کد خبر 661292

درباره حکم جلب پدر طب سنتی

ساعت 24 - عباس عبدی در اعتماد نوشته است: خبرگزاری تسنیم خبر از حکم جلب سیار «ح.خ» پدر طب سنتی ایران صادر داد. او که متهم به کلاهبرداری ارزی با تاسیس دانشگاه جعلی بود، مدتی است که دیگر در صدا و سیما حضور ندارد گویی آب شده و زیر زمین رفته است.‌ اگر چه تسنیم با اطمینان از اینکه مشکلی برایش نخواهد داشت این خبر را نشر داده و رسانه‌های دیگر جرات چنین کاری را نداشتند. همین خبر ارزشمند هم نانوشته‌هایی دارد که به نظرم باید به آن‌ها اشاره کرد.

مساله اصلی شخص ح.خ و امثال او نیستند، بلکه ساختاری است که اینها را برمی‌کشد و انواع و اقسام رانت‌ها را در اختیار آنان می‌گذارد و در نهایت کار به اینجا می‌کشد.

آنان نیز یکی از قربانیان فراوان این وضعیت هستند. ‌ اگر چه تعداد زیادی از جوانان و خانواده‌ها نیز قربانی کلاهبرداری او شدند، ولی اقدامات اصلی او در صدا و سیما رقم خورد که با حمایت مدیران آنجا رخ داد و فریبکاری وی به نام طب سنتی است که هزاران بیننده را به انحراف کشاند و صدا و سیمایی که مال ملت است را بیش از پیش بی‌اعتبار کرد.

نکته مهم اینکه فعالیت وی از سال ۸۷ آغاز شده و امسال یعنی ۱۷ سال بعد به محکومیت رسیده و در این فاصله افراد و جوانان زیادی را خانه‌خراب کرده است و جالب اینکه در تمام این مدت در صدا و سیما درس طب سنتی به مردم می‌داد، و علیه علم سخن‌پراکنی می‌کرده و طبعا همه با حمایت صدا و سیما بوده است.

چگونه ممکن است نظام امنیتی و اداری ایران اجازه بدهد که یک نفر یک دانشگاه جعلی پزشکی تاسیس کند و ارقام کلانی را از مردم بگیرد و با هیچ مانعی روبه‌رو نشود؟ بله درست حدس زدید؛ او با حضور در صدا و سیما چنین جایگاهی پیدا کرده بود و خود را خانواده شهید معرفی کرده و خودش را در رفت و آمد با مقامات حکومت معرفی می‌کرد. همین‌ها کافی است تا دیگر کسی جرات نکند که مانع کارش شود.

به‌علاوه پس از روی کار آمدن دولت رییسی یک توافق همکاری میان دانشگاه علوم پزشکی ایران و امامزاده عینعلی و زینعلی امضا شد که مجموعه‌ای از افراد نظامی و غیرنظامی حکومت عضو هیات‌مدیره این امامزاده هستند ولی نکته بسیار مهم این است که درمانگاه سنتی این نهاد زیر نظر همین آقای حکیم ح.خ بود. در اینجا می‌توان ساختار روابط و توزیع امتیازات و از همه مهم‌تر عدالت را به خوبی دید. ماجرا از سال ۱۳۸۷ آغاز می‌شود؛ یعنی در دولت احمدی‌نژاد که او مقدمات تاسیس چنین مثلا دانشگاه جعلی را فراهم می‌کند. از سال ۱۳۸۹ مثلا دانشجو می‌گیرد. مبالغ ارزی فراوانی را از مردم می‌گیرد. برای عادی‌سازی برخی از کلاس‌هایش را در یکی از دانشگاه‌های کشور برگزار می‌کند.

فقط نمی‌دانیم که کلاس‌های عملی آن کجا بوده؟!؟! ده‌ها جوان را سر کار گذاشته و در سال ۱۳۹۴ یک برگه کاغذ به عنوان مدرک می‌دهد که آنان هر جا می‌برند با استهزا مواجه می‌شوند در نتیجه شکایت می‌کنند. از سال ۱۳۹۵ پرونده باز می‌شود؛ در اولین مرحله بازپرس با استدلالی عجیب او را تبرئه می‌کند که نیازمند پاسخگویی مسوولان قضایی آن سال است.

این پرونده آن قدر کش پیدا می‌کند تا در در آبان امسال حکم جلب وی صادر و پس از آن غیب می‌شود! وی تا آخرین لحظه یکی از سلبریتی‌های صدا و سیما بود. مهمان تکراری برنامه صبحانه ایرانی بود! آخرین حضور او در مهرماه ۱۴۰۴ است. تعداد برنامه‌هایش را نمی‌دانم، ولی آن اندازه هست که رقیبی در تلویزیون نداشت.

وی در انتخابات ۱۴۰۳، در ستاد رقیب پزشکیان به حمایت از او برآمده و خود را نیز عرضه می‌کند و توضیح می‌دهد که چه تعداد از دانشجویان شهید شده‌اند و تعداد نزدیکان شهیدش را ۵ تا ۷ نفر می‌گوید! و همه اینها علامت‌هایی مهم‌تر از ریشه‌های اقدامات مجرمانه اوست. البته ساده‌انگاری جوانان و خانواده‌های آنان را نیز باید در نظر داشت. چون با جایی طرف بودند که هیچ اعتباری نداشت، فقط به دلیل این نوع ارتباطات فریب او را خوردند و ساده‌لوحانه دنبال پزشک شدن رفتند، آن هم نزد کسی که دنبال طب سنتی است! کسی که ده‌ها بار از او به دلیل مداخلات در امر پزشکی شکایت شد و به جایی نرسید.