کد خبر 661008

ولی نصر : ایرانیان دنگ شیائو پینگ می‌خواهند

ساعت 24 - دکتر حسین عبده تبرزیزی لیدرگروه واتساپی‌هاما دراین صفحه خلاصه‌ای از نوشته حسین نصر را تفسیر کرده است که می‌خوانید" از آنجا که نوشته‌ دکتر نصر متفاوت با سایر تحلیل‌هاست، توجه شما را به خلاصه‌ی مقاله جلب می‌کنم. ولی نصر استدلال می‌کند که جامعه‌ی ایران در میانه‌ی آشفتگی سیاسی، فشار اقتصادی و فرسایش سرمایه اجتماعی، به‌دنبال انقلاب یا فروپاشی نیست، بلکه خواهان نوعی اصلاح‌گر درون‌ساختاری است: شخص یا جریانی که بتواند بدون تغییر بنیادین در نظام سیاسی؛ با اولویت‌دادن به اقتصاد، ثبات و رفاه؛ کشور را از بن‌بست کنونی خارج کند.

او برای توضیح این خواست اجتماعی، از استعاره‌ی دنگ شیائوپینگ ایرانی» استفاده می‌کند». ولی نصر دنگ را نه به‌عنوان نماد لیبرالیسم سیاسی، بلکه به‌عنوان نماد عمل‌گرایی اقتصادی و عقلانیت حکمرانی معرفی می‌کند: کسی که با حفظ اقتدار حزب کمونیست، در اقتصاد ایدئولوژی را کنار گذاشت.

یعنی بازار، سرمایه‌گذاری خارجی و رشد را پذیرفت. سیاست خارجی غیرایدئولوژیک را تعریف کرد و بر «نتیجه» به‌جای «شعار» متمرکز شد. جمله‌ی مشهور دنگ («مهم نیست گربه سیاه است یا سفید، مهم این است که موش بگیرد») در مقاله‌، کلید فهم پیام ولی نصر است.

به‌زعم این نویسنده، جامعه‌ی ایران از هزینه‌های ایدئولوژی در اقتصاد خسته شده است. مردم به دنبال «کارآمدی» هستند، و لزوماً به دنبال «دموکراسی فوری» نیستند. نصر الگوی مطلوب برای این کار را اصلاح از بالا با حمایت اجتماعی می‌داند. می‌گوید فشار تحریم، تورم مزمن و رکود، این خواست را تشدید کرده است. البته ولی نصر قبول دارد که این خواست، واقع‌گرایانه و محافظه‌کارانه است، نه رادیکال.

 یکی از لایه‌های مهم مقاله، خطاب غیرمستقیم نویسنده به حاکمیت ایران است. می‌گوید ادامه‌ی وضع موجود پرهزینه‌تر از اصلاح کنترل‌شده است، و جامعه آماده‌ی پذیرش اصلاحات اقتصادی حتی بدون گشایش سیاسی گسترده است. در عین حال می‌گوید فرصت «دنگ ایرانی» ممکن است موقتی باشد، و بی‌توجهی به این خواست می‌تواند شکاف دولت ـــــ جامعه را عمیق‌تر کند.

 تفاوت «دنگ ایرانی» با اصلاح‌طلبی دهه‌ی ۷۰ آن است که ولی نصر عمداً دنگ را جایگزین مفاهیمی مانند «گورباچف» یا «رفرم لیبرال» می‌کند، چون دنگ اقتصاد‌محور، اقتدارگرا، و نتیجه‌گراست؛ در حالی که اصلاح‌طلبی ایرانی سیاسی‌محور، نهادی، و پرتنش است. به بیان ساده، جامعه‌ی امروز ایران «ثبات و نان» را بر «اصلاحات سیاسی پرهزینه» ترجیح می‌دهد.

مقاله می‌گوید که خواست اجتماعی ایران، گذار نرم اقتصادی است. حاکمیت باید به این خواست گوش‌ دهد؛ توجه به این خواست، از یک انتخاب به یک ضرورت حکمرانی تبدیل شده است.