پوتین؛ دستکاری و تحریف تاریخ
ساعت 24 - دیدار تاریخی ترامپ و پوتین در آلاسکا دستاوردی نداشت. دیدار رئیس جمهور آمریکا با زلنسکی و رهبران اروپا نیز به نتیجه مشخصی نینجامید. ولادیمیر پوتین بر خواستههای نخستیناش همچنان پافشاری میکند. از سوی دیگر، به نظر میرسد رئیس جمهور آمریکا از پیشنهاد او برای توقف درگیریها حمایت میکند. پوتین خواهان الحاق کامل دوُنِتْسْک، استان شرقی و ثروتمند اوکراین، به روسیه است. رهبر روسیه حتی بخشهایی از این منطقه را که در حال حاضر در اختیار اوکراین است، مطالبه میکند.
در عوض، او قول داده است در صورت عملی شدن خواستههایش تلاش برای فتح سرزمینهای بیشتر را متوقف کند. با این حال، کارشناسان روس معتقدند که پوتین با داشتن قدرت کافی برای جلوگیری از مداخله نظامی کشورهای غربی، به تصرف بخشهایی از خاک همسایگان خود ادامه خواهد داد.
توسعه طلبی او استوار بر یک روایت تاریخی است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و به قدرت رسیدن او رفته رفته ساخته و پرداخته شده است.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ۱۹۹۱، روسیه در یک چشم به هم زدن از ابرقدرتی جهانی به قدرتی منطقهای تبدیل شد. بسیاری از جمهوریهای پیشین شوروی در اروپای شرقی و قفقاز اعلام استقلال کردند. روسها ناگهان خود را یتیم و بیسرپرست احساس کردند. کشورشان شکوه و عظمتِ گذشتهاش را از دست داد و به کشوری فقیر و حتی منفورِ اتباع سابق خود تبدیل شد.
وظیفهای که ولادیمیر پوتین پس از به قدرت رسیدنش در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۹ برای خود تعیین کرد، بازگرداندن غرور از دست رفته دوران شوروی به کشور روسیه بود.
او میبایست لکههای سیاهی را که بر اثر افشاگریهای دوره «پرستروییکا» در زمان گورباچف بر دامن تاریخ دوران شوروی نشسته بود پاک کند و تاریخی گندزدایی شده از آن دوران به نسلهای جوان روس عرضه کند. ولادیمیر مِدینسکی، وزیر فرهنگ پوتین از ۲۰۱۲ تا ۲۰۲۰، همواره میگفت: باید دست به ساخت و پرداخت روایتی ملی از تاریخ آن دوران بزنیم تا نسلهای جوانتر بتوانند به آن افتخار کنند.
با چنین هدفی بود که تحریف گسترده تاریخِ دوران شوروی آغاز شد. نویسندگان تاریخ پاکسازی شده زیر نظر شخصِ ولادیمیر پوتین «جنگ کبیر میهنی» (از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ تا ۹ مهٔ ۱۹۴۵) را محور روایت تاریخی قرار دادند. زیرا آن جنگ را عنصری وحدت بخش میانگاشتند. در آن جنگ هیچ خانواده شوروی در امان نماند. مردان برای سرزمین پدری جنگیدند و جان باختند و زنان در پشت جبهه از هیچ کوششی فروگذار نکردند.
اما در این تاریخ گندزدایی شده، نویسندگان از همپیمانی و همدستی اتحاد شوروی و آلمان نازی که کم و بیش دو سال از اوت ۱۹۳۹ تا ژوئن ۱۹۴۱ طول کشید، چندان که باید سخن نمیگویند و به اشارهای توجیهگرانه به آن دوره بسنده میکنند.
در حالی که آن همپیمانی به رژیم شوروی امکان داد لهستان را با همدستی متحدان نازیاش تکه پاره کند، کشورهای بالتیک را به اشغال خود درآورد و به فنلاند حمله کند. در این تاریخ گندزدایی شده از «کشتار کاتین» سخنی به میان نمیآید. در آن کشتار که در بهار ۱۹۴۰ در جنگل کاتین روی داد، چندین هزار لهستانی بهویژه افسران فعال و ذخیره از جمله دانشجویان، پزشکان، مهندسان، معلمان و دیگر سرآمدان لهستانی که گمان میرفت با ایدئولوژی کمونیستی مخالف اند، به دست پلیس سیاسی شوروی کشته شدند.
از تجاوز سربازان ارتش سرخ به دو میلیون زن آلمانی در پایان جنگ نیز سخنی به میان نمیآید. از اساسهای اوکراینی فراوان سخن گفته میشود، اما از لشکر ژنرال «آندری ولاسوف» و واحدهای اساس و ورماخت روسیه که همدست نازیها بودند، سخنی به میان نمیآید.
از اشتباهات فرماندهی شوروی نیز که به تلفات انسانی سنگینی انجامید یادی نمیشود. سهم متحدان غربی در پیروزی بر نازیسم ناچیز شمرده میشود و از ژوزف استالین تعریف و تمجید میشود. زیرا او نمادی از نظم، امنیت و میهن بزرگ پیروزمند است. او تزار سرخ بود که نازیسم را شکست داد. درواقع، ولادیمیر پوتین خود را وارث او میداند
از سال ۲۰۱۵ پوتین خود در صف نخست راهپیمایی در مسکو ظاهر میشود و به گونهای رهبری یک میلیون نفر را در «جشن پیروزی بر نازیها» به عهده دارد.
این راهپیمایی که در آغاز برای ادای احترام به کشتهشدگان جنگ برگزار میشد، اکنون به یک راهپیمایی کم و بیش مذهبی تبدیل شده است. اگر سخنرانیها، شعارها و سرودهای این تظاهرات را تجزیه و تحلیل کنیم، متوجه میشویم که این جشن یک روز مقدس است که در آن زندگان و مردگان باهم درمیآمیزند و یکی میشوند و ملتی یگانه، ابدی، جاودانه و شکستناپذیر تشکیل میدهند.
درواقع، با این راهپیمایی که هرسال در نهم ماه مه برگزار میشود، مردم روسیه نه تنها پیروزی بر نازیهای تاریخی را جشن میگیرند بلکه خود را برای جنگ با نازیهای امروز و در درجه نخست اوکراینیها آماده میکنند. این دین جدید، دین پیروزی روسیه شکستناپذیر است که قلمروش بنابه تقدیر تاریخ باید گسترش پیدا کند.
در سرودی که کودکان میخوانند گفته میشود: ما سواستوپول و کریمه را برای فرزندانمان حفظ خواهیم کرد و آلاسکا را برای میهنمان پس خواهیم گرفت.
به گفته کارشناسان، اما پوتین واقعیتی را فراموش میکند و آن اینکه روسیه کشوری است با جمعیتی پیر و بعید مینماید که چنین جمعیتی بتواند به جاهطلبیهای پوتین جامه عمل بپوشاند.
برپایه دادههای آماریِ سال ۲۰۲۴ تنها ۱۵ درصد از جمعیت روسیه زیر ۱۵ سال دارند. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۴ نسبت جمعیت بالای ۶۵ سال به ۲۵٪ برسد و جمعیت زیر ۱۵ سال به ۱۳٪ کاهش یابد.