ظریف چطور رویش میشود بگوید اختیار نداشتم
روزنامه کیهان این باردرستون ویژه یقخ محمد جواد ظریف را گرفته ونوشته است :ظریف در یک همایش گفته است:دوستان سابقم میگویند چرا در رابطه با آمریکا فقط یک موضوع را حل کردی، مگر نمیدانی مشکل روابط ایران و آمریکا فراتر از هستهای است؟ میگویم اجازه نداشتم اما امروز میگویم اینکه تلاش کنیم مشکل هستهای را با هستهای حل کنیم امروز نشدنی است. بقیه مطلب کیهان را درادامه میخوانید
آن روز میشد و قدر آن دانسته نشد، اما امروز نمیشود. لذا ناگزیریم برای بحثهای دیگر طراحی داشته باشیم که اگر بخواهیم درباره آنها صحبت کنیم به معنای تسلیم نیست بلکه به معنای امتیاز گرفتن است». درباره سخنان آقای ظریف، اشاره به چند نکته ضروری است. نخست اینکه او با دوازده سال فهمیده ایران قدرت و اراده کافی برای ضربه زدن متقابل به آمریکا و اسرائیل را دارد و حال آن که دوازده سال قبل هنگام شروع مذاکرات برجامی، به غلط ادعا کرد آمریکا میتواند ظرف پنج دقیقه تمام توان نظامی ما را نابود کند. این ارزیابیها و اظهارات غلط، موجب تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات منتهی به توافق معیوب برجام شد. ثانیا آقای ظریف به جای اینکه درباره فقدان نظم تکقطبی یا چندقطبی سخن بگوید و ادعا کند که دنبال اعتماد و جلب حمایت قطبها نباشیم، باید توضیح دهد که چرا خلاف همین فهم، تصور کردند که باید به قطب غربی اعتماد و اتکا کنند و تمام گزینهها و تخممرغهای خود را در سبد اعتماد به غرب بگذارند و همه امتیازها را هم نقداً قبل از روز رسمی اجرای برجام واگذار کنند و چند سال بعد را از موضع انفعال و التماس، دنبال نقد کردن چک قلابی برجام بدوند؟ یا «مکانیسم ماشه» بیسابقه در طول تاریخ قراردادهای بشر را تقدیم طرف حیلهگر و عهدشکن آمریکایی و اروپایی کنند؟ ثالثاً با وجود ابطال این گزاره موهوم، چه اصراری هست که باز هم آمریکا و اسرائیل یا اروپا را جدا و متفاوت از هم نشاندادن بدهند؟! مگر نه اینکه ترامپ و نتانیاهو باهم نقشه حمله به ایران را کشیدند و با هم از پوشش مذاکرات برای فریب ایران استفاده کردند؟ و مگر نه اینکه صدراعظم آلمان گفت این کار کثیفی بود که اسرائیل به نیابت از همه ما انجام داد؟ آیا جز این است که اروپا در کارشکنی برجامی تابعی از اوباما و ترامپ بود و هرچه زمان گذشت، سرسپردگیاش را بیشتر ثابت کرد؟ در موضوع براندازی، ظریف چرا اصرار دارد آمریکا را جدا از اسرائیل نشان دهد؟! و بالاخره چرا انکار میکند که درخواست آتشبس، خواست نتانیاهو بود که با ترامپ هماهنگ کرد، چون محاسباتشان به هم خورده بود؟! رابعاً آیا اگر تدابیر نظام و همت فرماندهانی مانند سردار سلیمانی و حاجیزاده و دیگران در میدان نظامی و دفاعی نبود، غیر از این بود که اوباما با برجام و داعش در حال کامل کردن محاصره ایران بود و آقای ظریف و روحانی باید حتی برای افتتاح یک حساب در لندن، گرفتن یک باک هواپیما بنزین در مونیخ، شراکت با یک شرکت خارجی و یا صدور ویزای آقای ابوطالبی برای نمایندگی ایران در نیویورک، از دولت اوباما و تروئیکای اروپایی التماس میکردند؟! خامساً حالا که خسارتهای هنگفت برجام یکی پس از دیگر آشکار میشود، آقای ظریف چگونه رویش میشود که بگوید اختیار مذاکره در موضوعات غیرهستهای را نداشت و اگر داشت، فیل هوا میکرد؟ همین یک قلم کلاهبرداری و خسارت مکانیسم ماشه پس از ده سال تعهد و تعلیق، کافی نیست که ناظر بیطرف را در خوشبینانهترین تحلیل، به یقین درباره عدم کفایت ظریف برساند؟! نهایتاً اینکه اگر آقای ظریف به همین اظهاراتش درباره اقتدار بازدارنده ایران باور داشت، به توافقی یکطرفه تن نمیداد که هم برنامه هستهای را برای یک دهه تعطیل کند، هم راه بهانهجویی و طلبکاریهای جدید را باز بگذارد، هم امکان چند برابر کردن تحریمهای غرب را فراهم سازد و هم اهرم مکانیسم ماشه را به دست دشمن بسپارد. واقعاً چنین شاهکاری در تاریخ دیپلماسی جهان بینظیر است!