آیا مظفرالدین شاه همجنسگرا بود؟!
ساعت 24-از جمله این حاکمان بی اعتنای سرزمین مظلوم و ستمدیده ایران «مظفر الدین شاه»، پنجمین شاه از دودمان «قاجاریه» و مُتوفای ۱۳۲۴ ق؛ و مدفون در شهر مقدس «کربلا» ست که همچون دیگر شاهان قاجار تمام هَمّ و غم خود را معطوف به شهوترانی و مسائل جنسی کرده بود.
با تأسف فراوان نمونه آشکار آن کشور عزیزمان «ایران» است. هنگامی که کشورهای اروپایی در حال رشد سرسام آور علمی بودند، در ایران حاکمانی زندگی میکردند که جز شهوترانی و امیال نفسانی به فکر چیز دیگری نبودند، در حالی که همتایان سیاسی آنها در اروپا حتی اگر دارای صفتهای ناپسند اخلاقی نیز بودند، دست کم شرایط را برای پیشرفت کشور و اعتلای فرهنگ ملی خود فراهم میساختند.
از جمله این حاکمان بی اعتنای سرزمین مظلوم و ستمدیده ایران «مظفر الدین شاه»، پنجمین شاه از دودمان «قاجاریه» و مُتوفای ۱۳۲۴ ق؛ و مدفون در شهر مقدس «کربلا» ست که همچون دیگر شاهان قاجار تمام هَمّ و غم خود را معطوف به شهوترانی و مسائل جنسی کرده بود؛ شخصیتی که در ظاهر دین مدار، ولی در باطن بر خلاف شرع و مذهب رفتار میکرد و به قول مشهور: «چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند.»
«عبدالحسین خان سپهر»، روزنامه نگار و تاریخ نگار شناخته شده عهد قاجاریه و معروف به «ملک المورخین» (م.۱۳۱۲ ش.)، کتابی به نام «مِرآت الوقایع مظفری» نگاشته که به ثبت دقیق وقایع و رویدادهای زمان پادشاهی مظفرالدین شاه از سال ۱۳۱۴ ق. تا زمان مرگ او یعنی سال ۱۳۲۴ ق. پرداخته و بخشهایی از آن را نیز به شخص مظفرالدین شاه در زمان حیاتش پیشکش و تقدیم نموده است.
اما آنچه به نظر میرسد، برخی فقرات این کتاب با ارزش در اختیار شاه قرار نگرفته است، زیرا در آن نکتههایی دال بر فسادهای اخلاقی و بی کفایتیهای مظفرالدین شاه وجود دارد که برای همیشه در صفحات تاریخ ثبت و ضبط شده اند.
عبدالحسین خان در بخشی از این کتاب خود نوشته است: «در پنجم رمضان المبارک ۱۳۲۲ ق. مظفر الدین شاه قاجار برای پیشخدمتهای خود نقل میکرد، که من سه چیز را در دنیا دوست میدارم و سایر چیزهای عالم پوچ است: خوردن، شکار کردن و جماع کردن (عمل جنسی)!» [۱]آیا مظفرالدین شاه همجنسگرا بود؟
ظاهرا شاه ایران در مسأله جنسی پای را فراتر نیز گذاشته بود، چنان که عبدالحسین خان در بخش صفات ظاهری و باطنی او این مطلب را برای تاریخ ثبت کرده است: «[شاه]شهوتپرست و صورتپرست است و به پسران و مردان زیبا محبت زیاد دارد و در عمل «لواط» بیاختیار است. چنانکه میگویند در ایام ولیعهدیش در «تبریز» شاگرد بنایی که در عمارتش بنایی میکرد و بَر و رویی داشت دَرسِپوخت (به زور به اندرون برده است) و اغلب نوکرهای خوبصورت خود را ....
چنانکه یکی از نوکرهای مخصوص او «بقال اقلی» است به ترکی یعنی «پسر بقال» که در جوانی به او رغبت کرد و او را پیشخدمت خود ساخت و آن عهد از تمام نوکرهایش برتری یافت و از عشق او دیوانه بود و این عمل شنیع در «آذربایجان» شهرت کرد و پدرش «ناصر الدین شاه» در «طهران» شنید و به او نوشت که او را بیرون نما! باز گوش نداد و ....
این شاه «قمار» نیز مینماید. از آن طرف مرد خیلی با اعتقادی است. اعتقادش به خدا و پیغمبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) به کمال است، مخصوصا به سادات احترام فوق العاده [می]گذارد... [بیماری]«بَواسیر» نیز دارد. هر سالی چند بار درد پا و درد دست میکند که قوه حرکت ندارد. میگویند این مرضهای از قِبَل لواط است.» [۲]جالب است که عبدالحسین خان سپهر، تاریخ نگارِ هم روزگار مظفرالدین شاه بعد از بیان عمل نامشروع و غیر اخلاقی او و همچنین قمار بازی او، از وی تعریف و تمجید نیز میکند و او را «مرد خیلی با اعتقادی» برمی شمرد، معلوم نیست بر این صفت «با اعتقاد بودن» شاهنشاه ایران بخندیم یا بگرییم، زیرا این نوع اعتقادات برای یک حاکم بیشتر جنبه ظاهرسازی برای عوام الناس بوده و با وجود عملکردهای ناپسند و غیر شرعی او به خوبی پیداست که اصلا ایمان و اعتقاد او عمیق و ریشهای نبوده است. بعد عبدالحسین خان در ادامه از بیماری بواسیر او- از انواع بیماریهای مقعدی - یاد میکند و به شکلی آن را به عمل لواط وی پیوند میدهد. هر چند بیماری بواسیر میتواند دلایل فراوانی داشته باشد، ولی تاریخ نگارِ یاد شده خواسته غیر مستقیم و زیرکانه حالت «مفعول بودن» او را نیز برای مخاطبان خود و آیندگان گزارش و القا کند.
پی نوشت
[۱]مرآت الوقایع مظفری، ج. ۲، ص. ۷۲۲.
[۲]همان، ج. ۱، ص. ۵۵۱.
سید مرتضی میرسراجی
تابناک
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.