کد خبر 658954

چرا باکو به نقطه‌ی تنش علیه ایران تبدیل شد

ساعت ۲۴ - از زمان استقلال جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱، روابط آن با اسرائیل به‌صورت پیوسته در حال رشد بوده است. اسرائیل از نخستین کشورهایی بود که استقلال باکو را به رسمیت شناخت، و از همان زمان دو طرف همکاری‌هایی گسترده در زمینه‌های انرژی، تجارت، و به‌ویژه صنایع دفاعی آغاز کردند.

الجزیره نوشت: روابط نزدیک میان اسرائیل و جمهوری آذربایجان، همسایه شمالی ایران، موجب نگرانی‌های فزاینده‌ای در تهران و آنکارا شده است. این روابط که با همکاری‌های نظامی، اطلاعاتی و انرژی همراه است، منطقه قفقاز جنوبی را به یکی از حساس‌ترین نقاط ژئوپلیتیکی خاورمیانه تبدیل کرده است.  

پیروزی آذربایجان در جنگ ۲۰۲۰ با ارمنستان، تعادل قدرت در جنوب قفقاز را تغییر داد و نفوذ منطقه‌ای این کشور را افزایش داد.

به گزارش سرویس بین‌الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده: جمهوری آذربایجان که کشوری مسلمان و شیعه‌مذهب است، در سال‌های اخیر به یکی از مهم‌ترین متحدان اسرائیل در حوزه‌های نظامی و امنیتی بدل شده و این موضوع خشم ایران را برانگیخته است. تهران معتقد است که اسرائیل از خاک آذربایجان برای انجام عملیات جاسوسی و خرابکاری علیه اهداف ایرانی استفاده می‌کند.

در مقابل، باکو تاکید دارد که روابطش با تل‌آویو صرفاً بر پایه منافع اقتصادی و نظامی متقابل است و علیه هیچ کشور ثالثی نیست. اما گزارش‌های متعددی نشان می‌دهد که اسرائیل از آذربایجان نه‌تنها به‌عنوان شریک تجاری انرژی بلکه به‌عنوان پایگاه استراتژیک در نزدیکی مرزهای ایران بهره می‌برد.

از سوی دیگر، ترکیه که از متحدان نزدیک باکو محسوب می‌شود، نیز با حساسیت به این تحولات می‌نگرد. در حالی که روابط آنکارا و تل‌آویو در سال‌های اخیر بهبود یافته، ترکیه نمی‌خواهد موازنه منطقه‌ای به سود اسرائیل و به زیان ایران یا خودش تغییر کند.  

ایران به‌ویژه پس از جنگ قره‌باغ دوم در سال ۲۰۲۰ و بازگشت بخش‌هایی از سرزمین‌های اشغالی به کنترل جمهوری آذربایجان، نگران نفوذ فزاینده اسرائیل در منطقه است. در این جنگ، تسلیحات و پهپادهای اسرائیلی نقش مهمی در پیروزی نیروهای باکو داشتند، و همین مسئله به‌طور مستقیم توازن قدرت در مرزهای شمالی ایران را تغییر داد.

به باور ناظران، اتحاد در حال گسترش میان اسرائیل و جمهوری آذربایجان، که بر پایه انرژی، امنیت و فناوری نظامی شکل گرفته، نه‌تنها تهدیدی برای ایران بلکه عامل بی‌ثباتی جدیدی برای کل منطقه قفقاز جنوبی محسوب می‌شود.

باکو و تل‌آویو.. ائتلاف شمالی

از زمان استقلال جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱، روابط آن با اسرائیل به‌صورت پیوسته در حال رشد بوده است. اسرائیل از نخستین کشورهایی بود که استقلال باکو را به رسمیت شناخت، و از همان زمان دو طرف همکاری‌هایی گسترده در زمینه‌های انرژی، تجارت، و به‌ویژه صنایع دفاعی آغاز کردند.

طبق گزارش‌های منتشرشده، جمهوری آذربایجان بیش از ۶۰ درصد از تسلیحات خود را از اسرائیل وارد می‌کند، از جمله پهپادهای پیشرفته، سامانه‌های موشکی، و تجهیزات جاسوسی. در مقابل، باکو یکی از تامین‌کنندگان مهم نفت اسرائیل است و نزدیک به ۴۰ درصد از نیاز انرژی اسرائیل از طریق خطوط لوله‌ای که از آذربایجان می‌گذرد، تامین می‌شود.

اما فراتر از مبادلات اقتصادی و تسلیحاتی، همکاری اطلاعاتی میان دو طرف است که نگرانی اصلی تهران را برانگیخته است. منابع غربی و منطقه‌ای بارها گزارش داده‌اند که موساد در خاک جمهوری آذربایجان پایگاه‌هایی برای جمع‌آوری اطلاعات از داخل ایران ایجاد کرده است، و از پهپادها و تجهیزات شنود برای رصد فعالیت‌های نظامی ایران در شمال کشور استفاده می‌کند.

ایران بارها نسبت به این همکاری‌ها هشدار داده و تاکید کرده که اجازه نخواهد داد «دشمن صهیونیستی» در نزدیکی مرزهایش جای پایی پیدا کند. در سال‌های اخیر، رزمایش‌های نظامی متعددی از سوی سپاه پاسداران در مرز با آذربایجان برگزار شده است، که پیامی آشکار به باکو و تل‌آویو دربردارد.

از سوی دیگر، جمهوری آذربایجان تلاش کرده روابط خود را با ایران در سطحی قابل‌قبول حفظ کند تا از تبدیل‌شدن به صحنه رویارویی مستقیم میان تهران و تل‌آویو جلوگیری کند. با این حال، سخنان تند متقابل میان مقامات دو کشور، به‌ویژه پس از افتتاح سفارت آذربایجان در اسرائیل در سال ۲۰۲۳، نشان‌دهنده‌ی تشدید بی‌اعتمادی دوطرف است.

در همین حال، تهران نگران است که همکاری اطلاعاتی اسرائیل و آذربایجان به اجرای عملیات خرابکارانه یا ترور در خاک ایران منجر شود — به‌ویژه پس از حوادثی چون ترور دانشمندان هسته‌ای و حملات سایبری که ایران، اسرائیل را عامل اصلی آن‌ها می‌داند.

تحلیلگران می‌گویند تهران حضور اسرائیل در قفقاز جنوبی را خط قرمز خود می‌داند و در صورت مشاهده‌ی هرگونه اقدام خصمانه، احتمال واکنش نظامی یا اقدامات تلافی‌جویانه وجود دارد.

از زمان استقلال جمهوری آذربایجان، ترکیه نزدیک‌ترین متحد آن بوده است. پیوندهای قومی، زبانی و فرهنگی میان دو کشور، و همچنین حمایت ترکیه از باکو در جنگ‌های قره‌باغ، این رابطه را به سطح یک اتحاد راهبردی رسانده است. شعار معروف آذری‌ها و ترک‌ها — «یک ملت، دو دولت» — به‌خوبی بازتاب‌دهنده‌ی عمق این پیوند است.

با این حال، در سال‌های اخیر، ظهور روابط گسترده‌ی آذربایجان با اسرائیل باعث بروز نگرانی‌های فزاینده در آنکارا شده است. ترکیه که روابط خود با اسرائیل را از زمان حمله به غزه در سال ۲۰۰۹ در سطحی سرد نگاه داشته، اکنون می‌بیند که نزدیک‌ترین متحدش در منطقه به یکی از مهم‌ترین شرکای نظامی تل‌آویو تبدیل شده است.

در سال ۲۰۲۴، گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه رئیس‌جمهور رجب طیب اردوغان در دیدار خود با الهام علی‌اف در آنکارا، از او خواسته است که قدس شرقی را به عنوان پایتخت دولت فلسطین به رسمیت بشناسد؛ درخواستی که به گفته‌ی تحلیلگران، تلاشی از سوی ترکیه برای اعمال فشار سیاسی بر باکو بود تا از هم‌پیمانی بیش از حد با اسرائیل بکاهد.

با وجود این فشارها، جمهوری آذربایجان مسیر خود را ادامه داده است. مقامات باکو بر این باورند که روابطشان با تل‌آویو بر پایه‌ی منافع ملی و توازن منطقه‌ای استوار است، نه بر مبنای ایدئولوژی. این سیاست عمل‌گرایانه سبب شده آذربایجان بتواند در عین نزدیکی به ترکیه، روابط گسترده‌تری با ایالات متحده و اسرائیل نیز حفظ کند.

از دید بسیاری از ناظران، ائتلاف اسرائیلی-آذربایجانی نه‌تنها ابزاری برای نفوذ تل‌آویو در شمال ایران است، بلکه بخشی از رقابت ژئوپلیتیکی بزرگ‌تر میان ترکیه و اسرائیل بر سر نفوذ در قفقاز جنوبی و شرق مدیترانه محسوب می‌شود.

در همین راستا، ترکیه با توسعه‌ی همکاری‌های نظامی با پاکستان و قطر و نیز پروژه‌های دفاعی داخلی، در پی تقویت موقعیت خود در برابر محور اسرائیل-یونان-قبرس است که آذربایجان نیز تا حدی در آن حضور دارد.

با وجود این، آنکارا هنوز از انتقاد مستقیم از باکو خودداری می‌کند. روابط اقتصادی و انرژی دو کشور آن‌چنان عمیق است که هرگونه رویارویی آشکار می‌تواند به ضرر هر دو طرف تمام شود. از همین رو، ترکیه ترجیح می‌دهد اختلافات خود با آذربایجان را پشت درهای بسته حل کند، در حالی که به‌صورت ضمنی از تداوم همکاری‌های نظامی با اسرائیل ابراز نارضایتی می‌کند.

از سیل تا «ممر ترامپ»

همه‌ی آن تحولات قبل از سیل بزرگ الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داده بود؛ با این حادثه، تنش‌ها میان ایران و اسرائیل به سطحی جدید رسید، و آذربایجان نیز به‌طور کامل از صحنه غایب نبود.

با روی کار آمدن دوباره‌ی دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده، توجه ویژه‌ای به قفقاز و آسیای میانه جلب شد. یکی از پروژه‌های کلیدی، آنچه «ممر زنگزور» نامیده شد — یا همان مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی — بود. این مسیر، ترکیه و استان نخجوان آذربایجان را به سایر مناطق آذربایجان متصل می‌کند و از خاک ارمنستان و مرز ایران عبور می‌کند.

هدف آمریکا از این پروژه، محاصره‌ی ایران، کاهش نفوذ چین و روسیه در آسیای میانه و ایجاد دسترسی مستقیم ترکیه به دریای خزر است. ایران اما این برنامه را به شدت رد کرده و وزیر خارجه‌ی وقت، عباس عراقچی، آن را «خط قرمز» خوانده است.

با وجود بحران‌ها در غزه و منطقه، روابط باکو و تل‌آویو مستحکم‌تر شده است. آذربایجان تبدیل به مهم‌ترین منبع نفت اسرائیل شده و ۴۰ تا ۶۰ درصد مصرف نفت اسرائیل را تامین می‌کند، بی‌اعتنا به فشارهای بین‌المللی و تحریم‌ها، حتی تحریم رسمی تجارت توسط پارلمان ترکیه.

کارشناسان ایرانی معتقدند آذربایجان نقش مهمی در تسهیل عملیات جاسوسی و نظامی اسرائیل علیه ایران ایفا کرده است، از جمله حملات به تاسیسات نظامی در ژوئن ۲۰۲۳ و دسترسی به اسناد هسته‌ای ایران در ژانویه ۲۰۱۸.

در مقابل، آذربایجان از همکاری با اسرائیل دستاوردهای ملموسی نیز به دست آورده است:

مشارکت در پروژه‌های نفت و گاز دریای مدیترانه با اسرائیل و بریتیش پترولیوم، از جمله سهم ۱۰٪ در میدان تمار.

قرار گرفتن در محور اسرائیل-یونان-قبرس در شرق مدیترانه و کاهش وابستگی به نفوذ ترکیه.

نهایتاً، ائتلاف آذربایجان-اسرائیل بخشی از سیاست منطقه‌ای اسرائیل شده و با وجود تنش‌ها با ترکیه و ایران، همچنان به توسعه‌ی نفوذ و دستاوردهای اقتصادی و امنیتی خود ادامه می‌دهد.

در مقابل، ترکیه تلاش می‌کند با حفظ روابط نزدیک با آذربایجان و توسعه‌ی توان دفاعی داخلی، تعادل خود را حفظ کند و از گسترش نفوذ اسرائیل در منطقه پیشگیری کند.