کد خبر 656694

کلانتری :چاپلوسان ثروتهای نجومی اندوختند

ساعت 24 – عیسی کلانتری از مقامهای سابق دولتهای ایران در دوره سازندگی و اصلاحات به اعتماد گفته است : به جای استفاده مناسب از نیروهای خلاق و نخبه کشور، ‌آن‌ها را تاراندیم و مناصب حیاتی و سرنوشت‌ساز را در اختیار چاپلوسان و افرادی که منافع شخصی و جناحی‌شان را به منافع ملی ترجیح می‌دهند، قرار دادیم. این افراد ثروت‌های نجومی اندوختند و هیچ کس از آن‌ها نپرسید از کجا آورده‌ای؟

امروز که سیستم ظاهرا قصد دارد تن به اصلاحات دهد، نشانه خوبی است که باید به استقبال آن رفت. این اصلاحات، تنها راه برون‌رفت از مشکلات موجود است. ساختارهای غلط حراست، استصواب و گزینش کار را به جایی رساندند که شایستگان از حلقه مدیریت دور ماندند و افراد سطحی سکان هدایت را به دست گرفتند.   به نظرم برای درک مشکلات باید مسیری که کشور پس از سال 84 پیموده مورد بررسی قرار گیرد. در این بازه زمانی است که ایران ذیل تحریم‌های گسترده قرار می‌گیرد و از چرخه تجارت و فناوری باز می‌ماند. به نظرم افرادی که این وضعیت را ایجاد کرده‌اند باید از دایره مدیریت خارج شوند و اجازه داده شود، فرزندان شایسته ایران در جایگاه خود قرار بگیرند و کشور را به سمت رشد هدایت کنند.   سعید جلیلی نماد یک دوران خاص و شیوه مدیریتی افراطی است. جلیلی ساخته و پرداخته برخی تنگ‌نظری‌ها در کشور است. وقتی برای یک انتخابات ساده، شورای نگهبان به گونه‌ای عمل می‌کند که یک جناح که به دنبال اصلاح و شایسته‌سالاری و تنش‌زدایی است، تار و مار شود و طرف دیگر که تندروها در آن حضور دارند و به دنبال هزینه‌سازی و تنش‌زایی بیشتر برای کشور هستند، بدون رقیب قدرت را به دست گیرند، ماحصل آن شرایط فعلی می‌شود.  یکی از اصلاحات ضروری در دوران تازه، آزادی انتخابات و اصلاح نارسایی‌های قبلی است. ما که نمی‌توانیم به بهانه‌های مختلف، آزادی‌های قانونی مردم را محدود کنیم و کشور را به دامان تندروها بیندازیم. همین علی لاریجانی که امروز برای پست شورای عالی امنیت ملی نامزد شده، 2بار توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شده است.  در حالی که قبلا رییس سازمان صدا و سیما بوده، اصولگرا بوده، دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، رییس مجلس بوده و... نام رییس‌جمهور فعلی هم در لیست ردصلاحیت‌ها بوده...وقتی دایره خودی‌ها به‌اندازه‌ای تنگ می‌شود که حتی شخصی مانند لاریجانی هم فرصت حضور در ساختار مدیریتی را پیدا نمی‌کند، طبیعی است که نخبگان و شایستگان هم فرصت حضور در عرصه مدیریتی را پیدا می‌کنند.   عدم وجود نخبگانی مانند کاوه مدنی و کاوه مدنی‌ها ناترازی‌های امروز را شکل داده‌اند. اگر امروز در بخش آب، برق، گاز و...ناترازی و کمبود داریم، به این دلیل است که شایستگان از عرصه مدیریت خارج شده و افراد غیرمتخصص و جناحی جایگزین آن‌ها شده‌اند.

اگر قرار است اصلاحی صورت گیرد، یکی از بخش‌های اصلی آن اصلاح بخش‌های گزینشی، حراستی و استصوابی است. همین امروز هم دولت برای انتخاب مدیران مدنظرش مشکل دارد. استعلام افراد شایسته و مورد نظر یا طول می‌کشد یا اینکه هرگز نمی‌آید! به‌اندازه‌ای افراد رد می‌شوند تا افراد غیرمتخصص جای آن‌ها را می‌گیرند. این در حالی است که جوانان این کشور در بخش‌های گوناگون ثابت کرده‌اند، کشور و مردم و آینده این کشور را دوست دارند و برای توسعه آماده تلاش و همکاری‌اند.

اما افراد بی‌سواد جایگزین افراد باسواد و افراد غیرمتخصص جایگزین افراد متخصص و شایسته شده‌اند. همین امروز هم بسیاری از نخبگان ایرانی هستند که دوست دارند در کشورشان کار کنند و منشا تحول شوند. افرادی مانند کاوه مدنی در همه بخش‌ها وجود دارند. بخشی از این نخبگان را به دلیل مشکلات مالی، برخی دیگر را به دلیل سبک زندگی و برخی دیگر را به دلایل دیگر تارانده‌ایم.

این‌گونه می‌شود که در شرایطی که طبیعت هر روز 400لیتر برای هر ایرانی آب وارد لوله می‌کند، اما مدیران ایرانی نمی‌توانند 150 لیتر مورد نیاز دیگر را مدیریت کنند. این در حالی است که ایران پر از ظرفیت و منابع و ثروت است.    بزرگ‌ترین ناترازی ایران، ناترازی مدیریتی است. گزینش‌ها، حراست‌ها و استصواب‌ها کاری کرده که کشور از مدیران شایسته خالی شده و افراد غیرمتخصص جایگزین آن‌ها شده‌اند. مدیریت اشتباه با تصمیمات غلط است که ناترازی‌های بنیادین ایجاد می‌کند. ما آب کم داریم و من 30سال است که از کمبود آب می‌گویم، اما این کمبود به‌اندازه‌ای نیست که ما برای مصرف خانگی و مصرف مورد نیاز مردم کمبودی داشته باشیم! این کمبودها نشان‌دهنده ناکارآمدی مدیران است.  درست است که کشاورزی ایران 75میلیارد لیتر مترمکعب آب مصرف می‌کند و این رقم بالایی است، اما برای بخش خانگی نباید مشکلی وجود داشته باشد. درآمد سرانه ایران به نسبت 20سال قبل به نصف کاهش یافته است. رقم تولید ناخالص داخلی هم کاهش یافته و کیک اقتصادی ایران نصف شده است.  مساله نفوذ تنها در عرصه نظامی و راهبردی که بروز و ظهور ندارد. شک نکنید ما در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی، تقنینی و... هم عوامل نفوذی داریم. برخی قوانین در مجلس ایران تصویب می‌شود که با هیچ عقل و منطقی جور در نمی‌آید. این نوع قوانین بیشتر از اینکه به نفع ایران باشد به نفع دشمنان ایران است.