کد خبر 658704

سکوت مرگبار جلیلی درباره کرسنت

ساعت 24 - در دهمین سالگرد توافق هسته‌ای برجام، فضای سیاسی ایران بیش از هر زمان دیگری ملتهب است. فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، سایه سنگینی بر اقتصاد و آینده کشور افکنده است. این رویداد تلخ، که بسیاری آن را نتیجه ندانم‌کاری‌ها و تصمیمات پرهزینه سالیان گذشته می‌دانند، همزمان با صدور حکم نهایی دادگاه استیناف بریتانیا در پرونده کرسنت، بار دیگر نام سعید جلیلی را به کانون توجهات آورده و به نماد «خسارت محض» برای ایران تبدیل کرده است.

مردی که کارنامه سیاسی‌اش به این پرونده گره خورده اکنون و بعد از صدور حکم دادگاه در سکوتی مرگبار به سر می‌برد. در پرونده‌های هسته‌ای و به ویژه بعد از فعال شدن مکانیسم ماشه نیز همواره مدعی و مطالبه‌گر است نه محکوم و پاسخگو!

جلیلیسم در پرونده کرسنت با توقف قراردادی که می‌توانست منافع اقتصادی داشته باشد، میلیاردها دلار خسارت و مصادره دارایی‌های ملی را رقم زد. نتیجه این لجاجت حکم مصادره یک بلوک اداری ۱۰۰ میلیون پوندی متعلق به شرکت ملی نفت ایران در لندن و تایید محکومیت ایران به پرداخت ۱۸ میلیارد دلار غرامت است

روایت پرونده هسته‌ای ایران، بدون اشاره به دوران مسئولیت سعید جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس هیات مذاکره‌کننده هسته‌ای در دولت محمود احمدی‌نژاد، ناقص است.

دوره‌ای که به گواه تاریخ، با صدور چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران همراه شد. در آن سال‌ها (۱۳۸۶ تا ۱۳۹۲)، در حالی که جریان‌های مختلف سیاسی، از اصلاح‌طلبان (مانند خاتمی و کروبی) تا میانه‌روهای اصولگرا (مانند هاشمی رفسنجانی، روحانی و ولایتی)، منتقد سیاست‌های تندروانه و شعاری تیم مذاکره‌کننده بودند، جلیلی و همفکرانش با رویکردی تقابلی و بی‌توجهی به قواعد دیپلماتیک، کشور را به سمت انزوا و تحریم‌های بی‌سابقه سوق دادند.

به اعتقاد کارشناس، کشور تاوان اشتباهات در نظر نگرفتن مصالح ملی و صرفاً شعاری کارکردن و برخوردهای رادیکال این فرقه خاص در مجامع بین‌المللی را داد. این قطعنامه‌ها، که ایران را ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار داد، زیرساخت‌های اقتصادی کشور را هدف گرفت و راه را برای توافقی چون برجام هموار ساخت که همچنان محل بحث است، دقیقا همان توافقی که خود جلیلی بعدها آن را «خسارت محض» نامید.

پس از امضای برجام در سال ۱۳۹۴، مواضع جلیلی و جریان همسو با او، فراز و نشیب‌های عجیبی را تجربه کرد. در مرحله اول، با وجود بهبود نسبی اوضاع اقتصادی و بین‌المللی، برجام را بی‌فایده جلوه می‌دادند. اما پس از خروج آمریکا از برجام در دولت دوم حسن روحانی، همین جریان در مقابل دولت قرار گرفت و بهانه‌ای به دست آورد که چرا دولت نتوانسته توافق را حفظ کند و پس از آن با تصویب «قانون اقدام راهبردی» در مجلس یازدهم، عملاً امکان احیای برجام را از بین بردند. این فرصت‌طلبی آشکار منافع جناحی و شخصی را در هر شرایطی بر منافع ملی ترجیح می‌دهد و همین موضوع نگرانی را در میان فعالان سیاسی افزایش داده است و در پی همین وقایع است که مرتب نسبت به نتیجه‌ی این رفتارها هشدار می‌دهند.

هزینه‌های سنگین یک تفکر

در شرایط کنونی که اکثر مفسران سیاسی اذعان می‌کنند که کشور با تهدیدهای خارجی و تحریم‌های فلج‌کننده مواجه است، نیاز به وحدت و انسجام ملی بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. با این حال، شاهد مناقشات داخلی و تلاش برای فرافکنی و متهم کردن یکدیگر هستیم. این جنگ قدرت که سال‌هاست منافع کشور و مردم را قربانی کرده، اکنون در بدترین زمان ممکن، اوج گرفته است. احمدزیدآبادی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی با اشاره به جنجال‌های مربوط به حجاب، آن را تلاشی برای انحراف افکار عمومی از واقعیت تلخ کشور و پرونده‌هایی چون کرسنت می‌داند. او با دعوت به مناظره درباره کرسنت، تاکید می‌کند که هیچ بهانه‌ای از جمله «امنیت ملی» دیگر پذیرفتنی نیست.

محمد مهاجری فعال سیاسی نیز به صراحت می‌گوید: «جلیلی به جای اینکه محاکمه کند، باید محاکمه شود. اجازه ندهیم جای محکوم و حاکم عوض شود. به نظر می‌رسد این سخنان، برخاسته‌ از مطالبه عمومی برای شفافیت و پاسخگویی است، آن هم د رشرایطی که کشور در معرض خطر حمله نظامی مجدد به کشور است این تنش‌ها در موضوع حجاب و مکانیسم ماشه تنها شرایط را پیچیده‌تر می‌‌کند.

کارنامه سعید جلیلی و جریان همسو با او، چه در پرونده هسته‌ای و چه در ماجرای کرسنت، مملو از تصمیماتی است که هزینه‌های سنگینی را بر دوش ملت ایران گذاشته است. از صدور قطعنامه‌های شورای امنیت و قرار گرفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، تا تحمیل میلیاردها دلار خسارت در پرونده کرسنت و مصادره دارایی‌های ملی، همه و همه نتیجه رویکردی است که به جای دیپلماسی و تدبیر، بر شعار و تقابل تکیه کرده است.

توسعه ایرانی