رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 163368

راهی برای حل «نفرین نفت»

ساعت 24-در طول 40 سال گذشته، بزرگترین تهدیدات علیه کشورهای غربی از ناحیه حکومت های نفتی بوده است. به عنوان مثال می توان به حمله عراق به کویت اشاره کرد که هزینه اش از فروش نفت تامین می شد و نیز حمایت لیبی از گروه های تروریستی یا انبارهای پر از سلاح هسته ای اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه های 1970 و 1980.

نفت گاز پتروشیمی
نمونه های تازه تر این موضوع هم کم نیستند: پیدایش دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و حمله روسیه به کریمه، هر دو به دلیل دسترسی به درآمدهای نفتی رخ داده اند.

نفت قدرتی وصف ناپذیر به حاکمان می دهد، قدرتی که شاید همتای دیگری در دنیا نداشته باشد. در کشورهای غیر دموکراتک، درآمد حاصل از نفت به سمت نهادها یا گروه های مسلحی سرازیر می شودکه کنترل چاه های نفت را در دست داشته باشند. در برخی از کشورها، درآمدهای حاصل از نفت می تواند به مسلح شدن برخی گروه ها و بروز جنگ های داخلی بینجامد، اتفاقی که به عنوان مثال در عراق و یا یمن رخ داده است. درآمد حاصل از نفت افزون بر این می تواند به حکومت ها این امکان را بدهد که شهروندانشان را با ایدئولوژی های متعصبانه بفریبند و مانند مورد عربستان سعودی، این ایدئولوژی های متعصبانه را در سراسر جهان هم بسط دهند.

به گزارش ساعت 24، قدرت بی حد و حسابی که در اختیار داشتن نفت پدید می آورد، تبیینی است برای آنچه مایکل راس، متخصص علوم سیاسی آن را «نفرین نفت» می نامد. احتمال اینکه حکومت های نفتی اقتدارگرایانه از کار در بیایند 50 درصد بیشتر از همین احتمال برای حکومت های غیر نفتی است. مابین سالهای 1980 تا 2013، کشورهای تولید کننده نفت 4 برابر کمتر از همتایان غیر نفتی شان احتمال گذار به دموکراسی را داشتند. حکومت های نفتی همچنین 200درصد بیشتر احتمال تجربه جنگ های داخلی را دارند و همین حالا هم 25 درصد از آنها درگیر جنگ داخلی هستند. این نسبت در کشورهای غیر نفتی تنها 11 درصد است.

افزون بر این، آنچنان که آقای راس می گوید، کشورهای نفتی امروز در قیاس با سال 1980 میلادی، نه ثروتمندترند، نه آزادتر و نه در وضعیتی صلح آمیزتر و این را می توان با کشورهای غیر نفتی ای مقایسه کرد که از آن زمان تاکنون پیشرفت های سیاسی و اقتصادی بسیاری را تجربه کرده اند. بیش از 50 درصد از نفت جهان امروز از کشورهایی می آید که حکومت های اقتدارگرا و یا دولت های ناکام دارند.

سیاست گذاران غربی سه استراتژی اساسی برای کنترل کردن قدرت حکومت های غیر دموکراتیک نفتی اتخاذ کرده اند. آنها گاهی اوقات با این کشورها اتحادهایی تشکیل داده اند تا از همراهی با آنها برای دستیابی به منافع خودشان استفاده کنند. به عنوان مثال، دولت ایالات متحده آمریکا با شاه ایران تا زمان سقوطش در سال 1979، با صدام حسین از سالهای ابتدای دهه 1980 تا 1990 و با معمر قذافی از سال 2003 تا سال 2011 به عنوان متحد رفتار کرده بود و همین حالا هم این برخورد را با حکومت عربستان سعودی دارد.

در سایر موقعیت ها، کشورهای غربی حکومت های نفتی را تحریم کرده اند، مانند آنچه در مورد ایران، عراق، لیبی، روسیه، سودان و سوریه رخ داده است. غربی ها افزون بر این در برخی مواقع به کشورهای نفتی حمله نظامی هم کرده اند، مانند حمله به عراق که دو مرتبه صورت گرفت و حمله به لیبی.

به گزارش ساعت 24، این سیاست ها هر چند توانسته اند موفقیت هایی محدود به دست بیاورند، نتوانسته اند قدرت نامحدود ناشی از در اختیار داشتن نفت را از میان ببرند. این موجب شده که منطقه خاورمیانه، در قیاس با آنچه در طول نیم قرن گذشته رخ داده، امروز درگیر بی ثباتی، خشونت و منازعات بین دولتی بیشتری باشد. این مشکلات اما تنها به خاورمیانه محدود نمی شوند. وهابیت، ایدئولوژی ای که توسط سعودی ها تبلیغ می شود، امروز موجب بروز افراطی گری نه فقط در آسیا که در اروپا و حتی آمریکا شده است و می توان نتیجه گرفت این نفت است که با تبلیغ وهابیت، تمام جهان را نا امن تر از گذشته کرده است.

با این همه، هنوز هم می توان به وجود راه حلی برای نفرین نفت امیدوار بود. باید خرید نفت از کشورهایی که چاه های نفتشان را با اعمال زور نگاه داشته اند غیر قانونی اعلام کرد. همچنین دیگر باید این را بدیهی تلقی کرد که نفت می تواند خشونت بیافریند.

امروز در تقریباً همه کشورها این امری قانونی است که منابع طبیعی از هر حکومتی فارغ از شیوه های کنترل آن منابع خریداری شود. به عنوان مثال، زمانی که معمر قذافی در سال 1969 و در طی یک کودتا قدرت را در لیبی به دست گرفت، آمریکایی ها قانوناً می توانستند از او نفت بخرند. به طریقی مشابه، زمانی که شورشیان در طول دوران بهار عربی در سال 2011 کنترل چاه های نفتی را در لیبی به دست گرفتند، قانون باز هم به آمریکایی ها اجازه خرید نفت از شورشیان را می داد.

با این شیوه، دولت های غربی سالانه صدها میلیارد دلار پول به جیب اقتدارگرایان می ریزند و به منازعات بر سر چاه های نفت دامن می زنند. به عنوان مثال، هر آمریکایی در سال 2014 با پر کردن باک بنزینش، 250 دلار به جیب دولت های اقتدارگرا ریخته است.

به گزارش ساعت 24، این قاعده که هر کسی نفت را به دست بیاورد می تواند آن را بفروشد، عملاً بدل به عاملی برای تقویت خشونت در جهان شده است. جهان باید به این نتیجه برسد که منابع طبیعی هر کشور واقعاً به مردم آن کشور تعلق دارد. دولت ها باید حتی در شرایط اعمال خصوصی سازی و یا فروش منابع طبیعی به خارجی ها هم در مقابل شهروندان خود مسئول باشند. این به نظر راه حل مناسبی برای پایان دادن به نفرین نفت می رسد که دولت ها در سراسر جهان، تنها در شرایطی اقدام به خرید نفت از کشورها کنند که حکومت های آن کشورها حداقلی از پاسخگویی را در مورد آن منابع در مقابل شهروندان خودشان داشته باشند. این اقدام را می توان به قانون منع تجارت برده در جهان تشبیه کرد، هر چند مشکلات بر سر راه تحقق آن هم به اندازه همان مورد تجارت برده، هماورد می طلبند.

ترجمه محمد مهدی حاتمی _ منبع: فارن افرز

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها