کد خبر
461055
ماجرای دزدیهای شبانه جوان موتور سوار
ساعت24 - پسر جوان که مدعی است برای درمان بیماری مادرش نیاز به پول داشت شبها سوار بر موتور در خیابانهای تهران پرسه میزد و سناریوی سرقت لوازم داخل خودرو را به اجرا میگذاشت.
پسر جوان که مدعی است برای درمان بیماری مادرش نیاز به پول داشت شبها سوار بر موتور در خیابانهای تهران پرسه میزد و سناریوی سرقت لوازم داخل خودرو را به اجرا میگذاشت.
چندی قبل ماموران پلیس تهران در جریان سرقتهای سریالی لوازم داخل خودرو در غرب تهران قرار گرفتند و تیمی از ماموران ماموریت یافتند تا دزد شب رو را شناسایی کنند.
کارآگاهان در گام نخست به محلهای سرقت رفتند و در بررسیهای فنی مشخص شد که سارق به سراغ خودروهای پراید و پژو که سیستم دزدگیر ندارد میرود و با تخریب شیشهها دست به سرقت میزند. ردیابیها ادامه داشت تا این که سرقتها مدتی متوقف شد و کار برای دستگیری سارق حرفهای سخت شد و جالب این که دزد شبرو در محلهایی سرقت هایش را به اجرا میگذاشت که هیچ دوربین مداربستهای نصب نشده بود. تجسسها به بن بست رسیده بود، اما ماموران کاوشگریهای علمی و فنی را در دستور کار خود قرار دادند که بعد از مدتی مشخص شد سارق شبرو بار دیگر دست به کار شده، اما در نقطهای دیگر از پایتخت دزدی میکند.
گشت پلیسی
ماموران در این مرحله گشت زنیهای نامحسوس را در دستور کار خود قرار دادند و در محلهایی که سرقتها شروع شده بود به صورت نامحسوس محل را تحت نظر قرار دادند. اوایل شهریور ماه بود که ماموران در تاریکی شب به جوان موتور سواری که با چراغهای خاموش و به صورت خلاص وارد یک کوچه شد مشکوک شدند و جوان موتور سوار به صورت نامحسوس تحت نظر قرار گرفت. جوان موتور سوار در کنار یک خودروی پراید توقف کرد و با بررسی اطراف خود یک پیچ گوشتی از جیبش بیرون آورد و روی لبه شیشه پراید گذاشت و با تکان دادن پیچ گوشتی اقدام به شکستن شیشه و در ادامه در خودرو را باز کرد و وقتی سوار بر خودروی پراید شد تا لوازم با ارزش داخل خودرو را سرقت کند چراغهای گردون پلیس روشن شد و ماموران خیلی زود خود را بالای سر دزد شب رو رساندند. حسن فرصتی برای فرار نداشت و داخل پراید دستبند پلیس روی دستانش زده شد و در حالی که سوار بر خودروی پلیس اشک میریخت به ماموران گفت: سرقتها را قبول دارم و برای این که به پول نیاز داشتم دست به این سرقتها زدم. حسن ۲۸ ساله که یک سارق تازه کار است مدعی است به خاطر درمان بیماری مادرم به پول نیاز داشتم و، چون هیچ کسی نبود به من کمک کند مجبور شدم دزدی کنم.
سابقه داری؟
نه، در این سالها سالم زندگی کردم و با همه شرایط ساختم و به خلاف فکر نکردم، اما دیگر مجبور شدم.
چه اجباری؟
مادرم بیمار است و نیاز به پول دارم.
دیگر اعضای خانواده ات کمک نمیکنند؟
کسی را ندارم و تنهایم.
چطور؟
پدرم اعتیاد داشت و هر چه داشت هزینه اعتیادش کرد و آخر سر هم به دلیل همان مواد کوفتی فوت کرد، یک برادر بزرگتر از خودم داشتم که به خاطر شرایط سخت زندگی و اعتیاد پدرم دست به خودکشی زد و تنها مادرم را دارم که همه زندگی ام است.
بستگان دیگری نداشتی کمکت کنند؟
به خاطر اعتیاد پدرم و اختلافاتی که بین خانواده پیش آمده بود با هیچ کسی رابطه نداشتیم.
تحصیلات؟
دیپلم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
نمیتوانستم ببینم مادرم سرکار میرود و من هیچ کاری نمیکنم به همین خاطر بعد از این که دیپلم گرفتم سرکار رفتم.
آرزوی مادرت چه شد؟
به مادرم قول داده بودم کمی که وضعیت مالی مان بهتر شد ادامه تحصیل میدهم، اما با بیماری مادرم روبه رو شدم.
چرا دزدی کردی؟
مادرم سرطان دارد و هزینههای درمان و داروهایش زیاد است و از یک طرف هم اجاره خانه مان عقب افتاده بود به هر کاری فکر کردم حتی حاضر بودم کلیه ام را هم بفروشم، اما دیدم شرایط خوبی نیست و کسی نیست از مادرم مراقبت کند به همین دلیل به فکر دزدی افتادم تا خیلی زود به پول دسترسی پیدا کنم.
شیوه و شگرد؟
شیوه خاصی نبود، با یک پیچگوشتی شیشه خودروها را تخریب میکردم و سپس با باز کردن قفل درها، سوار خودروها میشدم و وسایل با ارزش را سرقت میکردم.
نمیترسیدی دستگیر شوی؟
میترسیدم، اما هیچ راه دیگری نداشتم که بتوانم کمک کنم.
شغل؟
در یک مغازه کارگری میکنم و با حقوق یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان نمیتوانستم هزینهها را بپردازم.
یک مدت دست از سرقت برداشتی؟
بله، یک مدت دزدی کردم و توانستم پول خوبی به دست بیاورم به همین خاطر دیگر به سرقت هایم ادامه ندادم، اما پس از مدتی دوباره پول لازم شدم و سرقت هایم را شروع کردم.
قصد داشتی تا کی دزدی کنی؟
همیشه به اندازه نیازم دزدی میکردم.
از بهزیستی درخواست کمک نکردی؟
مگر چقدر پول میدهند، باور کنید آن قدر کم بود که نمیتوانستم با آن کاری کنم.
آزاد شوی دوباره دزدی میکنی؟
نمیدانم، به تنها موضوعی که فکر میکنم مادرم است که نگران او هستم و نمیدانم تنهایی چطور میخواهد خودش را نجات دهد.
حرف آخر؟
آرزو میکنم هیچ وقت، کسی شرایط مرا نداشته باشد و امیدوارم برادران مادرم متوجه ماجرا شوند و به مادرم کمک کنند.
چندی قبل ماموران پلیس تهران در جریان سرقتهای سریالی لوازم داخل خودرو در غرب تهران قرار گرفتند و تیمی از ماموران ماموریت یافتند تا دزد شب رو را شناسایی کنند.
کارآگاهان در گام نخست به محلهای سرقت رفتند و در بررسیهای فنی مشخص شد که سارق به سراغ خودروهای پراید و پژو که سیستم دزدگیر ندارد میرود و با تخریب شیشهها دست به سرقت میزند. ردیابیها ادامه داشت تا این که سرقتها مدتی متوقف شد و کار برای دستگیری سارق حرفهای سخت شد و جالب این که دزد شبرو در محلهایی سرقت هایش را به اجرا میگذاشت که هیچ دوربین مداربستهای نصب نشده بود. تجسسها به بن بست رسیده بود، اما ماموران کاوشگریهای علمی و فنی را در دستور کار خود قرار دادند که بعد از مدتی مشخص شد سارق شبرو بار دیگر دست به کار شده، اما در نقطهای دیگر از پایتخت دزدی میکند.
گشت پلیسی
ماموران در این مرحله گشت زنیهای نامحسوس را در دستور کار خود قرار دادند و در محلهایی که سرقتها شروع شده بود به صورت نامحسوس محل را تحت نظر قرار دادند. اوایل شهریور ماه بود که ماموران در تاریکی شب به جوان موتور سواری که با چراغهای خاموش و به صورت خلاص وارد یک کوچه شد مشکوک شدند و جوان موتور سوار به صورت نامحسوس تحت نظر قرار گرفت. جوان موتور سوار در کنار یک خودروی پراید توقف کرد و با بررسی اطراف خود یک پیچ گوشتی از جیبش بیرون آورد و روی لبه شیشه پراید گذاشت و با تکان دادن پیچ گوشتی اقدام به شکستن شیشه و در ادامه در خودرو را باز کرد و وقتی سوار بر خودروی پراید شد تا لوازم با ارزش داخل خودرو را سرقت کند چراغهای گردون پلیس روشن شد و ماموران خیلی زود خود را بالای سر دزد شب رو رساندند. حسن فرصتی برای فرار نداشت و داخل پراید دستبند پلیس روی دستانش زده شد و در حالی که سوار بر خودروی پلیس اشک میریخت به ماموران گفت: سرقتها را قبول دارم و برای این که به پول نیاز داشتم دست به این سرقتها زدم. حسن ۲۸ ساله که یک سارق تازه کار است مدعی است به خاطر درمان بیماری مادرم به پول نیاز داشتم و، چون هیچ کسی نبود به من کمک کند مجبور شدم دزدی کنم.
سابقه داری؟
نه، در این سالها سالم زندگی کردم و با همه شرایط ساختم و به خلاف فکر نکردم، اما دیگر مجبور شدم.
چه اجباری؟
مادرم بیمار است و نیاز به پول دارم.
دیگر اعضای خانواده ات کمک نمیکنند؟
کسی را ندارم و تنهایم.
چطور؟
پدرم اعتیاد داشت و هر چه داشت هزینه اعتیادش کرد و آخر سر هم به دلیل همان مواد کوفتی فوت کرد، یک برادر بزرگتر از خودم داشتم که به خاطر شرایط سخت زندگی و اعتیاد پدرم دست به خودکشی زد و تنها مادرم را دارم که همه زندگی ام است.
بستگان دیگری نداشتی کمکت کنند؟
به خاطر اعتیاد پدرم و اختلافاتی که بین خانواده پیش آمده بود با هیچ کسی رابطه نداشتیم.
تحصیلات؟
دیپلم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
نمیتوانستم ببینم مادرم سرکار میرود و من هیچ کاری نمیکنم به همین خاطر بعد از این که دیپلم گرفتم سرکار رفتم.
آرزوی مادرت چه شد؟
به مادرم قول داده بودم کمی که وضعیت مالی مان بهتر شد ادامه تحصیل میدهم، اما با بیماری مادرم روبه رو شدم.
چرا دزدی کردی؟
مادرم سرطان دارد و هزینههای درمان و داروهایش زیاد است و از یک طرف هم اجاره خانه مان عقب افتاده بود به هر کاری فکر کردم حتی حاضر بودم کلیه ام را هم بفروشم، اما دیدم شرایط خوبی نیست و کسی نیست از مادرم مراقبت کند به همین دلیل به فکر دزدی افتادم تا خیلی زود به پول دسترسی پیدا کنم.
شیوه و شگرد؟
شیوه خاصی نبود، با یک پیچگوشتی شیشه خودروها را تخریب میکردم و سپس با باز کردن قفل درها، سوار خودروها میشدم و وسایل با ارزش را سرقت میکردم.
نمیترسیدی دستگیر شوی؟
میترسیدم، اما هیچ راه دیگری نداشتم که بتوانم کمک کنم.
شغل؟
در یک مغازه کارگری میکنم و با حقوق یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان نمیتوانستم هزینهها را بپردازم.
یک مدت دست از سرقت برداشتی؟
بله، یک مدت دزدی کردم و توانستم پول خوبی به دست بیاورم به همین خاطر دیگر به سرقت هایم ادامه ندادم، اما پس از مدتی دوباره پول لازم شدم و سرقت هایم را شروع کردم.
قصد داشتی تا کی دزدی کنی؟
همیشه به اندازه نیازم دزدی میکردم.
از بهزیستی درخواست کمک نکردی؟
مگر چقدر پول میدهند، باور کنید آن قدر کم بود که نمیتوانستم با آن کاری کنم.
آزاد شوی دوباره دزدی میکنی؟
نمیدانم، به تنها موضوعی که فکر میکنم مادرم است که نگران او هستم و نمیدانم تنهایی چطور میخواهد خودش را نجات دهد.
حرف آخر؟
آرزو میکنم هیچ وقت، کسی شرایط مرا نداشته باشد و امیدوارم برادران مادرم متوجه ماجرا شوند و به مادرم کمک کنند.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.