مجلس؛ صحنه تقابل جریان اصولگرایی
ساعت 24 - در بحبوحه نیاز مبرم کشور به انسجام اقتصادی و ثبات سیاسی، یک نزاع علنی و بیپرده میان امیرحسین ثابتی، نماینده تندرو مجلس و از یاران نزدیک سعید جلیلی، و فرمانده سپاه تهران بزرگ، شکافی عمیق و بنیادین را در بدنه اصلی جریان اصولگرا ایجاد کرده است.
این رویارویی که به بهانه حضور یک مقام نظامی ارشد در یک نمایشگاه صنعتی و اتهام همراهی با «مافیای خودرو» آغاز شد، صرفاً یک اختلاف جزئی بر سر صحت یک خبر نیست؛ بلکه نشانگر تضادهای هویتی و استراتژیک در چشمانداز مدیریتی جناحهای نزدیک به هم است. این منازعه، صحنه تقابل دو جریان اصلی درون اصولگرایی است: جریان آرمانگرای «خالصسازی» که مبارزه با فساد را بر هر مصلحتی ارجح میداند، و جریان واقعگرایی که ثبات، اقتدار سازمانی و حفظ حرمت نهادهای حاکمیتی را اولویت اصلی میشمارد. در این بازی خطرناک، اعتبار نهادهای نظامی، استقلال قوه قضائیه و اعتماد عمومی، هزینهای است که هر دو طرف میپردازند؛ هزینهای که مستقیماً بر کارآمدی نظام حکمرانی و زندگی مردم سایه میافکند.
جرقه منازعه؛ اتهامپراکنی
از تریبون مجلس
روز سهشنبه هفته گذشته، تریبون مجلس شورای اسلامی به صحنه حملهای بیسابقه تبدیل شد. امیرحسین ثابتی، نماینده تهران، با لحنی تند سردار حسنزاده، فرمانده سپاه تهران بزرگ، را آماج انتقادات خود قرار داد. بهانه این حمله، بازدید این سردار از نمایشگاهی بود که ثابتی به خطا آن را به شرکت ایرانخودرو نسبت داد و آن را مصداق همراهی با «مافیای خودرو» خواند. ثابتی در نطق خود، با استفاده از عباراتی چون «لباس مقدس سپاه» و نام شهیدانی همچون سردار سلیمانی، فرمانده را متهم به همراهی با «استکبار داخلی» و حمایت از جریانهای فاسد اقتصادی کرد. اتهام اصلی ثابتی این بود که ایستادن یک فرمانده ارشد نظامی در کنار مجموعهای که او آن را «مافیایی و فاسد» میخواند، به معنای «تطهیر» فساد و نادیده گرفتن گلایههای مردم از کیفیت و قیمت خودرو است. این ادبیات خشن، بلافاصله در رسانهها و شبکههای اجتماعی بازتاب گستردهای یافت و خطوط قرمز نانوشتهای را در مناسبات میان مجلس و نهادهای نظامی درنوردید.
واکنش به نطق ثابتی، از سوی جریانهای رسانهای نزدیک به نهادهای نظامی با سرعت و بیمحابا بود. خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه، با انتشار توضیحات مفصل، ادعاهای ثابتی را نه تنها رد، بلکه او را متهم به بیدقتی و خلافگویی آشکار کرد. تسنیم در گزارشی تند نوشت که سخنان ثابتی «در یک نمونه نادر در سیاست، حتی یک جملهاش هم خالی از ایراد نیست.» این خبرگزاری تاکید کرد که بازدید سردار حسنزاده نه از شرکتهای زیرمجموعه ایرانخودرو، بلکه از نمایشگاه «خودکفایی و صنعت هوشمند» با محوریت بسیج کارخانجات سپاه بوده است؛ نمایشگاهی که میزبان دهها شرکت دانشبنیان و صنعتی بود. همچنین، تسنیم تصریح کرد که ادعای ثابتی مبنی بر اینکه فرمانده سپاه، ایرانخودرو را «نماد تفکر بسیجی» خوانده، اساساً کذب است.
نزاعآفرینیها ثابتی فراتر از یک خطای اطلاعاتی یا دعوای شخصی است؛ تجلی یک منازعه گفتمانی عمیق در هسته اصولگرایی است. در یک سو، جریان آرمانگرای «خالصسازی» قرار دارد که مبارزه با فساد را بر هر مصلحتی ارجح میداند، و در سوی دیگر، جریان واقعگرایی که ثبات و اقتدار سازمانی را خط قرمز میشمارد. در این بازی خطرناک، اعتبار نهادهای نظامی، استقلال قوه قضائیه و اعتماد عمومی، هزینهای است که هر دو طرف میپردازند
این سطح از واکنش تند و افشاگرانه از سوی یک رسانه نهادی، نشان داد که سایر جریان اصولگرا، دیگر حاضر به تحمل حملات بیمحابای طیف رادیکال نیست. هدف تسنیم، صرفاً دفاع از یک فرمانده نبود، بلکه بیاعتبار کردن کامل گوینده از نظر دقت کلام و صلاحیت سیاسی بود. آنها با زیر سوال بردن دقت دادههای ثابتی، تلاش کردند تا نقد وی را نه یک اعتراض اصولی، بلکه یک خطای فردی ناشی از «بیتجربگی» و «هیجانزدگی» جلوه دهند.
تضاد استراتژیک؛ آرمانگرایی رادیکال در مقابل مصلحتگرایی
این درگیری، فراتر از یک نزاع شخصی یا یک خطای اطلاعاتی است؛ این، تجلی یک منازعه گفتمانی عمیق در هسته اصولگرایی است. جریان «خالصساز»، که عمدتاً حول محور سعید جلیلی و «دولت سایه» او شکل گرفته، معتقد است که تهدید اصلی برای مشروعیت نظام، نه از خارج، بلکه از درون و از فساد ساختاری و ناکارآمدی مدیریتی نشات میگیرد. آنها راه نجات را در «تطهیر» آرمانگرایانه ساختار قدرت میبینند. از دید این طیف، مبارزه با آنچه «مافیای اقتصادی» و «استکبار داخلی» میخوانند، چنان اولویتی دارد که هیچ نهاد قدرتمندی، حتی سپاه، نباید خط قرمز نقد باشد. تاکتیک آنها، حمله رادیکال و بیپروا به نقاط ضعف نهادی است تا خود را به عنوان تنها پرچمدار صداقت و مبارزه با فساد معرفی و پایگاه اجتماعی خود را تقویت کنند. ثابتی در این پازل، نقش «سرباز خط مقدم» را ایفا میکند که ماموریت دارد خطوط قرمز را بیازماید و هزینه سیاسی را بپردازد. در مقابل، جریان اصولگرایی نزدیک به نظامیان که بر حفظ انسجام و اقتدار سازمانی تاکید دارد، انتقادات تند و جنجالی را تضعیفکننده جایگاه حاکمیت در برابر افکار عمومی میداند. از دیدگاه آنها، ثبات عملیاتی و پرهیز از تفرقه علنی، حیاتیترین عامل بقا است. آنها معتقدند که حمله به نهادهای قدرتمند با اطلاعات غلط، نه تنها به مبارزه با فساد کمکی نمیکند، بلکه با ایجاد بیاعتمادی، کارآمدی نظام را تضعیف میسازد.
افزایش سطح تنش؛
از سپاه تا قوه قضائیه
الگوی رفتاری امیرحسین ثابتی محدود به حمله به نهادهای نظامی نمانده و به سرعت به سمت قوه قضائیه نیز تسری یافته است. این درگیری جدید، ماهیت استراتژیک و هدفمند حملات طیف رادیکال را بیش از پیش آشکار میسازد. قوه قضائیه اخیراً با صدور بیانیهای، ادعاهای ثابتی در خصوص آمار زندانیان را تکذیب کرد. این نماینده مجلس آمار تعداد زندانیان مهریه در سراسر کشور را ۲۵ هزار نفر اعلام کرده بود. مرکز رسانه قوه قضائیه در واکنش به این ادعای بیاساس اعلام کرد: «آمار به روز و به لحظه تعداد زندانیان مهریه در سراسر کشور با اختلاف بسیار چشمگیر پایینتر از عدد اعلام شده است. اعلام آمار تعداد زندانیان مهریه از سوی یک نماینده مجلس بدون علم و آگاهی جز سوژه دادن دست رسانههای معاند و مغرض منفعت دیگری ندارد. » هرچند ثابتی بعداً مجبور به اصلاحیه شد و اعلام کرد که آمار ۲۵ هزار نفر برای تمام محکومان مالی است، اما قوه قضائیه این آمار اصلاحشده را نیز «مقرون به صحت» ندانست. این تقابل نشان میدهد که جریان رادیکال برای پیشبرد اهداف خود و جلب توجه عمومی، از حربه «آمارسازی» و «اغراق» استفاده میکند تا دستگاههای رسمی را در موضع ضعف قرار دهد.
حملات رادیکال، که با آمارسازیها و اتهامپراکنیهای بیمحابا به نهادهایی چون سپاه و قوه قضائیه همراه است، تنها یک هدف دارد؛ تضعیف ساختار حکمرانی برای کسب امتیاز سیاسی. نتیجه این نزاع درونسیستمی، نه مبارزه با فساد، بلکه انحراف به سمت حواشی و فرسایش مزمن اعتماد عمومی است
بحران اعتماد در آستانه انفجار
اگر این دو دیدگاه متضاد- خالصسازی رادیکال و عملگرایی مصلحتی- نتوانند به یک الگوی مشترک برای حکمرانی دست یابند، خطر اصلی برای کشور، نه از ناحیه تهدیدات خارجی، بلکه از تضعیف اقتدار و از دست رفتن کارآمدی درونی خواهد بود. این نزاع درونسیستمی، منابع حیاتی کشور را درگیر حواشی کرده و توان مدیریت را از حل مسائل اصلی مردم منحرف میسازد. عطریانفر، فعال سیاسی، در توصیف این وضعیت میگوید: «افراطگرایان ممکن است امروز صدای بلندتری داشته باشند، اما فردا دیگر شنوندهای برای فریادهایشان نخواهد ماند. تاریخ همیشه به نفع خرد و اعتدال پیش میرود. » زمان آن رسیده است که ساختار حاکمیتی، با قاطعیت، این جریانهای تندرو را «سر جای خود بنشاند»؛ چرا که در غیر این صورت، این بحران به زودی تبدیل به یک بحران غیرقابل مهار خواهد شد که بنیانهای اعتماد عمومی و اقتدار نهادی را به کلی فرومیریزد.
توسعه ایرانی