اختلافات مالی؛ پنهانترین عامل فروپاشی خانوادهها
حجتالاسلام والمسلمین سید محسنهاشمی، حقوقدان در یادداشتی نوشت: پس از پرداختن به علل مختلف جسمی و روحی روانی طلاق در دو یادداشت پیشین، بررسی علل مالی و اقتصادی این مساله اجتماعی، ضروری است. مشکلات مالی و اقتصادی منجر به طلاق زوجین در دو دسته علل با ابعاد بیرونی یعنی تاثیر مسائل اقتصادی جامعه و مسائل درونی یا اختلافات مالی زن و شوهر قابل بررسی است:
خانوادهها هیچگاه مصون از تبعات مسائل و مشکلات کلان اقتصادی جامعه نیستند و انعکاس این مشکلات در نهاد مذکور، باعث پدید آمدن آسیبهای اساسی در آن میشود.
افزایش بیکاری، پایین بودن درآمد و تورم فزاینده اقتصادی در بسیاری موارد از علل منجر به طلاق و فروپاشی خانواده است؛ چرا که این موارد بروز ناتوانی زوجین به خصوص زوج در مدیریت مالی، ضعف تابآوری، کاهش سلامت روان و به تبع عدم حسن سلوک آنها را در پی دارد.
بسیاری افراد نیز برای تامین هزینهها و مخارج زندگی در اثر شدت و حجم بالای فشار کاری از میزان توجه به زندگی مشترک خود میکاهند و همین امر، میتواند در درازمدت زمینهساز جدایی زن و شوهر شود. اختلافات مالی شخصی زوجین
بحث اختلافات مالی شخصی زوجین، ماهیتی دیگر نسبت به مسائل فوق دارد و از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است. گاه این اختلافات در مسائل مربوط به مالکیت خصوصی اموال پدیدار میشود؛ مانند مواقعی که یکی از زوجین درخواست واگذاری مالکیت قسمت یا تمامی ملک یا مالی از طرف مقابل میکند که با واکنش منفی وی مواجه میشود.
کم نیستند زن یا شوهرانی که قسمت یا تمامی ارث به دست آمده توسط همسر، مالکیت خانه، زمین یا خودرو وی را طلب میکنند. در کنار این موضوع، فزونخواهی زن یا شوهر نسبت به مسائل مادی و عدم توانایی طرف مقابل در تامین خواستهها و انتظارات وی در جامعه کنونی به یکی از مسائل مسبب طلاق تبدیل شده است.
از سویی فقدان شفافیت و وضوح در مسائل مالی در زندگی زناشویی، از عناصر بروز اختلاف میان همسران است که در بعضی موارد میتواند منجر به جدایی ایشان شود. شفافیت مالی به معنای در میان گذاشتن اطلاعات مالی نظیر درآمد، بدهی، سرمایهگذاری و هزینهها با همسر و در دسترس بودن اطلاعات مالی زوجین برای یکدیگر است.
وجود این شفافیت به ایجاد حس اعتماد و هماهنگی بیشتر در خانواده کمک میکند و بالطبع فاقد آن بسترها را برای بروز مشکلات مالی وتنشها در خانواده فراهم میکند.
مساله اختلاف در شیوه مدیریت منابع مالی خانواده، به خصوص در خانوادههایی که زنان نیز شاغل هستند، برای بسیاری از رسیدگیکنندگان به پروندههای خانواده و طلاق، موضوعی آشنا است. گاه وجود اموال و داشتن استقلال مالی هرکدام از زوجین باعث به وجود آمدن اختلاف میان آنها میشود. به ویژه اگر یکی از طرفین دیدگاههای افراطی در مورد پسانداز و یا بالعکس هزینهکردن داشته باشد.
در برخی مواقع، اختلاف طرفین بر سر یک معامله مانند هبه یا صلح یا عقد بیع است که در اینگونه موارد، حل اختلاف و ایجاد صلح و سازش از طریق مذاکره در دادگاه میتواند مفید و چارهساز باشد و قضات پروندههای خانواده، نقشی موثر در این خصوص میتوانند ایفا کنند.