«لیتری چند؟» کلیدیترین پرسش اقتصاد سیاسی
ساعت 24 - عرصه سیاست ایران، محیط پیچیدهای دارد و بعضی کلمهها در این عرصه دیگر فقط «عدد» یا «کالا» نیستند؛ حامل حافظهاند. بنزین یکی از همین واژههاست؛ واژهای که از دهه شصت تا آبان ۹۸ و حالا تا بحث سهنرخی شدن در دولت پزشکیان از نازل پمپبنزینها جدا شده و وارد تمام اتاقهای تصمیمگیری سیاسی شده است.
آبان ۱۳۹۸ این واقعیت را برای همیشه حک کرد؛ شبی که تصمیم ناگهانی برای سهبرابر کردن قیمت بنزین، منجر به اعتراضهای گسترده و خونبار شهروندان شد و دولت وقت برای مهار بحران، اینترنت کشور را تقریباً یک هفته قطع کرد و از آن پس، بنزین در ذهن سیاستورزان ایرانی تبدیل شد به معادل مستقیم «ریسک امنیتی».
حالا دیگر هر دولتی میداند که دست زدن به قیمت بنزین، یعنی نزدیک شدن به خطی که هم میتواند بودجه را نجات دهد و هم ممکن است ثبات سیاسی را تهدید کند. اما اگر از آبان ۹۸ نیز عقبتر برویم، میبینیم این «سیاسی شدن بنزین» ناگهان و یکشبه اتفاق نیفتاده است. ریشههای آن را میشود در دهه جنگ، در سالهای سازندگی، در کشمکشهای دولت اصلاحات با مجلس هفتم و بعد در فراز و فرود دولت احمدینژاد و روحانی دنبال کرد؛ جایی که بنزین کمکم از موضوعی اقتصادی، به ابزار رقابت سیاسی و نماد «با مردم بودن» یا «مقابل مردم بودن» تبدیل شد.
حالا نوبت دولت پزشکیان است؛ دولتی که در نیمه ۱۴۰۳ روی کار آمد و از یکسو با ناترازی شدید انرژی و کسری بودجه روبهروست و از سوی دیگر در حافظه جمعی، هنوز آبان ۹۸ زنده است.
این دولت عملاً نمیتواند برای همیشه قیمت بنزین را ۱۵۰۰ و ۳۰۰۰ تومان نگه دارد؛ شش سال انجماد قیمت در اقتصاد تورمی ایران، یعنی انباشت انرژی برای یک شوک جدید. اما پرسش اصلی سیاسی است که این بار تصمیم چگونه گرفته و چگونه اعلام میشود؟
نحوه مدیریت این پرونده، شاید مهمترین آزمون سیاسی دولت پزشکیان باشد. دولتی که خود را «برآمده از رای معترض» معرفی میکند، اگر بخواهد از تجربه آبان ۹۸ درس بگیرد، باید سیاست سوخت را از «ابزار قدرت» به «موضوع گفتوگو» تبدیل کند؛ از عددی که در جلسات سران قوا تعیین میشود، به موضوعی که در صحن علنی، در رسانهها، در گفتوگو با مردم، بارها و بارها توضیح داده میشود.
اگر از آبان ۹۸ نیز عقبتر برویم، میبینیم این «سیاسی شدن بنزین» ناگهان و یکشبه اتفاق نیفتاده و ریشههای آن را میشود در سالهای سازندگی، در کشمکشهای دولت اصلاحات با مجلس هفتم و روحانی دنبال کرد؛ جایی که بنزین کمکم از موضوعی اقتصادی، به ابزار رقابت سیاسی و نماد «با مردم بودن» یا «مقابل مردم بودن» تبدیل شد
مساله فقط این نیست که بنزین سهنرخی شود یا نشود؛ مساله این است که جامعه احساس کند در این تصمیم حضور دارد یا نه. بنزینی که چهار دهه است از پمپ بنزین به مجلس و دولت و شورای عالی امنیت ملی سفر کرده، حالا شاید بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد به یک مقصد جدید برسد: گفتوگوی صادقانه با مردم. اگر چنین نشود، چرخه آشنا دوباره تکرار میشود؛ چند سال انجماد بهخاطر ترس سیاسی، بعد یک شوک ناگهانی بهخاطر ضرورت اقتصادی و باز هم بحرانی که اینبار شاید نام دیگری داشته باشد، اما ریشهاش همان است؛ سیاستی که بنزین را فقط عددی برای کنترل جامعه میبیند، نه آینهای برای اصلاح رابطه