پیام به مسکو؛ آغاز ماراتنی تازه با غرب؟
ساعت 24 - علی لاریجانی، چهرهای باسابقه در دیپلماسی ایران و مشاور رهبر انقلاب، در سفری یکروزه به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین دیدار کرد. کانال تلگرامی لاریجانی با انتشار خبری کوتاه، هدف از این دیدار را تقدیم «پیام رهبرانقلاب » به رئیسجمهور روسیه و رایزنی درباره موضوعات دوجانبه، همکاریهای اقتصادی، منطقهای و بینالمللی اعلام کرد.
جزئیات محتوای این پیام محرمانه باقی ماند، اما لحن رسمی بیانیهها و جایگاه فرستاده، نشان از اهمیت راهبردی و فراتر از معمول این ماموریت داشت. رسانههای روسی نیز این سفر را مهم و راهبردی توصیف کرده و آن را در چارچوب تحولات امنیتی خاورمیانه و بازآرایی نظم جهانی ارزیابی کردند. ؟
تنها ساعاتی پس از دیدار لاریجانی با پوتین، خبر تماس تلفنی طولانیمدت رئیسجمهور روسیه با همتای آمریکایی خود، دونالد ترامپ، منتشر شد. کاخ سفید اگرچه محور گفتوگوها را اوکراین و اعطای موشکهای تام هاوک آمریکا به کییف اعلام کرد و از توافق برای دیداری جدید در مجارستان خبر داد، اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که پرونده هستهای ایران و تحولات خاورمیانه، قطعاً یکی از موضوعات اصلی این مکالمه بوده است.
انتخاب لاریجانی به عنوان فرستاده رهبر ایران و تاکید بر اینکه پیام ایشان را منتقل کرده، نشان میدهد سطح گفتوگوها کاملاً فراتر از مسائل جاری بوده است و تهران در پی انتقال مستقیم مواضع خود به مسکو و شاید از مسیر مسکو به واشنگتن است؛ اقدامی که یادآور نقش عمان در سالهای آغازین مذاکرات هستهای است
این همزمانی معنادار، این فرضیه را تقویت میکند که مسکو در حال ایفای نقشی میانجیگرانه میان تهران و واشنگتن است؛ نقشی که اگر موفقیتآمیز باشد و بتواند زمینهای برای توافق و خروج از بنبست کنونی فراهم کند، میتواند اتفاقی مثبت برای کاهش تنشها باشد.
آینده سیاست خارجی ایران
این سفر لاریجانی و تحولات پس از آن، تهران را در یک دوراهی حساس قرار داده است. حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس اسبق کمیسیون سیاست خارجی مجلس، در واکنش به این سفر نوشت: «ماموریت لاریجانی هر هدفی غیر از جدا کردن سرنوشت ایران از بازی هژمونی روسیه داشته باشد، ادامه مسیر ویرانگری است که از ۱۴۰۰ شروع شد. پوتین در جهان بی-۲ها زندگی میکند نه اس-۳۰۰ها.» اشاره فلاحتپیشه به بمبافکن پنهانکار آمریکایی B-2، نقدی تلویحی به این برداشت است که روسیه دیگر در معادلات نظامی و سیاسی جهانی شریک قابل اتکایی برای ایران نیست و هرگونه وابستگی بیش از حد به کرملین، ایران را در مسیر اشتباهی قرار میدهد. او پیشتر نیز گفته بود که برجام دوبار احیا نشد، یک بار در سال آخر دولت روحانی که فدای منافع جناحی شد، و بار دیگر در سال اول دولت مرحوم رئیسی که «فدای منافع روسیه شد. »
از سوی دیگر، انتخاب لاریجانی به عنوان فرستاده رهبر ایران، که نه از حلقه دولت بلکه از چهرههای غیردولتی، اما مورد اعتماد حاکمیت است؛ میتواند نشانهای از تلاش برای انعطافپذیری بیشتر در دیپلماسی باشد. تاکید بر اینکه او پیام را منتقل کرده، نشان میدهد سطح گفتوگوها کاملاً فراتر از مسائل جاری اقتصادی یا همکاریهای نظامی بوده است. بهنظر میرسد تهران در پی انتقال مستقیم مواضع خود به مسکو و شاید از مسیر مسکو به واشنگتن است؛ اقدامی که یادآور نقش عمان در سالهای آغازین مذاکرات هستهای است.
در شرایطی قرار داریم که برخی منتقدان، روسیه و چین را مخالف هستهای شدن ایران و نیز بهبود رابطه ایران با غرب بویژه آمریکا میدانند و اذعان دارند که هیچ پیمان راهبردی در برابر منطق بازی میان قدرتها معتبر نیست و جهان در حال گذار به سبک جدید یارگیری در سطح قدرتها است. از سوی دیگر برخی پیشنهاد میکنند که دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالانه در زمینه رایزنی، مشورت نزدیک و هماهنگی با سایر کشورها، به ویژه چین و روسیه که مشروعیت اسنپبک را زیر سوال بردهاند، برای جلوگیری از اجرای تحریمها اقدام کند. در همین راستا جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد روابط بینالملل تصریح میکند:«مذاکره در قالب سازوکارهای چندجانبه مانند «۳+۴» (روسیه، ایران و چین یک طرف و سه کشور اروپایی و ایالات متحده یک طرف دیگر) یا «۳+۱» (ایران با سه کشور اروپایی بهاضافهی ایالات متحده) میتواند راهحلهایی باشد که نظر طرفین را در آغاز مذاکرات تامین کند. » روسیه اکنون تحت تحریم است و در جنگ اوکراین در مقابل اروپا و ایالات متحده قرار دارد، بنابراین به نظر میرسد هم تمایل بیشتر و هم نیاز بیشتری به همکاری با ایران دارد که این میتواند فرصتی برای تهران باشد.
مسکو؛ حلقه میانی یا تله جدید؟
سفر لاریجانی به مسکو و متعاقب آن مکالمه پوتین و ترامپ، در شرایطی که خاورمیانه در وضعیت بحرانی تازهای قرار دارد و روابط ایران و آمریکا هنوز پر از سوءظن است، ابعاد پیچیدهای به خود گرفته است. این رویداد میتواند حاوی پیامی دوگانه باشد؛ از یک سو تاکید بر تداوم همکاری راهبردی با روسیه، و از سوی دیگر تلاش برای باز کردن کانالی تازه میان تهران و واشنگتن از مسیر مسکو. اگر فرض میانجیگری پوتین میان ایران و آمریکا درست باشد، این نخستینبار در دو دهه اخیر است که روسیه نقش میانجی فعال میان تهران و واشنگتن را برعهده میگیرد. با این حال، تجربه گذشته نشان میدهد که مسکو همواره از «فاصله میان تهران و غرب» بهعنوان اهرم فشار و امتیازگیری استفاده کرده است. از این رو، ماموریت دبیر شعام میتواند هم فرصتی برای باز شدن مسیر دیپلماسی باشد و هم خطری برای گرفتار شدن دوباره در بازی چندوجهی روسها.
پرسش کلیدی اکنون این است که آیا تهران این بار از کرملین بهعنوان مسیر عبور به گفتوگوهای بزرگتر و خروج از انزوای دیپلماتیک استفاده میکند، یا بار دیگر خود را در مدار مسکو تعریف خواهد کرد و به ابزاری در دست این قدرت منطقهای و جهانی تبدیل خواهد شد؟ پاسخ به این پرسش، نه تنها آینده پرونده هستهای و تحریمها، بلکه کلیت سیاست خارجی و جایگاه ایران در نظم نوین جهانی را رقم خواهد زد.
توسعه ایرانی