مهرههای سفید مانده احمدی نژاد کجا هستند؟
ساعت24-داود حشمتی در روزنامه اعتماد نوشت: حتی در روزهای پایانی دولت دهم هم تیم احمدینژاد به این نتیجه نرسیده بود که برای حضور در فضای سیاسی کشور نیاز است تا از طریق پارلمان به فعالیت بپردازد. از همین رو به جای راهاندازی یک جریان سیاسی فعال در عرصه اجتماع، طرح تاسیس دانشگاه ایرانیان را یکشبه تصویب کرد تا محلی باشد برای گردهم آمدن محفل خاص یارانش. اما رفته رفته آنها با واقعیتهای سیاست در ایران بیشتر آشنا میشوند.
تاکنون رفتارهای تیم احمدینژاد رنگ و بویی کاملا «فرقهگرایانه» داشته است. آنها از همان ابتدا تا الان در دایرهای بسته نزدیک به هم فعالیت میکردهاند. حلقه آنها حتی در سالهای حضورشان در پاستور نیز چندان گسترده نبود. حتی بعد از خروج از پاستور هم دانشگاه ایرانیان (یا دفتر جنتآباد) جایی شده بود برای دورهم جمع کردن حلقه بسیار نزدیک آنها.
در میان مدیران و مسوولان دولت هاشمی در دهههفتاد این خلأ احساس شد که برای آنکه به دولت کمک کنند یا در عرصه سیاسی حضورشان مستمر باشد، فارغ از نزدیکی به آیتالله هاشمی باید یک حزب را پایهگذاری کنند. حزب کارگزاران با همین ایده به راه افتاد و تاکنون تداوم یافته است. دولت سیدمحمد خاتمی که با شعار تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی و تقویت جامعه مدنی رویکار آمده بود، از همان ابتدا به علت اهمیتی که برای پارلمان قایل بود، فعالیت حزبی را در دستور کار داشت و جریان اصلاحات را از طریق جنبشهای دانشجویی، احزاب و مطبوعات به متن جامعه برد و تا امروز از آن استفاده میکند.
اما احمدینژاد با هر دوی آنها تفاوت داشت. نگاه او به سیاست کاملا فردگرایانه و محفلی بود. او مقر فرماندهی را پاستور میدید که باید تودههای مردم را هدایت کند و ظاهرا خودش همچنان بر همین اعتقاد است. با این حال بخشی از نزدیکان این حلقه احساس میکنند روشهای فرقهای و بسته در شرایط موجود، آنها را دچار ضعف کرده است. آنها متوجه شدند که برای «ماندن»، نیاز به «دیده شدن» دارند و برای «دیده شدن» نیاز به حضور در عرصه سیاست. از همین رو فعالیتهایشان با تغییرات مهمی روبه رو خواهد شد. نخستین و مهمترین نشانه را علیاکبر جوانفکر ارایه کرد. احمدینژادیها فکر میکردند اظهاراتش در مورد وقایع پشت پرده حمله به سفارت انگلیس فضای سیاسی کشور را دگرگون کند. اما این اتفاق نیفتاد. هیچ کس راجع به آن حرفی نزد. حتی کسی لازم ندید در موردش تکذیبیه صادر کند و با بیتفاوتی از کنار آن گذشتند.
آثار این بیتوجهی در یادداشت جوانفکر روشن بود. جایی که نوشت: «دکتر احمدینژاد عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییسجمهور سابق١٨ روز پیش در یک گفتوگوی تصویری اعلام کرد که یک مامور اطلاعاتی انگلیس در فاصله سالهای ٩١-٩٠ در ایران چند بار در مجلس با یک نماینده ملاقات کرد! انتظار این بود که طی روزهای گذشته نمایندگان مجلس با احضار وزیر اطلاعات یا در قالب طرح سوال، درباره سخنان روشنگرانه دکتر احمدینژاد از وی توضیح بخواهند اما چنین نکردند.»
تا اینجای کار یادداشت جوانفکر مشخص میکند که آنها خلأ حضور در مجلس را احساس کردهاند. بطور معمول دولتهای مستقر، حامیانی در مجلس دارند. همچنان که هاشمی قبل از کارگزاران داشت یا امروز حسن روحانی با وجود آنکه جریانی حزبی را رهبری نمیکند، حامیانی در مجلس دارد. برای دولت احمدینژاد این نقش را جبهه پایداری با سرگروهی رسایی، کوچکزاده و به ویژه روحالله حسینیان ایفا میکردند . اظهارات جوانفکر نشان میدهد که آنها متوجه شدند به خاطر نبود صدای حمایتکنندهای در مجلس که بتواند از ظرفیتهای قانونی و مصونیتهای نمایندگی به نفعشان استفاده کند، ضعف بزرگی است. اما این موضوع نیاز به باز کردن حلقه بسته اطرافشان دارد.
بسته بودن، وفاداری به راس جریان، حفاظت و حمایت بیدریغ از اعضای اصلی، قربانی کردن اعضای درجات پایینتر به نفع اعضای اصلی (همچون ماجرای رحیمی) و کردان از مهمترین مشخصههای رفتارهای فرقهای است که در تیم احمدینژاد به روشنی قابل مشاهده هستند.
هفته گذشته یک کانال خبری که اخبار شبه امنیتی و پشت پرده را منتشر میکند به این مساله اشاره کرده و مدعی شد تیم احمدینژاد در حال زمینهچینی برای ورود به انتخابات است: «طبق اخبار رسیده تیم احمدینژاد برای ورود به مجلس یازدهم از همین الآن در حال آماده کردن خود هستند و در نظر دارند کمیتهای تشکیل دهند که ریاست آن برعهده آقای شیخ الاسلام و دکتر الهام است و در آن نیز همه بزرگان این جریان از وزرا و افراد شاخص به شهرستانهای مهم بروند و خودشان با مردم ارتباط بگیرند و فضا را آماده کنند و از هر شهری هم یک نفر پای کار بیاید.»
این کانال در ادامه مینویسد: در همین راستا آقای جوانفکر جایی نقل کرده است: «اگر برنامه خوب پیش برود ما تلاش میکنیم خود آقای احمدینژاد را هم قانع کنیم تا کاندیدا شود و با یک رای بالا در شهر بزرگی مثل تهران بالا بیاید و بحث ریاست مجلس را مطرح کنیم و دیگر اینکه ببینیم آیا برای مجلس هم احمدینژاد را رد صلاحیت میکنند یا خیر؟» او ادامه داده: «البته هنوز با احمدینژاد وارد بحث نشدهایم اما ایشان را هم میآوریم وسط میدان و قرار است اینبار شفاف وارد شویم و با شناسنامه یاران احمدینژاد میآییم تا معلوم شود آیا همچنان داستان انحراف و ارتباط با احمدینژاد جرم است و ببینیم شورای نگهبان همچنان میخواهد با انگ انحراف، احمدینژادیها و خیلی از افراد را رد کند یا خیر!» یکی از رسانهها نیز اعلام کرده است: «محمود احمدینژاد در منزل غلامحسین الهام خبر از کاندیداتوری خود برای مجلس آینده از شهرستان گرمسار را داده. دراین نشست، الهام نیز قرار شد کاندیدا شود.»
فارغ از صحت و سقم ادعایی مطرح شده در مورد گفتههای حلقه احمدینژاد شرایط موجود نشان میدهد آنها برای خروج از بنبستی که در آن گرفتار شدند راه چارهای جز رفتن به سمت نهادهای انتخابی مانند شورای شهر و مجلس ندارند.
حضور در مجلس یا شورای شهر آنها را از دایره بسته خود رها میکند و در صورت حضور (هرچند حداقلی در مجلس) آنها را به سمت تبدیل شدن به یک جریان سیاسی سوق میدهد. ظاهرا تیم احمدینژاد به این نتیجه رسیده است که دایره را کمی بازتر کند و بخشی از نیروهایش را به جای تربیت برای پاستور، برای حضور در بهارستان آماده کند. آنطور که کانال «گفتن نگید» مدعی است جوانفکر نقش مهمی در این زمینه دارد.
رفتارشناسی تیم احمدینژاد نشان میدهد مواردی را که آنها قصد دارند در رابطه با آن زمینهچینی کنند را باید از یادداشتهای کسانی چون جوانفکر دریافت کرد. همچنان که ماجرای «بستنشینی» را ابتدا جوانفکر طرح کرد و پروبال داد.
در صورتی که تیم احمدینژاد صدایش از تریبون مجلس به گوش نرسد در همین بنبست باقی خواهد ماند. این تجربهای است که آنها طی یک سال گذشته کسب کردند. آنها ابتدا باور نداشتند ممکن است احمدینژاد در شرایطی قرار گیرد که حتی ناچار باشد مشایی را هم در دادگاه ببیند. امروز دیگر هیچ کدام از رسانههای رسمی توجهی به او ندارند. نه صداوسیما اظهاراتش را منتشر میکند و نه حتی حرفهایش از سوی رسانههای اصلاحطلب بازتاب داده میشود. در این شرایط استفاده از تریبون مجلس میتواند آنها را همچنان سرپا نگه دارد.
آنچه کانال اصولگرای «گفتن نگید» ادعا میکند در رفتارهای آنها نیز کم و بیش دیده میشود. این روزها که آنها در تب و تاب هستند، خبری از غلامحسین الهام که نقش محوری در مسائل حقوقی و دفاع از آنها را داشت، نیست. شیخ الاسلام که غائله یکشنبه سیاه بر سر استیضاح او برپا شد، دیده نمیشود. مرتضی تمدن که تا همین اواخر در کنار احمدینژاد در مراسمها حاضر بود، صدایی و اثری از خود بروز نمیدهد و مجتبی هاشمیثمره گویا از صفحه روزگار محو شده و هیچ نشانهای از او نیست.
همچنین میتوان به حسن موسوی اشاره کرد که در مقطعی حتی بحث بر سر کاندیداتوری وی در سال ٩٢ از سوی جریان احمدینژاد نیز بر سرزبانها بود. این جمع به علاوه بخشی از بهاریها به احتمال فراوان در انتخابات مجلس آینده ثبتنام خواهند کرد و هدفشان از ثبتنام یک بازی برد- برد با نظام و شورای نگهبان است.
اگر آنها تایید صلاحیت شوند، تیم احمدینژاد در مجلس دارای نمایندگانی خواهد بود که آنها را از وضعیت بنبست خارج میکند. ضمن آنکه بدنه اجتماعی که به این افراد رای میدهند نیز تحریک و فعال میشوند. در صورت ردصلاحیت گسترده هم زمینه برای حمله به شورای نگهبان در کنار سایر قوا برایشان فراهم میشود.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.