رفتن به محتوا
سام سرویس
کد خبر 350245

کارشناس ارشد مسایل خاورمیانه :

برای فشار به اسراییل باید ایران با آمریکا مذاکره کند

ساعت24-دکتر مهدی ذاکریان، کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل و تحلیلگر مسائل اسرائیل است که در کارنامه خود تدریس و تحقیق در بنیاد دانشگاهی اروپا - بروکسل، موسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لایدن، دانشکده حقوق و مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، موسسه دانشگاهی اتحادیه اروپا و همچنین استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، عضو هیات تحریریه فصلنامه Relacions Internationales دانشگاه کورتابیا و بوینس آیرس را دارد.

خبر979
این متخصص مسایل جهانی و خاورمیانه باوردارد اگر ایران می خواهد بر اسراییل فشار بیاورد بهترین راهش گفت و گو با آمریکاست. این کارشناس مسایل خاورمیانه دربرابر این پرسش که آیا گفت و گو با افرادی مثل جان بولتون دشوارنیست می گوید اتفاقا این فرد از پوپولیسن ترامپی فاصله دارد و می تواندحتی درمذاکره با او راحت تر از جان کری دموکرات بود. ذاکریان معتقد است روز 22اردیبهشت اتفاق تازه ای برای ایران نمی افتد و نباید بورکنیم رخدادنویی درپیش است که وضعیت را بدتر از الان می کند. گفت و گوی کوتاه شده اورا با دیپلماسی ایرانی می خوانید:
ایا با امدن افرای مثل بولتون و پمپئو به کاخ سفید می توان باحضور این افراد به مذاکرات فکر کرد؟
چرا که نه.
اما این اشخاص به دنبال تغییر نظام در ایران هستند تا همکاری با تهران؟
زمانی که شما به کابینه اولیه ترامپ نگاه می کنید شاهدید ساختار دولت یک ساختار پوپولیستی بوده است، اما به مرور زمان این ساختار دستخوش تغییرات معناداری شد. با از بین رفتن پوپولیسم اکنون دولت به سمت جریانات نئوکانی گرایش یافته است. جریانی که بیشترین تاثیر را روی سیاست خارجی و دیپلماسی آمریکایی خواهد داشت. این جریان اگر چه افراطی و رادیکال است اما از نوعی عقلانیت و منطق سیاسی بهره می برد. در همین رابطه من از منتقدین جدی بولتون هستم، اما این شخص علی رغم ضدیت با ایران در تمامی ابعاد سیاسی دارای برنامه است. حضور چنین افرادی با نگاه رئالیستی به مناسبات جهانی سبب می شود که منطقی البته از دید آمریکا بر اقدامات ایالات متحده حاکم شود. همین آقای پمئو سفر و دیداری را با کیم جونگ اون داشته است. این همان پمپئویی است که بارها اعلام داشته که انگشت آمریکا روی ماشه برای حمله به کره شمالی قرار دارد. لذا منطق سیاسی این افراد در بستری از تندروی دارای یک چارچوب عقلانی سیاسی نئومحافظه کارانه است. چارچوب عقلانی سیاسی نئومحافظه کارانه حکم می کند که فشار را بر کشورها برای ایجاد زمینه مذاکره داشت. لذا فشار بر ایران برای خروج از برجام هم در همین رابطه تعریف می شود. تفاوت ترامپیسم با نئوکان در این مساله است که نئوکان ها به دنبال حفظ برتری، سروری و هژمونی آمریکا هستند، اما ترامپیسم در یک خود شیفتگی فارغ از عقلانیت به دنبال تبلیغات و جنجال آفرینی برای جلب توجه جهانی است. لذا دقیقا برعکس آن چیزی که در ایران تصور می شود که امثال بولتون هیچ گاه حاضر به مذاکره با ایران نیستند باید گفت که اتفاقا با این افراد می توان راحت تر مذاکره کرد. یقینا روند مذاکرات برجامی با جان کری، وندی شرمن و سایر دموکرات ها سخت تر از مذاکره با بولتونی است که تنها چهره و ظاهر سختگیرانه ای دارد، به خصوص که تیم سیاست خارجی با مدیریت دکتر ظریف تیم بسیار خوب و کارکشته ای از نظر مذاکره و گفت وگوهای دیپلماتیک است.
اما اگر ترامپ در پایان وعده 120 روزه خود در 13 می/ 22 اردیبهشت از برجام خارج شود می توان به این بستر برای مذاکره در سوریه و مدیریت تنش با اسرائیل اندیشید؟


هیچ اتفاقی در 13 می برای ایران روی نخواهد داد. روی سخن اکنون من عرصه بین الملل است. در این رابطه اگر ترامپ در 22 اردیبهشت از برجام خارج شود ما چیزی برای ازدست دادن نداریم و تمامی فعالیت های هسته ای خود را از سر خواهیم گرفت. اما در بخش دیگر روی سخن من در داخل است. باید بپذیریم که برجام شرایط را به طور کلی شرایط را در کشور دگرگون کرد و ما در سایه بخشی از مواهب برجام، نه کل آن، توانستیم سروسامانی جدی به اوضاع متشتت داخلی بدهیم. بی انصافی است که ما فواید برجام را نبینیم. البته من به بدعهدی های طرف آمریکایی معترفم، اما نمی توان تاثیرات مثبت برجام را در این دو سال ندید. از سوی دیگر من معتقدم که طی بیش از دو سالی که از برجام گذشته دولت یازدهم و دوازدهم نتوانست آن چنان که باید از برجام نهایت استفاده را ببرد. ما نباید کل توافق هسته ای را در چند فقره اعطای پول نقد و یا چند هواپیما می دیدیم. باید بیشترین تمرکز در حوزه سرمایه گزاری های دیگر مانند نفت و گاز صورت می گرفت. اما در خصوص برجام، کشورهای اتحادیه اروپا همچنان بر تداوم و حفظ برجام اصرارخواهند داشت، کما این که سفر ماکرون و مرکل هم به همین دلیل صورت گرفت. لذا تمامی تلاش خود را تا 13 می به کار خواهند گرفت که ترامپ و ایالات متحده به توافق هسته ای متعهد بمانند. هر چند که من معتقدم این خروج روی نخواهد داد و ترامپ دوباره اما و اگرهای جدیدی را مطرح خواهد کرد. چرا که برجام هیچ آلترناتیو محکمی که بتواند جایگرینش باشد ندارد. آمریکا هم در این خلاء علی رغم برخی شعارها علاقه ای به خروج از برجام ندارند. در صورت اتخاذ هر آلترناتیو دیگری غیر از برجام برای آمریکا تنها به باخت و هزینه بیشتر برای ایالات متحده می انجامد. هر چند در این میان ایران هم هزینه های خود را خواهد داشت، اما یقینا وضعیت کشور به قبل از توافق هسته ای باز نخواهد گشت. چرا که از روز انعقاد توافق هسته ای تا به امروز ایران به کرات ثابت کرده که پای تعهدات خود می ماند. اگر برجام هم ملغی شود، نه از جانب ایران که از جانب طرف آمریکایی بوده است، در این صورت هیچ کشوری حق تحریم ایران را نخواهد داشت. لذا در شورای امنیت هم امکان تصویب پیش نویس قطعنامه ای علیه ایران به دلیل بازگشت به فعالیت های هسته ای وجود ندارد. اگر هم وجود داشته باشد با وتو مواجه خواهد شد، به دلیل این که دیگر خبری از اجماع جهانی علیه ایران نیست. پس خروج از برجام هزینه برای ایران در پی دارد، اما باخت برای آمریکا است.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها