ویژگی های ستون پنجم قرن 21
ساعت 24 - جعفر بلوری سرمقاله نویس روزنامه کیهان در روزنامه امروز با عنوان تهدید نامریی نوشته است ستونپنجمیِ قرن 21 میتواند همه جا و به هر شکلی فعال باشد. یک جا به شکل جابهجاکننده پهپاد و آتش زننده لاستیک در چهارگوشه شهر ظاهر میشود، یک جا تابلوی «علم» و «دانشگاهی» را بالای سرش میگیرد و وارد میدان میشوند؛ یک جا هم در پوشش دفاع از «لزوم گردش آزاد اطلاعات» جلوی تصویب لایحهای را که هدفش جلوگیری از نشر اکاذیب آن هم وسط جنگ است، میگیرد! بخش آخر این نوشته را میخوانید
خیلی وقتها میتوان از آدرسی که در لابهلای «راهحل» ارائه میشود، ستون پنجم بودن یا نبودن فرد را تشخیص داد. چکیده راهحل طیفی که موضوع بحث این یادداشت است، همانی است که بسیاری معتقدند، باعث غفلت ما و حمله غافلگیرکننده دشمن و شهادت حدود 1100 تن از هموطنان عزیزمان شد. مگر نه اینکه دشمن وسط «مذاکره» به ما حمله کرد؟! چه کسانی به تصمیمگیرندگان و مدیران ارشد و مسئولین کشور این طور مشورت میدهند که، تنها راهحل عبور از مشکلات، مذاکره با ترامپ است، ترامپی که خود میگوید، هدفش از مذاکره، تبدیل شدن ایران به کشوری مثل سوریه امروز است؟! آیا نباید به این مشورتها به دیده تردید نگاه کرد؟! وقتی وسط مذاکره، به کشورت تجاوز نظامی میشود، وقتی تواناییهای موشکیات باعث عقبنشینی دشمن شده و عدهای میگویند برویم و بر سر موشکهایمان هم مذاکره کنیم، آیا نباید به این «عده» شک کرد؟! آیا این احتمال - ولو کم- وجود ندارد؟
کسانی که وسط یک جنگ ترکیبی، با به سرانجام رسیدن لایحه مقابله با نشر اخبار کذب مخالفت کرده و مانع تصویبش میشوند کارکرد همان ستون پنجمیها را برای دشمن دارند؟! به مهمترین مسئله کشور در هفتهها و ماههای منتهی به 23 خرداد رجوع کنید. آیا تبدیل کردن خبر حادثهایِ «قتل یک دختر بیگناه به دست یک راننده» به مهمترین مسئله کشور و درگیر کردن تمام ظرفیت فکری جامعه به آن، آن هم در ایامی که دشمن نقشه تجاوز به کشور را میکشید، اتفاقی است؟!
چقدر «اخبار و تحلیلهای کذب» در درگیر کردن ذهن مقامات و مردم کشورمان به این حادثه نقش داشت؟! یک لحظه تصورش را بکنید، وقتی فکر و ذهن ما را درگیر یک خبر حادثهای کرده بودند، دشمن مشغول کشیدن نقشه تجاوز به ایران بود! همانطور که اشاره شد، نیروهای مسلح و مراکز امنیتی کشورمان بنا به دلایل معقول و طبیعی، پس از جنگ 12 روزه، شاهد تغییراتی هستند. طرف جنگ ما هم در همین حوزهها و حوزههای دیگر مشغول فعالیت و تغییر و تحولاتی است. آیا ما فقط در حوزه سخت، درگیر جنگیم؟
آیا در حوزه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و...رسانه درگیر جنگ نیستیم؟ در این حدودا 40 روزی که دشمن به لطف خدای بزرگ و تواناییهای موشکی و پهپادیمان سیلی خورده و عقب نشسته، کسانی که در حوزههای فوق به ویژه اقتصادی، مسئولیت دارند، به فکر تغییر و تحول افتادهاند یا اداره امور کما فیالسابق صورت میگیرد؟ آیا در حوزه اقتصاد، نیاز به شورای عالی دفاع نداریم؟ در حوزه رسانه و ناترازیها و...چطور؟ خطر کسانی که با دادن آدرس غلط، مانع از تغییر و تحول در این حوزهها میشوند، بیشتر است یا خسارت تحریم و خشکسالی و جنگ سخت؟ خسارت مدیری که نمیتواند یک جدول زمانی دقیق برای خاموشیها تهیه کند چطور...؟