کد خبر 660690

راه‌های جز منفعت مردم بسته شوند

ساعت 24 - کاش نهادهای حاکمیتی در جمهوری اسلامی راه را بازمی‌کردند تا موسسات نظرسنجی خصوصی از سوی نهادهای مدنی و شهروندان بتوانند فعالیت کنند. در این صورت نهادهای حاکمیتی می‌توانستند بفهمند شهروندان در هرروز و هر دوره چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند.

در نبود این نهادها اما کسانی که به هر دلیل در هسته اصلی قدرت جای داشته و اطلاعاتی دارند که دیگران ندارند به روسای نهادها گزارش می‌دهند و ‌ای‌بسا این گزارش‌ها برای تامین منافع گروه‌های خاص تهیه شده باشد.   در صورتی که شهروندان می‌توانستند بدون رودربایستی خواسته خود را بر زبان بیاورند، بدون چون و چرا چیزهایی می‌گفتند که حالا نمی‌گویند یا در پنهان می‌گویند.

با این همه می‌توان با حرف زدن با مردم به صورت تصادفی متوجه شد که خواسته شهروندان درباره وضعیت کسب‌وکار و معیشت است. شهروندان از نهادهای حاکمیتی می‌خواهند گره‌های کور و تاریخی بر باز شدن راه کوشش و کار برایشان باز شود تا بتوانند هزینه زندگی خود را به دست آورند و زندگی‌شان را آسان کنند.

شهروندان می‌گویند اگر وضعیت گونه‌ای باشد که آن‌ها حتی با کار بیشتر بتوانند خانواده خود را به آرامش روحی و آسایش مادی برسانند، رضایت دارند. واقعیت این است که در حال حاضر نهادهای حاکمیتی خواسته‌هایی دارند که به‌نظر نمی‌رسد همان خواسته‌های اکثریت شهروندان باشد.

ایرانیان نمی‌دانند اصرار بر جنگ با غرب به شکل‌های گوناگون برایشان چه دستاوردی داشته و چه دستاوردی خواهد داشت. مردم می‌گویند به فرض اینکه جمهوری اسلامی بتواند بر نظام سیاسی غرب استیلا یابد چه اتفاقی برای آن‌ها می‌افتد. به این معنا که در یک دوره معین مثلا ۵یا۱۰سال یا بیشتر جمهوری اسلامی بتواند آمریکا را شکست دهد در این صورت چه خواهد شد.

از آنجایی که شهروندان فایده‌های این خواسته را درک نمی‌کنند از نهادهای حاکمیتی انتظار دارند به‌صورت روشن و شفاف بگویند پیامد شکست آمریکا چه خواهد بود. شهروندان انتظار دارند نهادهای حاکمیتی بگویند این اتفاق چه زمانی احتمال وقوعش بیشتر از احتمال نشدنش خواهد بود و تا روز موعود چه باید کرد؟

کارشناسان می‌گویند باید بین خواسته حاکمیت و خواست شهروندان تعادلی پایدار برقرار شود و در این وضعیت باید راه‌هایی که پیش‌بینی می‌شود به سود شهروندان باشد. شوربختانه در حال حاضر این تعادل برقرار نیست و در بررسی‌ها می‌توان دید نهادهای حاکمیتی بیشترین نیروی‌شان را در راهی گذاشته‌اند که خواسته خود را در کانون توجه قرار دهند. دولت چهاردهم نیز در این فرآیند کاری از دستش برنمی‌آید و گرفتار روزمرگی‌ها شده و مردم می‌بینند تنها نهاد نیرومند انتصابی در توزیع قدرت سهم کمتری به دست آورده است.

برآیند و دستاورد این وضعیت در کلان‌ترین سطح این بوده است که شهروندان چیزی به دست نیاورده و در حال حاضر رفاه مادی و آرامش ذهنی قابل‌اعتنایی ندارند و در آینده نیز همین روال وجود خواهد داشت. کشتی ایران باید در دست کسانی باشد که در هر فعالیت و تصمیم منافع شهروندان را لحاظ کند.