رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 465357

حمله نظامی به ایران منافع ملی هیچ کشوری را تامین نمیکند

ساعت 24-درخت انقلاب اسلامی چهل سالگی خود را پشت سر گذاشته است. امروز این درخت تنومند انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷ که با نام حضرت امام(ره) در دنیا شناخته می‌شود به درجه‌ای از رشد و بالندگی رسیده که بسیاری از فراز و فرودها را پشت سر گذاشته است. محسن رفیقدوست یکی از کسانی است که از پیش از شکل گیری انقلاب در کنار سیل خروشان مردم ایران نقش آفرینی کرده است.

خبر
پس از هماهنگی با ایشان به گرمی ما را پذیرفت. به منظور آگاهی افکار عمومی مرور خاطرات با ایشان گفت‌وگو کردیم. صراحتا گفت: «اگر مردم ایران جنایاتی را که در زمان رژیم گذشته انجام می‌شد می‌دیدند بسیاری از سوالات و شبهات برایشان حل می‌شد.» در ادامه قست پاپانی گفت‌وگوی با محسن رفیقدوست رئیس بنیاد نور را می‌خوانید.

بازجویی‌ها و شکنجه‌ها در پیش از انقلاب توسط رژیم گذشته چگونه بود؟

به‌خاطر دارم وقتی که از بازجویی‌ها در زندان اوین بیرون آمده بودم پاهایم پاره شده بود، می‌خواستند پای من را بسته بندی کنند، دیدم یک خانم جوانی را به اتاق شکنجه بردند، اول به‌صورت زبانی تحقیر می‌کردند بعد شروع به کتک زدن می‌کردند. یکی از شگردهای من در شلاق خوردن این بود که داد نمی‌زدم همچنین تا جایی که می‌توانستم به آنها ناسزا می‌گفتم. اما این خانم ضجه‌هایی می‌زد که من نمی‌توانستم تحمل کنم، لذا سر خود را محکم به دیوار کوبیدم. بنابراین در نتیجه هم سرم شکست و هم بیهوش شدم. اما وقتی به هوش آمدم دیدم یکی می‌گوید «فوت کرد، آن دختر را زیر شکنجه کشتند». بعد از انقلاب در زندان اوین، کاسه سر یک زن را پیدا کردم که موهایش از آن آویزان بود. اینکه چرا چنین کاری کرده بودند را دیگر نمی‌دانم. غیر از آنجا در مستشاری آمریکایی‌ها در خیابان پاسداران منطقه‌ای پوششی برای آمریکایی‌ها بود که در آنجا فعالیت‌های سری انجام می‌دادند. آنجا اول انقلاب تا سال‌های سال دفتر کار من به‌عنوان لجستیک سپاه دفتر کارم بود. در آنجا در یکی از اتاق هایش حدود 20 عدد میخ طویله روی زمین کوبیده بودند که آثار خون هنوز به آنها بود. حال آنها می‌خواستند تا انقلاب به پیروزی برسد ما بفهمیم چه بلایی بر سر کشورمان در می‌آورند!

یکی از شبهاتی که در خصوص جنگ تحمیلی مطرح می‌شد چرایی طولانی شدن آن است، همچنین شبهه دیگری که مطرح می‌شد این بود که چگونه جوانان کم سن و سال می‌توانستند در ابتدای انقلاب جای ژنرال‌های ارتش را بگیرند؟

به‌خاطر دارم جلسه‌ای در جبهه داشتیم که در آن تمامی فرماندهان ارتش و سپاه حضور داشتند همچنین مقام معظم رهبری در آن زمان که نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع بودند حاضر بود. شهید حسن باقری بجز آنکه سنش کم بود ریش هم در نمی‌آورد. من میان برادران ارتشی نشسته بودم، مقام معظم رهبری گفتند که اول ارتش طرح خود را عنوان کند سپس سپاه طرح خود را عنوان کند. سرهنگ موسوی که مسئول اطلاعات ارتش بود پای تخته رفت و طرحش را مطرح کرد بعد نوبت حسن باقری شد. برادران ارتشی که من در میانشان نشسته بودم همه می‌خندیدند این جوان پای تخته رفت و طرحش را عنوان کرد. همه این افراد اصطلاحا انگشت به دهان ماندند. باید منصفانه به وقایع نگاه کنیم. ببینیم چه اتفاقی افتاد و چه چیزی در دستمان ماند همچنین چرا ما رفتیم. تیمسار مقدم زمانی که رئیس ساواک شد از مرحوم دکتر بهشتی وقت گرفت و وارد منزل ایشان شد، کسی جز این دو نفر نبودند. این مساله را بعدها شهید بهشتی تعریف کردند من آنجا بودم ولی در آن ملاقات نبودم. مقدم می‌گوید شما با چه نیرویی می‌خواهید با شاه بجنگید؟ شهید بهشتی می‌گوید شما با چه نیرویی می‌خواهید با ما بجنگید؟ اگر منظورتان ارتش است که تا سرهنگ شما به ما اظهار وفاداری کرده است که می‌گویند در همانجا مقدم لرزه به تنش افتاد چون می‌دانست بهشتی دروغ نمی‌گوید. بنابراین سران ارتش در مقابل مردم بودند یک عده سرباز هم اطاعت می‌کردند خیلی از آنها هم اطاعت نمی‌کردند. بالاخره حضرت امام با سیاست گل در برابر گلوله آنها را شکست داد. ما کمترین تلفات را در این انقلاب دادیم یعنی به‌گونه‌ای مدیریت شد که ما تلفات ندهیم. بعد از انقلاب هر کس که آماده بود ما به کار گرفتیم. ما بر اساس گزارشاتی در خصوص وقایع شیراز تیمسار فلاحی را دستگیر کردیم اما بعد آزادش کردیم. من چند هفته بعد به ملاقات امام رفتم، تیمسار فلاحی داشت بیرون می‌آمد، تا داخل رفتم، حضرت امام تیمسار فلاحی را صدا کرد به من فرمودند فلاحی «حر» است به وی احترام بگذارید. از آن افراد یکی شهید صیاد شیرازی بود. عده‌ای از آنها با انقلاب بودند که تعدادشان کم نیز نبود که اکثریت آنها در جنگ حضور داشتند. اما آن چیزی که به‌وقوع پیوست وقتی جنگ تمام شد از 34 کشور غنیمت گرفتیم همچنین از 11 کشور نیز اسیر داشتیم. لشکر 92 زرهی اهواز وقتی صدام حمله کرد در پادگانش دو تانک سالم داشت بقیه تانک‌ها در خیابان‌های اهواز از کار افتاده بود. دولت موقت و مدنی دو خیانت به ارتش کرده بودند. به‌گونه‌ای که یکی سربازی را به یک سال تقلیل داد، این مساله را ابلاغ کرد ظرف یک هفته پادگان‌ها نصف شد. یکی هم گفت افسران در شهرهای خودشان خدمت کنند خیال می‌کرد ارتش شهربانی است. یعنی تنها جایی که خانه سازمانی معنی پیدا می‌کند نیروی نظامی است. در این موقعیت صدام به کشورمان حمله کرد. در آن زمان ارتشی نداشتیم که آماده باشد تا در برابر دشمن دفاع کند. یکی دیگر از کسانی که معتقدم خیانت کرد بنی صدر بود که اجازه ورود به ما نمی‌داد و می‌گفت ارتش باید دفاع کند. من زمین می‌دهم تا زمان بگیریم که ما به زور وارد شدیم. مقام معظم رهبری خیلی در آن زمان کمک کرد که اگر نمی‌رفتیم شعار صدام با یک فاصله زمانی تحقق پیدا می‌کرد. ما ارتشمان ضربه خورده بود. تمامی کسانی که آماده خدمت بودند همه را جذب کرده بودیم. حتی تیمسار فلاحی را که نقطه سیاهی در پرونده داشت او را فرمانده نیروی زمینی و رئیس ستاد ارتش کردیم. اما اگر ما نمی‌رفتیم مملکت شکست خورده بود. جنگیدیم تا سوم خرداد 1361 خرمشهر را آزاد کردیم. همه کسانی که بعدها به دنیا آمدند همچنین آن کسانی که از ابتدا مخالف بودند می‌گفتند چرا در آن زمان آتش بس را قبول نکردید؟ من به‌عنوان مسئول درگیر در جریانات مسئول پشتیبانی سپاه و بخشی از ارتش معتقد بودم که اگر در آن زمان آتش بس را می‌پذیرفتیم چون حالا ما نقاط قوت و ضعف صدام را فهمیدیم. همچنین او هم نقط قوت و ضعف ما را فهمیده است. حدود 100‌میلیارد دلار امارات، عربستان و کویت به عراق پول داده بودند. همچنین نسیه هم هرچه می‌خواست به او می‌دادند. هر کجا هم می‌رفتیم اسلحه بخریم یا نمی‌فروختند یا می‌گفتند صدام خریده است. بنابراین اگر ما در آن زمان آتش بس را می‌پذیرفتیم 6 ماه بعد صدام حمله می‌کرد و بخش‌های دیگری را اشغال می‌کرد چراکه اکثر نقاط استراتژیک سرکوب در دست وی بود. ما خرمشهر را آزاد کرده بودیم. اما همه نقاط سرکوب در دست دشمن بود. بعد ما باید خودمان را می‌ساختیم. اما امروز ما در برابر گزینه نظامی می‌خندیم. مقام معظم رهبری اول سال سه بار دو جمله را محکم گفتند؛ جنگی اتفاق نمی‌افتد و مذاکره‌ای هم در کار نخواهد بود. این جمله را چه کسی می‌گوید اگر خدایی ناکرده غیر از این باشد چه می‌شود. این بدان معناست که ایشان با علم سخن می‌گویند. در آن زمان دنیا نه غرب و نه شرق به ما کمک نکرد. همچنین خودمان نیز در تولید در سال 1361 هنوز تکان نخورده بودیم. با امام بحث کردیم ایشان هم با شرایط خیلی سختی پذیرفتند تا جنگ به داخل خاک عراق کشانده شود. اول اینکه شهرها را نزنید و... (بقیه اسرار نظامی است). اما ما به فکر آن بودیم که امروز دفاع کشورمان را بسازیم. من در همان زمان در اواخر سال 1361 یک فراخوان دادم و جمعیت انبوهی از فارغ التحصیلان فوق لیسانس و دکتری به وزارت سپاه آمدند و 18 گروه ساخت آنچه که در دفاع از کشور لازم است را تشکیل دادند. بنابراین هنوز جنگ به اتمام نرسیده بود که موشک 110 کیلومتری خودمان در جبهه استفاده می‌شد. همچنین همه مهمات مورد نیاز خودمان را می‌ساختیم و بعد مقدمات بسیاری از مسائل دیگر را نیز آماده کرده بودیم. غیر از آنکه در اواخر روابط خوبی با چینی‌ها برقرار کرده بودیم و امکاناتی را نیز از آن کشور وارد کردیم. در زمانی که آتش بس را پذیرفتیم بعد از آتش بس دو اتفاق افتاد، یک عده می‌گفتند شما در زمان ضعف آتش بس را پذیرفتید اما این در حالی است که ما در اوج قدرت بودیم. در نتیجه امروز حمله نظامی به ایران هیچ‌بازده‌ای برای هیچ‌کشوری ندارد.

یکی از شبهاتی که طی سال‌های اخیر مطرح شده وقایع بعد از عملیات مرصاد است. تصمیم و اجرای اعدام منافقین در سال 1367 چگونه صورت گرفت؟

من تا زمانی که دستگیر نشده بودم قبل از انقلاب سمپات منافقین بودم همچنین خیلی هم به آنها کمک کردم. قبل از آنکه دستگیر شوم متوجه شدم که از ابتدا سر ما کلاه رفته است. این سازمان یک سازمان مارکسیستی بود چون می‌دانستند در میان ملت ایران جایگاهی ندارند با پوشش اسلام آمدند. آن کسانی که بیرون بودند می‌گفتند چون اسلام برای ادامه مبارزه کافی نیست و مارکسیسم علم مبارزه است لذا ما مارکسیسم شده‌ایم. حتی به من هم گفتند که تو هم مارکسیست شو، من هم در پاسخ گفتم غلط کرده اید. وقتی فهمیدیم خط خودمان را از آنها جدا کردیم. من خاطره‌ای از شهید کچویی و مسعود رجوی دارم؛ یک زمانی عفو بین‌الملل به‌دنبال بازدید از زندان‌ها بود لذا همه زندانیان را داخل اتاق می‌بردند لخت می‌کردند تا آثار شکنجه بر روی بدنمان نباشد. هر کس که آثار شکنجه نداشت به زندان باز می‌گشت و هر کس هم بر روی بدنش آثاری بود آن را جدا می‌کردند. اتفاقا 4 نفری که جلوی من بودند مسعود رجوی و بعد هم موسی خیابانی بود. مسعود رجوی تا وارد اتاق شد بیرون آمد چون خوب همکاری می‌کرد. موسی خیابانی آثار شکنجه بر روی بدنش بود. بعد که برگشتیم سرجای خودمان در یک جلسه‌ای گفتیم که در داخل زندان می‌خواهیم مبارزه خودمان را با دستگاه آغاز کنیم. مسعود رجوی گفت ما می‌خواهیم در اینجا زندگی صنفی خودمان را بکنیم، مبارزه برای بیرون زندان است. معلوم بود که دیگر بریده است. اما در دی‌ماه 57 این آقایان (مسعود رجوی و موسی خیابانی) پیش آیت‌ا... طالقانی و منتظری می‌روند می‌گویند مثل آنکه انقلاب دارد به دست شماها پیروز می‌شود شما که نمی‌توانید مملکت را اداره کنید آن را به ما بسپارید. یعنی حرکت برای حکومت بر مردم است و نه حرکت برای نجات مردم. بعد که بیرون آمدند دیدند که با اولین حرکت کسی راهشان نمی‌دهد ضد انقلاب شدند. بعد درگیر شدند. حداقل تروری که گروهک منافقین از مردم کوچه و بازار کردند 17‌هزار نفر است. آنهایی که در زندان بودند تماما محکومین به اعدامی بودند که در زندان مانده بودند. وقتی که منافقین به کشور یورش آوردند تمامی اینها در زندان آماده بودند زمانی که عملیات مرصاد به پیروزی رسید از امام کسب تکلیف کردند ایشان فرمودند محکومین به اعدامی که بر سر مواضع خودشان هستند (اصرار دارند) اعدام شوند. لذا آنها را صدا می‌کردند و از آنها می‌پرسیدند که آیا سر موضع خودت هستی یا نه؟ طی عملیات به اصطلاح فروغ جاویدان (مرصاد) در مناطقی جلو آمدند ببینید با مردم چه کردند، همانند قوم مغول حتی به سگ و گربه‌ها هم رحم نکردند اما در عملیات مرصاد همه نابود شدند. این افراد محدور الدم بودند منتها زمانش به تاخیر افتاده است.

آیا در خصوص نقل قول و خاطره‌ای که مرحوم آیت‌ا... هاشمی در مورد نظر ویژه حضرت امام به مقام معظم رهبری نقل کرده‌اند شما هم در جریان بودید؟

زمانی که مقام معظم رهبری به کره شمالی رفته بودند جلسه‌ای داشتیم که در آن گروهی از افراد موتلفه حدود 15 نفر با احمدآقا یک جلسه به صرف ناهار داشتیم. در آن جلسات که به‌صورت ماهانه برگزار می‌شد اخبار رد و بدل می‌شد. در یکی از جلسات آیت‌ا... خامنه‌ای که رئیس‌جمهور بودند، از کره شمالی باز نگشته بودند. حاج‌احمدآقا که در آن جلسه آمدند گفتند امام داشتند تلویزیون تماشا می‌کردند و مقام معظم رهبری آنگونه که از ارتش کره سان می‌دید دو مرتبه امام فرمودند رهبری به ایشان می‌آید. این مساله را چندین مرتبه از احمدآقا شنیده بودم. کلیت آن مساله که سران سه قوه و نخست وزیر و احمدآقا خدمت حضرت امام می‌رسند آنجا رسما از امام سوال می‌کنند، ایشان صراحتا می‌گویند آقاسید علی آقا، بعد آنجا خیلی بحث می‌شود، لذا مقام معظم رهبری از بقیه تعهد می‌گیرند تا زمانی که امام زنده هستند این مساله جایی مطرح نشود. کلیات این مساله که چنین جلسه‌ای بوده و امام نیز چنین گفته بودند را شنیده بودم. آن روز هم که مجلس خبرگان برای انتخاب رهبری تشکیل شد من آنجا بودم. من از طریق مرحوم آقا سید حسن طاهری خرم آبادی که از منشی‌های مجلس خبرگان بود گفتم ظاهرا داستانی هم در مورد اینکه امام کسی را گفته‌اند وجود دارد که منجر به آن شد که این مساله مطرح شد و آن جریانی که اتفاق افتاد. بعد هم مقام معظم رهبری امتناع می‌کرد، بعد هم رو کرد به دو طرف مجلس که یک طرف آقای خلخالی و طرف دیگر آقای آذری قمی بود گفتند آقای آذری قمی شما از من اطاعت می‌کنید؟ که این صحنه‌ها را به خوبی به خاطر دارم. هر دو وقتی می‌خواستند پشت تریبون قرار گیرند عباهایشان روی زمین کشیده می‌شد. گفتند ما همین الان با شما بیعت می‌کنیم. انصافا حضرت امام هم انقلاب را به پیروزی رساند و هم با انتخاب مقام معظم رهبری انقلاب را تضمین نمود.

آمریکایی‌ها چه استراتژی مشخصی را در قبال ایران دنبال می‌کنند؟ از سوی دیگر تهران می‌بایستی چه استراتژی را در قبال واشنگتن دنبال کند؟

آمریکا برای مهار ایران دست به دو اقدام زد اول به بهانه طالبان در سال 2001 به افغانستان حمله کرد. همچنین به بهانه سلاح‌های کشتار جمعی به عراق در سال 2003 حمله کرد. آمریکایی‌ها در هر دو جنگ شکست خوردند. مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا گفت ما باید برای منطقه خاورمیانه ارتش نیابتی ایجاد کنیم. هیلاری کلینتون در مبارزات انتخاباتی اش اعلام کرد ایالات متحده با 4‌میلیارد دلار داعش را ایجاد کرد. طالبان را خود آمریکایی‌ها ایجاد کردند. زمانی که وزیر سپاه بودم به دعوت بی‌نظیر بوتو به پاکستان رفتم. با وزیر راه پاکستان در حال بازدید از جاده‌ای بودیم، در یک منطقه‌ای وزیر پاکستانی ایستاد در آنجا پادگان بسیار بزرگی بود، ایشان به من گفت می‌دانید اینجا کجاست؟ گفتم نه. گفت آمریکایی‌ها تعداد زیادی دانشجویان افغانی را به اینجا آورده و به آنها تعلیم نظامی می‌دهند. به زبان افغانی طالب یعنی دانشجو بنابراین طالبان یعنی دانشجویان. آمریکایی‌ها این افراد را به پاکستان آورده و به آنها تعلیم می‌دادند اما این روش شکست خورد. بنابراین ایالات متحده با 4‌میلیارد دلار داعش را ایجاد نمود که با توجه به وضعیت منطقه اگر ایران تلاش نمی‌کرد باید در خیابان‌های مقدس اردبیلی و زعفرانیه با داعش می‌جنگیدیم. یعنی با قدرت در لبنان، سوریه، عراق و... در برابر زیاده خواهی آمریکایی‌ها ایستاده ایم. ما نباید بنشینیم، نباید مذاکره کنیم. تاکنون که پیش رفته‌ایم در مقابل آمریکایی‌ها که چیزی در دشمنی با مردم ایران فروگذار نکرده‌اند.

آرمان ملی

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تازه‌ترین خبرها