کد خبر 659176

آتش زیر خاکستر در خاورمیانه

ساعت 24 - پایانِ ولو موقت حملات اسرائیل به نوار غزه، بسیاری را به پایان نسبی این منازعه در خاورمیانه امیدوار کرده است، هرچند تردیدها در این خصوص جدی به نظر می‌رسند. اما اسرائیل بعد از این به دنبال چه خواهد بود و چه سیاستی را در پی خواهد گرفت؟

عاموس یادلین، ژنرال پیشین ارتش اسرائیل و یکی از استراتژیست‌هایی که دیدگاه‌های او همواره مورد توجه قرار می‌گیرد در مقاله‌ای برای مجله فارن افرز به این موضوع پرداخته است. طبیعتا به عنوان یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار اسرائیل هرچند دیدگاه‌هایی بی‌طرفانه‌ای نسبت به رخدادهای منطقه‌ای ندارد اما خواندن نظرات او، می‌تواند تصویر درست‌تری از ایده‌ها و اندیشه‌های مقام‌های اسرائیلی ارائه دهد.

یادلیس در این مقاله می‌نویسد: دونالد ترامپ، در سخنرانی‌های اخیر خود در مصر و اسرائیل، بارها واژه «صلح» را در توصیف چشم‌اندازش برای خاورمیانه جدید تکرار کرد. او در این کار محق است. پس از دهه‌ها درگیری و خشونت بی‌پایان، این منطقه ممکن است اکنون در آستانه آینده‌ای واقعاً باثبات قرار گرفته باشد.

دستاوردهای میدانی اسرائیل در برابر حماس و حزب‌الله، همراه با فروپاشی رژیم بشار اسد در سوریه، فرصت نادری برای اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای کلیدی عربی فراهم کرده تا ائتلافی بسازند که قادر به تثبیت منطقه و مقابله با افراط‌گرایی باشد. ضمن اینکه تحولات از آن زمان تاکنون، فقط این چشم‌انداز را دست‌یافتنی‌تر کرده است.

اوایل این ماه، پس از دو سال نبرد، حماس و اسرائیل سرانجام با میانجی‌گری ایالات متحده بر سر اجرای آتش‌بس با یکدیگر به توافق رسیدند. توافقی که می‌تواند هم به جنگ در غزه پایان دهد و هم حماس را برچیند. اسرائیل و ایالات متحده شبکه نیابتی ایران را در منطقه درهم کوبیده و به زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی ضربه زده‌اند و از این طریق، چنگال جمهوری اسلامی بر بخش بزرگی از خاورمیانه را شکسته‌اند. آگهی Related

افشاگری‌هاآرتص از پروژه دولت نتانیاهو: راه‌اندازی اکانت‌های جعلی فارسی برای برجسته‌سازی رضا پهلوی پشت پرده همکاری آمریکا و اسرائیل در حمله به ایران؛ نتانیاهو: زمان حمله پیش از دیدار با ترامپ مشخص شد

در نتیجه، این دو بازیگر برهم‌زننده نظم منطقه در موضع ضعف قرار گرفته‌اند. به عبارت دیگر، آینده‌ای بهتر کاملاً در دسترس است. حتی سیاستمداران اسرائیلی، از جمله بنیامین نتانیاهو، پس از سال‌ها که واژه «صلح» از واژگان سیاسی‌شان حذف شده بود، دوباره از آن سخن می‌گویند.

این بدان معنا نیست که مسیر پیش‌رو بدون مانع است. اسرائیل از نظر دیپلماتیک منزوی است و در خیابان‌های عربی، میدان‌های اروپا و دانشگاه‌های آمریکا به‌شدت غیرمحبوب است. حماس همچنان قدرتمندترین نیروی سیاسی و نظامی در غزه است و در کرانه باختری نیز از حمایت مردمی برخوردار است. ایران هنوز خطرناک است، حتی اگر ضعیف‌تر شده باشد. در همین حال، اخوان‌المسلمین رادیکال که از سوی قطر و ترکیه حمایت می‌شود، نفوذ خود را گسترش می‌دهد. با این‌حال، برخلاف گذشته، همه این موانع قابل‌عبورند. اما عبور از آن‌ها نیازمند ائتلافی جدید در منطقه است. این ائتلاف باید بدیلی میانه‌رو در برابر محور ایران و جریان‌های جهادی سنی ارائه دهد. در نهایت باید به شراکتی گسترده‌تر در مدیترانه گسترش یابد و برای موفقیت، باید از حمایت پایدار و ویژه ایالات متحده برخوردار باشد. طرح ترامپ برای توافق

شاید ترامپ از اینکه برنده جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۲۵ نشد ناامید شده باشد، اما در نگاه اکثر اسرائیلی‌ها، او شایسته آن است. رئیس‌جمهور آمریکا چارچوبی برای آتش‌بس بر نتانیاهو تحمیل کرد؛ در حالی که نخست‌وزیر اسرائیل در برابر خواست عمومی برای توافقی که همه گروگان‌ها را آزاد و جنگ را متوقف می‌کرد، مقاومت می‌کرد. ترامپ این کار را در حالی انجام داد که هم‌زمان مصر، قطر و ترکیه را وادار کرد تا فشار سنگینی بر حماس وارد کنند؛ گروهی که آن نیز از امضای چنین توافقی اکراه داشت. این اقدام، نمایش درخشانی از ظرافت دیپلماتیک بود که یادآور دیپلماسی رفت‌وبرگشتی هنری کیسینجر، وزیر خارجه وقت آمریکا، برای پایان دادن به جنگ یوم‌کیپور در دهه ۱۹۷۰ بود.

توافقی که ترامپ میان دو طرف تنظیم کرد، شفاف نیست. بسیاری از مفاد آن تعریف‌نشده باقی‌مانده و به نظر می‌رسد واشنگتن به هر دو طرف تضمین‌های دوجانبه و شاید حتی متناقض داده باشد. اما این ابهام، عامدانه است؛ چرا که به هر طرف اجازه می‌دهد ادعای پیروزی کند. اسرائیل پیروزی خود را در آزادی تمام گروگان‌ها، نابودی تشکیلات نظامی حماس، و تدوین طرحی بین‌المللی برای برچیدن حاکمیت آن و خلع سلاح نیروهایش می‌بیند. اسرائیلی‌ها همچنین تا زمان تکمیل خلع سلاح حماس، کنترل یک منطقه امنیتی در غزه را حفظ خواهند کرد. Related

سازمان جهانی بهداشت: شیوع بیماری‌های عفونی در غزه از کنترل خارج شده‌ است ترامپ به حماس هشدار داد: به خون‌ریزی در غزه ادامه دهید نابود خواهید شد

از سوی دیگر، حماس می‌تواند ادعا کند که دو سال در برابر ارتش اسرائیل ایستاده، آن را وادار به عقب‌نشینی از غزه کرده، آزادی هزاران زندانی فلسطینی را به‌دست آورده، مسئله فلسطین را دوباره به دستورکار جهانی بازگردانده و تضمین‌هایی گرفته است که اسرائیل جنگ را از سر نخواهد گرفت. آتش‌بس غزه و طراحی مبهمِ یک توافق سه‌مرحله‌ای

جنگ در غزه ممکن است دوباره شعله‌ور شود. طرح ۲۰‌ماده‌ای صلح ترامپ در سه مرحله طراحی شده است و تنها مرحله نخست آن به‌روشنی تعریف شده و شامل پارامترهای عددی مشخص است: آزادی همه گروگان‌های اسرائیلی در ازای آزادی زندانیان فلسطینی، همراه با استقرار مجدد نیروهای اسرائیل در خارج از مرکز غزه. احتمالاً حماس از ابهامات موجود حتی در این مرحله نیز بهره‌برداری خواهد کرد تا روند گذار به مرحله بعد را کند سازد، همان‌گونه که تاخیر اخیر در بازگرداندن اجساد گروگان‌ها نشان داده است.

مرحله دوم، یعنی خلع سلاح حماس و ایجاد یک نهاد حکمرانی جدید در غزه با مشارکت نیروهای عرب و بین‌المللی، به‌مراتب دشوارتر خواهد بود. اگر طرفین نتوانند این مرحله را اجرا کنند، غزه ممکن است به سرنوشتی شبیه لبنان دچار شود: ظاهراً تحت اداره دولتی مشروع، اما در عمل تحت کنترل یک سازمان شبه‌نظامی. (در لبنان، حزب‌الله سال‌هاست چنین وضعی دارد. ) در آن صورت، اسرائیل ممکن است بار دیگر ناگزیر شود در مناطقی از غزه که حماس هنوز فعالیت دارد، وارد نبرد شود. Related

دو سال پس از حمله ۷ اکتبر حماس؛ از انفجار پیجرهای حزب‌الله تا رویارویی ایران و اسرائیل نمایش قدرت حزب‌الله در بیروت، زیر سایه فشارها برای خلع سلاح

سومین مرحله این طرح، شامل ایجاد مسیری به‌سوی دولت‌داری فلسطین و حق تعیین سرنوشت است، مشروط به خلع سلاح کامل غزه و اصلاحات اساسی در تشکیلات خودگردان فلسطین. این مرحله مهم‌ترین و در عین حال بلندمدت‌ترین بخش طرح ترامپ است که تنها در صورت تحقق کامل دو مرحله نخست اجرایی خواهد شد.

با وجود همه این تردیدها، دلایل منطقی برای امیدواری وجود دارد که دست‌کم این جنگ، واقعاً به پایان رسیده باشد. ترکیبی از فشار و مشوق‌ها باعث شده که ترامپ و تیم او بتوانند جبهه‌ای عربی–فلسطینی را شکل دهند که از خلع سلاح حماس حمایت می‌کند؛ دستاوردی بی‌سابقه در منطقه‌ای که تاکنون هیچ بازیگری داوطلبانه از توان نظامی خود صرف‌نظر نکرده است. سیاست اسرائیل در قبال ایران

درگیری‌های گسترده‌تر منطقه نیز ممکن است فروکش کند، چرا که جمهوری اسلامی ایران به‌طور جدی تضعیف شده است. کارزار نظامی اسرائیل علیه تهران، اجزای کلیدی ساختار راهبردی جمهوری اسلامی از جمله تاسیسات هسته‌ای، سامانه‌های موشکی، پدافند هوایی و به‌ویژه شبکه نیروهای نیابتی منطقه‌ای آن را هدف قرار داده و آسیب زده است. در لبنان، عملیات اسرائیل قدرت حزب‌الله را کاهش داده و اکنون این گروه زیر فشار فزاینده از سوی ایالات متحده و دولت لبنان قرار دارد. در یمن، حوثی‌ها همچنان تهدیدی برای آزادی کشتیرانی در دریای سرخ به شمار می‌روند، اما توان آن‌ها برای حمله به اسرائیل به‌دلیل کارآمدی سامانه‌های دفاع هوایی و موشکی اسرائیل محدود است.

بقای دولت احمد الشرع در سوریه و به‌رسمیت‌شناخته‌شدن گسترده آن نیز کاهش نفوذ ایران را بیش از پیش آشکار می‌کند، به‌ویژه از آن‌جا که الجولانی آشکارا تمایلی به مداخله ایران در امور کشورش ندارد. در داخل ایران، رژیم با چالش‌های اقتصادی شدیدی مواجه است؛ چرا که تحریم‌های گسترده، بنیان اقتصاد کشور را فرسوده کرده است. حتی فرانسه، آلمان و بریتانیا نیز اخیراً تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل را با استفاده از سازوکار بازگشت خودکار در توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ دوباره برقرار کرده‌اند.

یورونیوز