مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری منتشر کرد
دلایل رشد رفتار و گفتار گروههای فاشیستی درایران
ساعت24- در بررسی گفتمانهای سیاسی و نیروهای سیاسی و اجتماعی حامی طی سالهای پس از انقلاب اسلامی، دو گفتمان سیاسی حضور مسلط دارند: اصولگرایی و اصلاحطلبی. در گفتار سیاسی یک دهه پیش، این دو گفتمان را «راست» و «چپ» مینامیدند.
ویژگی های و نمودهای فاشیستی
به طورکلی ویژگیهای این گرایش سیاسی- فکری عبارت اند از: اعتقاد به حکومت ملی مطلقه متکی بر فرد و دولت قدرقدرت با حمایت توده های مردم؛ برای این منظور، فعالیت آن ها در راستای تخریب و براندازی وضع موجود است؛ ضدیت با نظام سیاسی ایران به هدف براندازی؛ تخریبگری و سیاهنمایی فضای سیاسی اجتماعی و اقتصادی ایران و انکار هر نوع دستاورد در نظام سیاسی ایران پس از انقلاب اسلامی؛ دشمنی با هرگونه اصلاح دینی و سیاسی در ایران به منظور اصلاحناپذیر نشاندادن نظام؛ طرفداری از سیاستهای رادیکال علیه ایران در سطح بین المللی مانند تحریم های آمریکا و حتی حمله نظامی علیه ایران؛ مخالفت شدید با سیاستهای خارجی به ویژه سیاست منطقهای ایران در فلسطین، سوریه، یمن و لبنان (این مخالفت، به ناسیونالیسم افراطی و سکولار نیز مربوط است چرا که تصور میشود سیاست منطقهای ایران بر اساس پایههای دینی و ایدئولوژیک نظام استوار است). در میان ویژگیهای اقتصادی این گرایش، راستگرایی اقتصادی و دفاع از نئولیبرالیسم دیده میشود. از ویژگیهای فرهنگی آن، ضدیت با دین و دینداری و مظاهر آن از جمله حجاب و روحانیت است؛ همچنین ناسیونالیسمی که از سوی بسیاری از طرفداران آن تبلیغ میشود، رنگ نوعی از نژادپرستی دارد؛ در «باستانگرایی» برخی از فعالان این گرایش، «خلوصگرایی نژادی و قومی» و چیزی به نام خلوص «قوم آریایی» یافت میشود.برای نمونه به برخی فعالیتهای این گرایش سیاسی در فضای مجازی اشاره میشود: در شبکههای اجتماعی، هر «هشتگ» اگر توسط تعداد زیادی از افراد ترویج شود، یک «ترند» یا «روند» میشود و کاربران بیشتری را به بحثی که از آن هشتگ استفاده میکند، جذب میکند. روند شدن با تولید محتوا توسط کلیدواژه یا هشتگ مشترک در یک بازه زمانی مشخص (که حجم محتوا و مهم بودن آن را نشان میدهد) رخ میدهد. به همین دلیل کاربران اینترنتی از هشتگ برای راه اندازی «کمپینها» یا «کارزارهای اینترنتی» استفاده میکنند.«در فردای آزادی» یا «در فردای براندازی»، از هشتگهایی بود که توسط فعالان این گرایش سیاسی، به یک روند تبدیل شد تا «معنای خاصی» را برجسته کند. در این هشتگ، افراد با اسامی واقعی و غیرواقعی، فردای براندازی یا فردای آزادی نظام سیاسی در ایران را تصویر کردند. با تحلیل محتوای ساده میتوان نتیجه گرفت که «در فردای براندازی یا آزادی» در نگاه این جمعیت، نه تنها دینداران جایی ندارند بلکه کسانی که در گفتمان سیاسی و فرهنگی آن ها نمیگنجند، حذف خواهند شد. اگر چه در میان راهاندازان این هشتگ، افراد مختلفی از سلطنتطلب تا افرادی که وابستگی عاطفی به گروه خاصی ندارند دیده میشود، اما سلطنتطلبان دست بالا را داشته اند. رضا پهلوی، از فردای آزادی سخن میگوید و میگوید انقلابیون از نظر او، هر فردی را که با نظام سیاسی کنونی ایران همکاری میکند نخواهند بخشید [و مجازات خواهند کرد]. بسیاری از طرفداران رضا پهلوی نیز آشکارا رویه ای خشونتگرا و حذفگرا دارند. این در حالی است که او در گفتگو با «استیو کینگ» (نماینده آیوا و حامی احزاب نئونازی و هوادار برتری نژادی سفیدپوستان)، به طور تناقضآمیزی میگوید که «مارتین لوتر کینگ» (رهبر جنبش مدنی حقوق سیاه پوستان) از قهرمانان زندگی اوست.از میان حامیان این گرایش سیاسی در خارج از کشور، مؤسسات مورد حمایت افراد و سازمانهای دستراستی حضور دارند؛ مؤسساتی مانند «بنیاد دفاع از دموکراسیها» که از تحریم و جنگ علیه ایران حمایت کرده است. این مؤسسه همچنین با حمایت از افراطیترین سیاست های دستراستی دولت ایدئولوژیک- مذهبی اسرائیل همچون کشتار مردم غزه با تک تیرانداز همداستان بوده و از آن حمایت کرده است. از تشکلهای تولدیافته بر بستر این ایدهها،گروهی موسوم به «فَرَشگَرد» است که در حوزه اقتصادی و سیاسی راستگراست و در حوزه فرهنگی تمامیتگری سکولار را دنبال میکند. هر چند عنوان فرشگرد معنایی دینی دارد و برخی معتقدند که این ایده میتواند نوعی بنیادگرایی زرتشتی را هم به وجود آورد اما آنچه از گفتار و رفتار آنها بر میآید، این است که با هر نوع مظاهر دینی مخالفاند و البته به طور تناقضآمیزی از آزادی عقیده و بیان سخن می ویند. از نظرِ این تفکر، پس از قدرتگیری، حذف دگراندیشان فقط نیروهای مذهبی را شامل نمیشود بلکه دگراندیشان غیرمذهبی به ویژه چپگرایان، سوسیالیستها و مارکسیستها را نیز دربرمیگیرد.
دلایل رشد فاشیستها درایران
اما آنچه اهمیت دارد، نه حاملان این تفکر خطرناک سیاسی در خارج از ایران، بلکه رشد افراد و اقشاری از درون جامعه است که چنین تفکری را دنبال میکنند. به نظر میرسد که تفکری اینچنین که توضیح داده شد در حال رشد است و باید نسبت آن حساس بود. به همین دلیل باید «زمینهها» و «عوامل» شکلگیری این فرهنگ سیاسی را مورد ملاحظه قرار داد و نسبت به اصلاح آنها اقدام کرد. زمینه های شکلگیری، تقویت و اقبال به این نوع تفکر سیاسی متعدد بودهاند که در این مقاله فقط به چند نمونه اشاره میشود:
- قرائت انحصاری از دین و دینداری و نارضایتیهایی که به دلیل پیامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن به وجود آمده است.
- ممانعت سیاسی از تنوع اجتماعی و فرهنگی و حضور سبکهای زندگی مختلف در عرصه عمومی
- ضعف عملکرد نهادهای انتخابی در عمل به وعدههای انتخاباتی که باعث میشود امید به صندوق رأی برای بهبود شرایط کاهش یابد و کنشمندی در ساختار و نهادهای موجود را بینتیجه جلوه دهد. سقوط سیاست و سیاست ورزی بهمثابه سازوکار عقلانی تغییر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در نگاه مردم، میتواند باعث تقویت فاشیسم به مثابه راهحل شود.
- شکست برنامههای اصلاحطلبانه، هم به دلیل ضعف عملکرد اصلاحطلبان و هم مقاومت نهادها و نیروهای قدرتمند در ساختار سیاسی که نگرش اصلاحناپذیری را رشد میدهند. همچنین ناکارآمدی برخی افراد اصلاحطلب و در برخی موارد فساد آنها که «ایده اصلاحات» (که نظام به آن نیازمند است) را تخریب میکند.
- ضعف تشکل های مدنی و برخورد با جامعه مدنی موجود که باعث توده ایتر شدن جامعه و شکلگیری زمینه رشد گرایشهای ذهنی رادیکال می شود آنچنان که محققان در مورد آلمان سال 1933 تحلیل میکنند؛ فاشیسم دشمن تشکلهای مدنی است و از تودهای شدن جامعه استقبال می کند.
- تأکید بر تقویت فضای امنیتی و اقدامات امنیتی در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی و زیستمحیطی که باعث میشود کنش سیاسی عقلانی و نهادمند را کاهش دهد.
- ساختار و سیاستهای اقتصادی که باعث تقویت «نابرابری اقتصادی- اجتماعی» شود، تفکر فاشیسم به عنوان راه حل ایجاد برابری و عدالت را تقویت میکند. به نظر برخی از تحلیلگران، سرمایهداری در آلمان یکی از دلایل برای به وجود آمدن فاشیسم و تداوم آن بود. سرمایهداری که در جمهوری وایمار وجود داشت، سبب بحران اقتصادی بود که در دهه 1330 باعث رکود اقتصادی و فقر بسیاری از مردم شد و فاشیسم هیتلری، راهحلی برای برونرفت از بحران سرمایهداری بود اما برخلاف ادعای سوسیالیستی (نام حزب هیتلر، ناسیونال سوسیالیسم بود) نوعی از سرمایهداری را سامان داد که متکی بر نیروهای نظامی و امنیتی بود.
- کاهش امید اجتماعی باعث این احساس عمومی میشود که تغییری به سمت بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی در کشور ایجاد نخواهد شد. کاهش امید اجتماعی، به افسردگی اجتماعی و عمومی میانجامد که زمینههای رشد تفکر فاشیستی را تقویت میکند. همچنین کاهش اعتماد عمومی به حوزه سیاسی و بیاعتباری حوزه سیاسی در نگرش عمومی، از زمینه های رشد تفکرات فاشیستی و شبه فاشیستی است.
- ایجاد اضطراب و فضای روانی ملتهب برای جامعه ایران توسط رسانههای فارسی خارجی؛ متشنج کردن و هیجانی کردن فضای جامعه، از اهداف مشترک تحریم ها و تبلیغات رسانهای شبکههای خارجی فارسیزبان بوده است. هدف این جنگ روانی- رسانه ای طی یک سال گذشته این بوده است که اثر تحریمها را بیشتر کنند و از این طریق، فضای غیرعقلانی و احساسی در جامعه ایران ایجاد کنند. برخی از این رسانهها، از فرصت بحرانها سوءاستفاده می کنند و سعی دارند تا هر نوع دستاورد در جمهوری اسلامی را انکار کنند و برخی ناکارآمدی نظام سیاسی - اداری موجود را برجسته نموده و از رژیم پیشین، تصویری کارآمد و مدرن ارائه کنند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.