رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 431321

تحلیل مهدی مطهرنیا کارشناس ارشد مسایل جهان از شرایط جهانی

ایران برگ برنده قدرتها برای امتیازگیری ازهم شده است

ساعت 24-دکتر مهدی مطهرنیا کارشناس ارشد مسایل اروپا و جهان درتازه ترین شماره" نامه اتاق بازرگانی "گفت وگوی مشروحی درباره جان گرفتن پوپولیسم راست در اروپا انجام داده است. محمدرضا ستاری مصاحبه کننده با مطهرنیا درپایان این گفت وگو موضوع مناسبات آمریکا با اروپا درباره ایرانرا مطرح کرده است بخش پایانی این گفت وگو را درساعت 24 می خوانید:

مهدی مطهرنیا
trong>پرسش - در شرایطی که در آمریکا یک دولت با شعار "اول آمریکا" بروز و ظهور کرده است، شاهد برخی واگرایی‌ها میان آمریکا و اروپا هستیم. شما این مساله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


پاسخ - این مساله در لایه بیرونی هندسه جهانی قدرت که تغییر می کند، شکل گرفته است. من در سناریو های آینده قدرت خود گفته ام. امروز سه قدرت بزرگ بین المللی در برابر هم برای شکل دادن به هندسه جهانی آینده قدرت در لایه زبرین صف آرایی کرده اند. در لایه زبرین، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا و چین قرار دارند. اینها سه کنش گر اصلی شکل دهی به نظام آینده بین الملل از نظر شکلی، آرایشی و محتوایی محسوب می شوند. رقابت شدیدی بین آمریکا و اروپا در شکل دهی به آینده نظم نوین جهانی وجود دارد. من بارها در رسانه‌ها مطابق با نظریه هارتلند و ریم لند بزرگ با اصحاب رسانه و روزنامه‌نگاران صحبت کرده‌ام.در هارتلند بزرگ که خشکی است، ایالات متحده می خواهد از شمال غربی آفریقا تا تبت را داشته باشد. یعنی هارتلند نو (خاورمیانه عربی)، نوهارتلند (فلات ایران) و هارتلند علیا یا تبت. ریملند را نیز قصد دارد به عنوان یک کمربند مورد تصرف داشته باشد. یعنی کانادا، ژاپن، کره، استرالیا و کوبا. این یک خط مرکزی روی زمین و یک دایره داخل دریا است که برای شکل دهی به آینده نظم نوین جهانی در هندسه جهانی آینده قدرت از منظر آمریکایی مد نظر است که دنیا را به دنیایی تک چند قطبی تبدیل خواهد کرد. در اینجا اروپا به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان که شرکای اقتصادی آمریکا در گذشته بودند احساس خطر می کنند، چون دیگر شرکای تجاری آمریکا نخواهند بود. در وضعیت جدید، کره، کوبا، ژاپن، کانادا و ایران شرکای تجاری جدید آمریکا خواهند بود. اینجاست که اتحادیه اروپا نمی خواهد نوهارتلند در دست آمریکا باشد. از این طرف چین نیز نگران است ،چون اگر آمریکا بر نوهارتلند مسلط شود از منظر ژنوم ژئواستراتژیک و ژئوپولتیک کجا را محاصره کرده است؟! چین را. چه از منظر هارتلند در خشکی و چه از منظر ریملند در دریا. لذا اگر می بینید اتحادیه اروپا با اینکه متحد امریکا است در عرصه هایی با آمریکا وارد رقابت می شود نگران آینده است. این رقابت ها با اروپا در زمان ترامپ به عنوان عکس العملی در برابر این جریان قابل پیش بینی بود که شدیدتر شود و اگر ترامپ در این عرصه نبود و هیلاری کلینتون رییس جمهوری امریکا می شد، این وضعیت فرق چندانی نداشت. این دکترین کلانی است که فقط بازیگران آن در ادبیات متفاوت هستند.


پرسش - آیا در کوتاه مدت آمریکا از تضعیف اروپا و فروپاشی هم گرایی آن استقبال می کند؟


پاسخ - به طور منطقی در منطق زمانه کوتاه و میان مدت آمریکا نمی خواهد اتحادیه اروپا قدرتمند شود. ولی در منطق دراز مدت و بعد از شکل دهی به این هندسه جهانی قدرت، با آن مخالفتی نخواهد داشت. به عبارت دیگر فشار های ترامپ بر اتحادیه اروپا بر سر ستیز برای تسلط بر نو هارتلند است. آمریکا می خواهد فلات ایران را کاملا در اختیار خود داشته باشد. فلات ایران همواره پل پیروزی میان شمال و جنوب و شرق و غرب است و اکنون آمریکا می خواهد این مرکز ثقل جهان در دست داشته باشد. یعنی حد فاصل تنگه هرمز تا خلیج عدن پل ارتباطی بین هارتلند بزرگ و ریملند بزرگ آمریکا در قرن 21 میلادی است. پس ای نبار نزاع بر سر نو هارتلند، ایران و پل پیروزی است. لذا ایران اکنون یکی از بزرگترین جغرافیاهای تعیین کننده آینده جهان است.


پرسش- با توجه به این شرایط، پیامدهای آن را برای ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟ ما امروز دو تحلیل داریم یکی معتقد است، هرچه میان این دو قطب بزرگ قدرت اختلاف باشد به نفع ایران خواهد بود و دیگری می‌گوید ایران نباید وارد این منازعه شود زیرا توان رویارویی با آن را ندارد.

من سطح سومی می آورم. سطح اول می گوید ما وسط این دو بایستیم و بهره ببریم، ولی اشتباه می کند، زیرا اگر در بین چرخ دنده های این تلاطم بایستیم له خواهیم شد. یعنی هم از آمریکا ضربه خواهیم خورد و هم از اروپا. پس این نگاهی تقلیل‌گرایانه و خطرناک است.نگاه دوم می گوید، سطح بازی بالاست و ما نمی توانیم به این سطح ورود کنیم. این سطح تحلیل نیز به اعتقاد من واماندگی و درجا زدن است به علاوه اینکه به نفع آینده و منافع ملی ما نیز نخواهد بود. سطح تحلیلی سوم، سطح تحلیل بی طرفی فعالانه است. ما چهار دهه و حتی قبل تر به برگ بازی برای امتیارگیری قدرت‌های بزرگ جهانی از یکدیگر تبدیل شده‌ایم. ما در جنگ جهانی دیگری به سر می بریم که نه جنگ جهانی اول و دوم است و نه جنگ جهانی سوم. نه درگیری امپراطوری روم و ایران است و نه جنگهای صلیبی، بلکه جنگ پنهان است که بین قدرتهای بزرگ جهانی در حال اجرا است. آنها اگر در جنگهای قبلی هزینه های نبرد خود را به دیگر کشورها تحمیل می کردند، در این جنگها در صدد تحمیل هزینه ها به جمله ایران هستند. اکنون با وارد کردن ایران به جنگ‌های نیابتی منطقه‌ای و جنگ سرد فرامنطقه‌ای، قدرت‌های بزرگ در صدد امتیازگیری و تحمیل هزینه بر ما هستند.علاوه بر این ما از نظر ایدئولوژیک، فرهنگی و مسائل مربوط به قدرت نرم نیز در حال پرداخت هزینه هستیم. لذا ایران به برگی برای گرفتن امتیاز از یکدیگر در بازی های منطقه ای تبدیل شده است، در حالیکه اگر ما به جای اینکه خود را در همه جهان پیش قراول معرفی کنیم ، آش خود را بپذیم، می توانیم از همه آنها برای ایران و آینده ایران امتیاز بگیریم. ما پل پیروزی میان شمال و جنوب و شرق و غرب هستیم. ما ژنوم ژئوپولتیک و کد ژئوپولتیک بالایی داریم. چرا نمی خواهیم اعلام بی طرفی کنیم و بیش از اندیشیدن به بیرون از مرزها، به درون بیاندیشیم؟! زمانیکه ما از درون فولاد آبدیده باشیم هیچ قدرتی نمی تواند به ما آسیب برساند. نه اینکه لایه بیرونی خود را فولادین جلوه بدهیم، اما از درون جزام اندام واره جامعه ملی ما را در نوردیده باشد. باید بی طرفی فعال ایجاد کنیم و به گفتمان سلام در درون و صلح با بیرون بیاندیشیم.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها