این در حالی است که برخی از اقتصاددانان و مدیران اجرایی، در سال‌های اخیر به‌درستی تلاش کرده‌اند نشان دهند که حتی در شرایط تحریم و فشارهای خارجی نیز می‌توان با اصلاحات داخلی، سیاست‌های مالی هوشمندانه، و اعتمادسازی برای سرمایه‌گذار، مسیر رشد و ثبات را طی کرد.

به‌عنوان مثال، یکی از پیشنهادهای نوآورانه‌ای که در برنامه‌های وزیر فعلی اقتصاد نیز مطرح شد، استفاده از «حساب سرمایه برای سرمایه‌گذاران غیرمقیم با رتبه اعتباری بالا» بود؛ روشی برای جذب منابع بین‌المللی بدون نیاز به توافقات دیپلماتیک گسترده. این سیاست در صورت اجرای دقیق، می‌تواند نوعی مدل ضدتحریمی موثر باشد.

همچنین تجربیات کشورهایی نظیر ترکیه، هند یا حتی روسیه، نشان داده است که اصلاحات اقتصادی می‌تواند حتی در غیاب روابط مطلوب با غرب نیز به نتایج مثبتی منجر شود؛ البته به‌شرطی که رسانه‌ها و سیاست‌گذاران، ذهن جامعه را به این واقعیت متوجه کنند، نه اینکه همه چیز را به سیاست گره بزنند.

ا