رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 456325

نشریه اتاق بازرگانی ایران :

بدون نفت فقط در حرف آسان است

ساعت 24 -اگر این اتفاقی که رئیس سازمان برنامه و بودجه از آن گفت و شاید در آینده باز هم بگوید از سر عمد بود و ایران بدون تحریمهای موثر خارجی بر فروش و صادرات نفت چنین تصمیمی میگرفت باید بسیار بیش از این خرسند می شدیم. در این صورت همان کاری که کشوری مثل نروژ سالهاست انجام میدهد را نیز انجام می دادیم و درآمد حاصل از صادرات نفت را به جای اینکه به بودجه کل کشور سرازیر کرده و برای فعالیتهای غیرضروری هزینه میکردیم آن را برای سرمایه گذاری نسلهای آتی اختصاص میدادیم، اما متاسفانه چنین نیست. این کاری که مسئول تدوین بودجه بشارت آن را میدهد متاسفانه به دلیل رخداهایی است که خارج از اراده دولت ایران اتفاق افتاده است.

بدون نفت
r /> واقعیت این است که از اواخر سال 1396 و با آشکار شدن تهدیدهای دونالد ترامپ مبنی بر اینکه آمریکا از پیمان برجام خارج میشود، صادرات نفت ایران در معرض روندی کاهنده قرار گرفت و با اجرایی شدن تحریمهای نفتی بهویژه از نیمه دوم سال 1397 به مرور کم و کمتر شده است. اگرچه مدیران ارشد نفت ایران آماری از میزان صادرات نمیدهند و باور دارند که دادن آمار و اطلاعات در حال حاضر ناممکن است و اطلاعات نفت اطلاعات محرمانه شده است اما برخی آمارهای ارائه شده از سوی مراکز بینالمللی نشاندهنده وخامت فروش نفت ایران است. در چنین شرایطی است که همدستی روسیه و عربستان برای بیرون کردن سازمان کشورهای صادرکننده نفت مشهور به اوپک به روزهای حساس رسیده است. بیژن زنگنه وزیر پرانرژی نفت ایران در تازهترین دیدار خود با مقامهای عربستانی مجادله طولانی در همین باره داشته و در گفتوگو با خبرنگاران نگرانی خود را از مرگ اوپک اعلام کرده است. معنای مرگ اوپک برای ایران چنین است که پس از این قاعده و مقرراتی برای تنظیم عرضه نفت و سهمیهبندیها وجود عینی و واقعی ندارد و نمیتوان از هیچ کشوری خواست که جای نفت ایران در بازار جهانی را به خود اختصاص ندهد. در حال حاضر و با وجودی که اوپک هنوز زنده است و نفس میکشد نیز سهمیهبندی رعایت نمیشود و کشورهای عربستان، روسیه و عراق بدون رودربایستی سهمیه نفت ایران در بازارهای جهانی را به خود اختصاص دادهاند. درحالیکه ایران متاسفانه در سالهای اخیر سرمایهگذاری تازهای برای استخراج نفت و افزایش ظرفیت تولید نداشته است 3 رقیب اصلی ایران با جلب سرمایههای خارجی و داخلی ظرفیتهای نفت را به سرعت افزایش داده و توانایی صادرات نفت در رقمهای بالا را دارند. به این ترتیب این احتمال که عرضه نفت ایران در سال آینده هم تحت شرایط سابق انجام شود حتی اگر تحریمها برداشته شوند نیز کار دشواری خواهد بود.
از طرف دیگر متاسفانه شاهد هستیم که طولانی شدن تحریمهای ایران بهویژه تحریم نفت ایران خریداران عمده نفت کشور مثل چین، ژاپن، کره جنوبی و برخی کشورهای دیگر برای خرید نفت از یک بازار مطمئن و کمنوسان به رقبای ایران مراجعه کرده و نفت خود را از آن کشورها وارد میکنند. واقعیت تلختر این است که بازار جهانی نفت اکنون نزدیک به یک سال است بدون نفت ایران در حال تعادل به سر میبرد و بازار کمبود نفت ایران را احساس نمیکند. در صورت ادامه این وضعیت میتوان تصور کرد اگر تحریم ایران طولانیتر از این نیز بشود بازار جهانی نفت نیازی احساس نمیکند و قیمتها نیز در مرزهای آرامش و ثبات حفظ شده اند.


آنچه در بالا گفته شد کلیاتی درباره واقعیتهای نفت ایران در نیمه سال 1398 است که میتوان آن را در یک جمله خلاصه کرد: نفت ایران تمام شده است. این یک واقعیت سرسخت است که بر زبان آسان میچرخد اما ابعاد و پیامدهای آن بر زندگی و کسب و کار ایرانیان دهشتناک است. ایرانیان اعم از مردم و حکومت دههای طولانی است که زندگی خود را بر پایه درآمدهای حاصل از درآمد فروش نفت تنظیم کردهاند و معلوم نیست در فقدان این درآمد چه رفتاری خواهند داشت. آیا نهادهای قدرت حاضر میشوند بخشهایی از قدرت خود را که تنها و تنها در سایه فروش نفت ممکن شده است را از دست بدهند و با منافع کمتر از بودجههای عمومی فعالیت کنند؟ آیا نهادهای دولتی و دهها و صدها موسسه، سازمان و شرکت میتوانند بدون تزریق درآمدهای نفت فعالیت عادی داشته باشند؟ آنطور که آمار و اطلاعات نشان میدهد این کار سختی است و در کوتاهمدت بدون تزریق درآمدهای نفتی اداره این شرکتها و موسسهها و سازمانها ناممکن است. فقدان قدرت رقابتی این شرکتها در مقابل رقبای خارجی قیمت آنها را در بازارهای جهانی برای فروش نیز ناجذاب کرده است و میتوان تصور کرد دهها شرکت و سازمان بدون کارآمدی در ایران باقی میمانند و هیچ عایدی هم نخواهند داشت. آیا تجارت خارجی ایران بدون تزریق دلارهای نفتی میتواند همانند دهههای گذشته بهویژه از نظر واردات ادامه یابد؟ به نظر میرسد ارزش صادرات غیر از نفت ایران به اندازهای باشد که بتوان با آن ارقام قابل ملاحظهای با قیمتهای مناسب ارز دراختیار واردات قرار داد. از همه مهمتر و دهشتناکتر این است که دولت ایران در بهترین حالت تنها کمتر از 40 درصد درآمدش از مالیات است و باید با همین میزان انتظارات فزاینده مزد و حقوق میلیونها کارمند را جواب دهد و نیازهایی اصلی مثل امنیت داخلی، امنیت خارجی و آموزش عمومی و بهداشت و درمان حداقلی را نیز تامین کند که کار آسانی نیست. دولت ایران در حال حاضر هزاران میلیارد تومان به بانکها، به صندوقهای تأمیناجتماعی، به پیمانکاران خصوصی و نهادهای دیگر بدهکار است و تامین منابع از محلی غیر از نفت برایش متصور نیست و این فاجعه و تراژدی.
اما چه باید کرد؟ شاید اگر اراده سیاسی برخاسته از آرای عمومی و خواست اکثریت مردم بر روندها و فرآیندها حاکم شود و پیامدهای ناگزیر اقتصاد بدون نفت را بپذیریم بتوان در میانمدت راه به جایی ببریم اما در کوتاهمدت سامان دادن وضعیت کار دشواری است. بنابراین باید راههای تازه را جستجو کرد و این راهحلهای تازه بدون تردید ریشه در سیاست خارجی دارد. ایران میتواند و باید برای عبور از شرایط غیرقابل باور اقتصاد بدون درآمدهای نفتی آماده شود اما در کوتاهمدت باید بتوانیم راهی برای باقی ماندن نفت ایران در بازارهای جهانی پیدا کنیم. بازار نفت نشان داده است که اگر ایران نخواهد کاری کند، این بازار کاری برای ایران انجام نمیدهد. نباید از روسیه، عربستان و عراق انتظار داشت دست روی دست بگذارند و به جای ایران نفت نفروشند. این در شرایطی است که قدرت تولید نفت آمریکا که به سرعت در حال رشد و توسعه است، نادیده بگیریم. به نظر میرسد باید راهی را رفت - هر چند سخت باشد - تا نفت ایران به مرور و با برنامهریزی از پیش اندیشیده از اقتصاد ایران کنارهگیری کند. نمیتوان خوشخیال بود و روزهای سخت بدون نفت را با خوشخیالی تصور کرد و کاری نکرد.

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها