دبیر گروه صلح انجمن جامعهشناسی ایران تحلیل کرد
ترامپ در مسیر جنگ تمدنهای هانتینگتون
ساعت24-حسن امیدوار - پس از افول دکترین نظم جهانی (دکترین جرج بوش پدر) و طرح جهانی چندقطبی از طرف چین (در نظام چندقطبی، روابط اقتصادی عامل تعیینکننده در روابط بین الملل میباشد و این عامل جایگزین قدرت نظامی میگردد). نظریهپردازان و سیاستگذاران آمریکایی به دنبال این بودند که با ارائه نظریات جدید، سلطه آمریکا را تداوم بخشند و هم بنیانی نظری برای سیاستگذاران آمریکا و غرب فراهم نمایند.
این نظریه که از طرف منتقدین دور از تحقق و حتی افسانه برخورد تمدنها عنوان می شد به نظر میرسد بعد از حمله 11سپتامبر القاعده به برج های دوقلو، تحت عنوان حمله به غرب دوباره به طور جدی مورد بازبینی و توجه قرار گرفته است.مطابق با پیش بینی های هانتینگتون، در ربع قرن گذشته، جهان شاهد رستاخیز اسلام و سر بر آوردن چین بوده است و شاهدیم که چگونه خشونت های مبتنی بر اختلاف های مذهبی و هویتی در سراسر منطقه منا(خاورمیانه و شمال آفریقا) به طور گسترده آغاز شده و این برخوردهای خونین و جنگ های نیابتی به نظر میرسد که منطقه را به گرداب جغرافیایی برخورد قدرت هاتبدیل کرده است.زیر سایه چنین نظریه تفکر برانگیزی به نظر میرسد بخشی از استراتژیست های آمریکایی هم فکر ترامپ تصور می کنند، ایالات متحده آمریکا نه با خطرات پیرامونی متعارف و یا زیست محیطی و گرمایش زمین بلکه با تهدیدات سرزمینی و خطر چالشهای هویتی و فرهنگی مورد نظر هانتینگتون مواجهه است.از این رو اگر یک بار دیگر به مرور برنامه ها و سیاست های ضد مهاجرتی و ضد محیط زیستی و هم چنین ایدهٔ هویتی آمریکای کبیر ترامپ توجه کنیم با توصیه ها و پیشنهادهای طرح شده از طرف ساموئل هانتینگتون نظریهپرداز برخورد تمدنها برای آمریکا و تمدن غرب مواجهه می شویم ، بسیار جالب است که اولین توصیه هانتینگتون برای آمریکا توجه و مقابله با دشمن داخلی ( گروههای مهاجر غیر سفید پوست غیر اروپایی) است و پیشگیری از بوجود آمدن خط گسل در زمینه مسائل چند فرهنگی(multi_caltural) است، زیرا هوشیاری تمدنی یا خودآگاهی تمدنی مهاجران باعث اختلاف و دشمنی تمدنی و ایجاد خط گسل در داخل آمریکا خواهد شد.
بیگانه هراسی یکی از نقاط عطف نظریه برخورد تمدنها به شمار می رود که به معنی جذب مهاجران تمدنهای مشترک برای مقابله با تمدنهای رقیب و سخت گیری و عدم پذیرش مهاجران تمدنهای رقیب است.دومین توصیه وی به آمریکا این است که باید حتی المقدور از نفوذ و قدرت نظامی و اقتصادی تمدن اسلامی و کنفوسیوسی بکاهد و با آنها به مقابله برخیزد.توصیه مهم دیگر هانتینگتون به مسئولان ایالات متحده این مطلب است که، چون تمدن غربی، مدرنترین تمدن از تمدنهای هفتگانه به شمار می رود، پس باید چهار عامل ثروت، تکنولوژی، مهارت و ابزارهای جنگی را به عنوان عوامل موثر در مدرنیزاسیون و عناصر سازنده در شکل گیری برتری نظامی و اقتصادی خود را تقویتکند و برترین ها را در انحصار داشته باشد. نکته حائز اهمیت دیگر پیشبینی هانتینگتون این است که احتمالا استفاده بعدی از بمب هسته ای در این برخورد تمدنی رخ خواهد داد.علیرغم نقدهای فراوان به نظریه برخورد تمدنها به نظر میرسد سیاست جهانی در حال وارد شدن به یک مرحله جدید است گرچه حتی گفته میشود که ایده های هانتینگتون توسط روسای جمهور اسبق آمریکا نیز مورد توجه بوده ا
ست. چرا که آنان از تروریسم افراطی اسلامی به عنوان چالش جدی نام می بردند و طبق ادعای وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا ، از میان 7 کشور حامی تروریسم 5 کشور اسلامی و از میان 30 گروه تروریست ، 16 گروه مسلمان هستند ، به نظر میرسد تهیه این آمارها حاکی از توجه و تاثیر ایده بیگانه هراسی ( اسلام هراسی ) نظریه بر خورد تمدنها ی هانتینگتون نزد سیاستگذاران آمریکایی است به نظر میرسد توجه و حساسیت هانتینگتون به تمایز تمدن اسلامی ، به نگاه وی به این حوزه تمدنی است ، چنانچه معتقد است تمدن اسلامی پیچیده تر است زیرا وابستگی اولیه مردم در این حوزه های تمدنی به دینشان است نه به دولت - ملت شان ، وی استدلال میکند که مردم در سرزمین های اسلامی ذاتا ملی نیستند و هم چنین اعتقاد دارد که مردم آنگونه که در غرب مرسوم هست نیز گرسنه دموکراسی نیستند به نظر میرسد ترامپ نیز با استفاده از ایده های علمی این نظریه ، از مفهوم اسلام بنیاد گرا استفاده میکند و جمهوری اسلامی را اشاعه دهنده بنیاد گرایی اسلامی و حامی گروه های معارض سیاست های امریکا معرفی میکند هم چنین از ایران در کنا ر چین ، روسیه و کره شمالی بعنوان دشمنان ایالات متحده نام می برد این اتهامات میتواند برای ایران بسیار خطرناک تلقی شود ، چنانچه ریچارد هاس ، رئیس اندیشکده امریکایی شورای روابط خارجی و منتقد سیاست خارجی ترامپ نیز عنوان میکند ایران محتمل ترین صحنه برای وقوع یک جنگ بزرگ در سال 2019میلادی خواهد بود. از طرفی باید در نظر داشت اگر این نظریه در سیاست ها ی کلان امریکا دارای نقش باشد ممکن است که روسای جمهور آینده نیز کم و بیش این استراتژی ترامپ را تقلید کنند. از این رو نگاه به ترامپ و سیاست های او تحت عنوان یک فرد بی تعادل ، دیوانه و بی خرد که مثل یک گنبد تو خالی که صدای بلند تولید میکند ، که با پایان دوران ریاست جمهوری اش این سیاست ها نیز پایان می پذیرد میتواند به عنوان نوعی سطحی نگری و ساده انگاری عواقب ناخوشایندی را به دنبال داشته باشد ، از این رو توجه و بررسی عمیق تر همه جوانب سیاست ها و استراتژی های خصمانه ایالات متحده آمریکا ، با محوریت منافع ملی کشور امری ضروری به نظر میرسد.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.