نیک وبد پزشکیان درمنصب ریاست جمهوری
ساعت 24 - حسین عبده تبریزی مدیر گروه واتساپیهاما درباره برخی داورریهای اعضایهاما نسبت به پزشکیان داوریهایی داشته است. او در این داوریها که پاسخی به منقدان پزشکیان است با وسواس کارشناسی و نیز شناختی که از پزشکیان دارد نکات قابل اعتنایی از رفتارو گفتار رییس جمهور جمهوری اسلامی را تصویرکرده است که خواندن آنها خالی از فایده نیست.
توانایی محدود در ساخت قدرت نمیتوان گفت آقای پزشکیان «صد درصد یقین» دارد که وزرای کلیدی دولت نالایقاند و با این حال از سر عمد آنان را نگه داشته است. چنین تعبیری فرض میگیرد رئیسجمهور از همهی بخشها شناخت کامل داشته و دولت توان کارفرمایی در تمام حوزهها را دارد. در حالیکه شما میدانید ندارد و خود ایشان هم هیچوقت چنین ادعایی نکرده است. به نظر من مسئله این نیست که او یقین دارد ولی تغییر نمیدهد؛ مسئله این است که توان مدیریتی و صدای او در ساخت قدرت محدود است. پزشکیان اگر به یقین برسد که وزیری در ادامه مضر است، کنار خواهد گذاشت؛ در شخصیت و تجربهاش چیزی خلاف این دیده نمیشود. دربارهی این گلایه که «چرا وعدهها با عملکرد فاصله دارد»، باید بپذیریم که بسیاری از وعدههای انتخاباتی در ایران در یک ساختار محدود اجرا میشوند؛ رئیسجمهور تا حدی نماد است و تا حدی مدیر اجرایی. اما او نه اهل دهنکجی است و نه شخصیتش چنین اجازهای میدهد. پزشکیانی که ما میشناسیم آدمی است کمدعوی، صادق، و فاقد آن رفتارهای عامدانهی تحقیرآمیز. اگر جایی وعده محقق نشده، بیشتر از جنس ناتوانی در اعمال قدرت است تا بیاعتنایی به رایدهندگان. در مورد رای دادن هم صادقانه بگویم: با همان آرایش قدرتی که وجود داشت، انتخاب دیگری جز این هم نداشتیم. واقعیت این بود که بین دو گزینه انتخاب میکردیم، نه بین مطلوب و نامطلوب. امروز هم همین است: راهحل ایدهآل نداریم، اما میانِ همین امکانات محدود باید تلاش کنیم بهترین مسیر ممکن پیش برود. به پزشکیان کمک شود بهتر است روی این تمرکز کنیم که دولت بتواند از همین ظرفیت محدود استفاده کند، نیروهای مستقلتر و کاربلدتر را وارد کند و از فضای آرامتر کنونی بهره ببرد. احتمال موفقیت کم است، اما همین احتمال کم هم تنها چیزی است که فعلاً داریم. الحمدالله امروز مریض هستم و در خانه و شرمنده نمیشوم که نکات شما خطاب به خودم را بیپاسخ بگذارم.جناب
دایره مالوف عبده تبریزی در پاسخ به نوشته یکی دیگر از اعضا نوشته است: در اصلِ تحلیل شما با دولت محدود و محافظهکار موافقم؛ من هم مثل شما میبینم که ساخت قدرت اجازهی «جهشهای رادیکال» نمیدهد و دولت، چه بخواهد چه نخواهد، در همان دایرهی مالوف حرکت میکند. اما برداشت من این است که نتیجهگیری «پس هیچ اتفاقی نخواهد افتاد» برای وضعیت امروز کشور کافی نیست و صحنهی واقعی سیاست کمی پیچیدهتر از این جمعبندی است. دولت پزشکیان از جنس دولتی نیست که بتواند ساختار را اصلاح بنیادی کند، اما در همین فضای محدود چند امتیاز مهم دارد:نخست آنکه تنشزداست و سطح درشتی سیاسی و درگیریهای فرسایشی را پایین آورده؛ این خودش یک «فرصت» ایجاد کرده. دوم اینکه دولت فعلاً درگیر الگوهای رفتاری تهاجمی دورههای قبل نیست و همین، شکافی در ساختار ایجاد کرده که اگر خوب فهم شود، میتواند محل تزریق نیروهای تازه و عقلانی باشد. سوم اینکه وجود برخی نمایندههای تند در مجلس نشان میدهد بدنهی حامیان احمدینژاد در حاشیه مانده، و این نیز یک وضعیت گذرا اما قابل استفاده است.
ما باید به جای تکرار اینکه «کاری نمیشود»، بر این پرسش تمرکز کنیم که در همین ظرفیت محدود چه کارهایی میشود کرد؟ آیا دولت میتواند خلاهای قدرت موجود را تشخیص دهد و از آنها برای بهبودهای تدریجی استفاده کند؟ من شخصاً ترجیح میدهم همین احتمال کم را دنبال کنم، زیرا در ساختار فعلی مسیر دیگری وجود ندارد. نقد باید باشد، اما نقدی که دولت را به سمت استفاده از ظرفیتهای بالفعل سوق دهد، نه نقدی که او را به انفعال بیشتر هل دهد. دولت در مواردی که اختیار دارد منفعل است، قابل تامل است؛ اما به نظر من ریشهی این وضعیت نه در بیتفاوتی یا بیاعتقادی به شایستهسالاری، بلکه در فقدان انگیزهی تهاجمی برای کارفرمایی دولت است. آقای پزشکیان اساساً شخصیت مدیریتیای ندارد که با قدرت وارد تغییر نیروها شود. او نه ساختار دولت را خوب میشناسد، نه اهل تصفیه و درگیری است، و نه در پی اثبات قدرت شخصی خود. به همین دلیل هم نمیتوان گفت که «صد درصد میداند وزیر ناکارآمد است اما تعمداً نگاه داشته»؛ مشکل این است که خودش را کارفرمای دولت نمیداند و این نقش را عملاً به معاون اول واگذار کرده، آن هم در حالی که معاون اول توان یا انگیزهی لازم را ندارد. پزشکیان از ابتدا هم نه جاهطلب بوده، نه دنبال قدرت بیشتر. اگر واقعاً دنبال قدرت بود، در خلا قدرتی که در ساختار وجود داشت میتوانست موقعیت خود را تثبیت کند. اما روحیهاش چنین نیست؛ آدمی آرام، کمادعا و غیرتهاجمی است. در ۷۰سالگی نیز تغییر شخصیت مدیریتی تقریباً ناممکن است. پس مسئله این نیست که او «میداند و تغییر نمیدهد»؛ مسئله این است که ذاتاً توان اعمال قدرت در سطحی که توقع داریم را ندارد. او تلاش میکند دولت را با کمترین اصطکاک در چارچوب قواعد موجود اداره کند. همین روحیه سبب شده برخی رفتارهای تند و درشت در فضای عمومی آرامتر شود (که دستاورد کوچک اما واقعی اوست) و شاید نگران است که تغییرات پرتنش این آرامش محدود را هم برهم بزند.