کد خبر 659590

مذاکره با غرب یعنی داوطلب شدن برای غارت

ساعت 24 - روزنامه کیهان در سرمقاله خود نوشته است:جریان غربگرا در داخل هنوز گمان می‌کند که می‌توان با آمریکا
بر اساس «اعتماد متقابل» وارد تعامل اقتصادی شد. این طیف اصلا متوجه نیست که آمریکا هیچ کشوری را شریک خود نمی‌بیند، بلکه تنها «منبع» و «بازار» می‌بیند. بخش انتهایی سرمقاله در ادامه می‌خوانید:

در ذهن بیمار سیاستمدار آمریکایی، کشورها دو دسته‌اند: یا «مطیع و سودآور» یا «مستقل و مزاحم» مستندات حکایت از آن دارد که سیاست اقتصادی آمریکا بر پایه سه اصل استوار است:«کنترل منابع انرژی و مواد معدنی»،« تسلط بر مسیرهای تجاری» و «وابسته‌سازی اقتصادها از طریق سرمایه‌گذاری و بدهی».  از یک زاویه دیگر اگر بخواهیم «سیاست خارجی» دولت تروریست آمریکا را به صورت خلاصه تعریف کنیم، باید بگوییم: جنگ، مذاکره و تحریم، سه ابزار اصلی آمریکا در پیشبرد سیاست خارجی‌اند که در ظاهر متفاوت، اما در ماهیت یکسان‌اند؛ هر سه برای تحمیل اراده و تامین منافع غارتگرانه واشنگتن به کار می‌روند. جنگ، ابزار مستقیم غارت منابع؛ مذاکره، پوششی دیپلماتیک برای همان هدف؛ و تحریم، تداوم تجاوز با چاشنی اقتصادی است.  در چنین الگویی، مذاکره با آمریکا، در واقع ورود داوطلبانه به چرخه «غارت سازمان یافته» است. و این تنها یکی از مضرات مذاکره با آمریکاست. زیرا آمریکا در هیچ کشوری، شریک اقتصادی نمی‌سازد؛ بلکه شبکه‌ای از وابستگی مالی، فناورانه و سیاسی ایجاد می‌کند تا آن کشور در تصمیم‌گیری‌های راهبردی خود، تابع منافع واشنگتن شود و منافع آمریکا هیچ‌گاه با منافع ملت‌ها سازگار و همسو نیست.   غربگرایان داخلی اما، این واقعیت را نمی‌بینند و وانمود می‌کنند که پیشرفت با «جذب غارتگر» ممکن است؛ در حالی که پیشرفت واقعی در دنیای امروز، نه با «بستن با دولت سلطه‌گر و غارتگر آمریکا» بلکه با تولید قدرت درونی و تعامل سازنده با کشورهای جهان از موضع برابر و به‌کارگیری دیپلماسی مقتدرانه شکل می‌گیرد.   قدرت درونی یعنی اتکا به ظرفیت‌های ملی در حوزه انرژی، علم، فناوری، کشاورزی و زیرساخت‌های صنعتی. کشوری که توان تولید دانش و فناوری بومی دارد، می‌تواند در تعاملات بین‌المللی از موضع اقتدار وارد شده و منافع کشور و مردم را تامین کند. پیشرفت، با «قوی شدن» میسر می‌شود.