بنی صدرسازی پزشکیان ادامه دارد
تعدادی از نمایندگان جبهه پایداری و چهرههای تندرو، با نواختن ساز ناکوک «عدم کفایت سیاسی»، تلاش مذبوحانهای را برای تشبیه مسعود پزشکیان به ابوالحسن بنیصدر، اولین رئیسجمهور برکنار شده ایران، آغاز کردهاند. هدف از این مقایسه، که به خیال آنان میتواند به استیضاح و برکناری پزشکیان منجر شود، چیزی جز بیاعتبار کردن رئیسجمهور منتخب و تضعیف جایگاه قانونی او نیست.
روزنامه اصولگرای فرهیختگان نیز با انتقاد از این رویکرد ضدملی، این پرسش را مطرح کرده که چرا این جریان اصرار بر این شبیهسازی دارد؟ پاسخ، آنچنان که تحلیلگران اشاره میکنند، چندان پیچیده نیست؛ این افراد در رویکردهای کلان، شبیه جریانی هستند که با نقاب انقلابیگری، تظاهر به دین و تقوا میکنند ولی منافع کشور را بیارزش میدانند و آن را بازیچه سهمخواهیهای سیاسی خود میکنند.
حمید رسایی، از چهرههای تندرو مجلس، در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «میگویند طرح موضوع عدم کفایت سیاسی پزشکیان وسط دو جنگ، خلاف مصلحت است. میگویم جلسه عدم کفایت سیاسی بنیصدر وسط جنگ بود. » او در ادامه، با نادیده گرفتن تفاوتهای بنیادین شرایط امروز با دهه شصت، مدعی شد که پزشکیان «به وظایفش جاهل است و توانش بهاندازه این جایگاه نیست.» این اظهارات، نشانگر عمق کینه و عداوت جریانی است که به جای ارائه راهکار، تنها به دنبال تخریب و حذف رقیب است.
مصطفیهاشمی طبا، فعال سیاسی اصلاحطلب، در واکنش به این تشبیهات، آن را «تهمت و دروغ» خواند و گفت: «به نظر میرسد برخی آقایان، بعد از شکست در انتخابات ریاست جمهوری، فکر میکنند به هر شیوهای که شده باید آقای پزشکیان را از مقام خود کنار بزنند. » او معتقد است که «پشت پرده این رفتارها، سود شخصی و گروهی نهفته و دلشان برای مملکت نسوخته است. دلیل دیگری نمیتوان پیدا کرد که چرا در میانه این بحرانهای ملی چنین مباحثی را مطرح میکنند جز همان که به دنبال منافع شخصی و گروهی خودشان هستند. »
توسعه ایرانی
پزشکیان را دریابیم
آنچه در میان سخنان رئیس دولت کمتر دیده میشود، شرایطی است که کشور را با آن تحویل گرفته است. پزشکیان گاهی اشاراتی سربسته به این موضوع کرده، مثلاً گفته «میگفتند ما وارث چیز خوبی شدیم، اما پولی در آن نیست؛ نمیخواهم گلایه کنم اما واقعیت این است که از مقام معظم رهبری اجازه گرفتیم مقداری از صندوق توسعه ملی برداشت کنیم تا بدهیها را از محل آن تسویه کنیم.» اما او به همین جملات گنگ بسنده کرده تا به زعم خود وفاق خدشهدار نشود. این رویکرد، در عمل باعث شده تا مخالفانش قدرت فضاسازی رسانهای بیشتری پیدا کنند و عاملان و مسببان وضعیت موجود، یعنی هواداران و مسئولان دولت قبل، میدان را برای حمله به دولت فعلی مناسب ببینند. انکار کردنی نیست که بخشی از واکنشها و هجمهها به پزشکیان با زمینهسازی خود او و همراهانش صورت میگیرد. همراهان او، به زعم اینکه مبادا حرفزدن آنها به ضرر پزشکیان تمام شود، او را تکوتنها به میانه رسانه فرستادهاند این در حالی است که اطراف پزشکیان پر از اهل رسانه است که میتوانند به او تذکر دهند.
پزشکیان، بنیصدر نیست
تشبیه پزشکیان به بنیصدر، از اساس بیمورد و مغرضانه است. این تلقی بیرونی که هر رئیسجمهوری که از دل رقابت روی کار میآید، با نظام مشکل پیدا میکند، بحرانآفرین است. این رویکرد، به اعتبار نظام در سطح بینالمللی لطمه میزند و این پیام را مخابره میکند که رئیسجمهور در ایران، مقامی بیثبات و قابل جایگزینی است. شاید تشبیه درست، مقایسه پزشکیان با مهندس موسوی است که هر دو در شرایط جنگی در میانه انتقادات جناح مخالف کشور را اداره کردند با این تفاوت یکی هشت سال جنگید و دیگری فعلا 12 روز طعم آن را چشیده است. شاید در وضعیت بحران جنگ شبیه باشند ولی یک تفاوت بنیادین دیگر نیز وجود دارد و آن این است که پزشکیان در دورانی زمامدار شده است که ساختار سیاسی سرمایه اجتماعی دهه شصت را ندارد، آیا در این شرایط تاختن به آن که انجسام ملی را با چنگ و دندان حفظ میکند، رواست؟
پزشکیان در شرایطی به ریاست جمهوری رسید که نرخ مشارکت در انتخابات به شدت کاهش یافته بود، پروندههای بزرگ فساد اقتصادی کشور را درگیر کرده بود. او تاکید میکند که آمده است تا کشور را از ناترازیهای عمیق در همه حوزهها نجات دهد اما اینکه چه میزان موفق خواهد شد را کسی نمی داند.
توسعه ایرانی