ناطق؛ حاشیه یا عاملی برای وحدت؟
ساعت24-حضور چندی پیش «علی اکبر ناطق نوری» عضو تشخیص مصلحت نظام در جلسه «جامعه روحانیت مبارز»، به تقویت احتمال احیای شیخوخیت و محوریتیابی طیفهای سنتی اصولگرایی در اردوگاه راست سیاسی انجامید؛ مسالهای که برای بار چندم در ماههای اخیر، تفاوت و تعارض رویکرد، اهداف و روش میان طیفهای سنتی و جدید اصولگرایی را برجسته کرد.
تفاوت طیفهای سنتی و جدید اصولگرایی
مخالفت با دعوت از ناطق برای حضور مجدد در جلسات جامعه روحانیت را میتوان با جدال لفظی چندی پیش یکی از نمایندگان جبهه پایداری با رئیس مجلس متناظر دانست؛ مسائلی با درونمایه مشترک که بر واقعیتهای گریزناپذیر در اردوگاه اصولگرایی دلالت دارد؛ طیفهای جدید و نسل نوی اصولگرایی با طیف میانهرو و عقلانیت محور این جریان از زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. نسل نوی اصولگرایی که از سالهای میانی دهه 80 خود را به عنوان کنشگری جدید در عرصه سیاسی کشور معرفی کرد و حتی در بازه زمانی چند ساله زمام مدیریت را در اردوگاه اصولگرایی به دست داشت، روز به روز بیشتر از طیفهای سنتی و میانهروی این جریان فاصله گرفت و تفاوتهایش با جریان غالب اصولگرایی در اهداف، رویکردها، روش و منش سیاستورزی را در عمل نمایان کرد. جبهه پایداری و جریان بهاری هنوز در یک چیز به یکدیگر شباهت دارند و آن برنتابیدن رویکرد عقلانیت طیفهای میانه اصولگرایی است. نسل نوپای اصولگرایی بر خلاف طیفهای سنتی این جریان که بیشتر کنش سیاسی خود را بر مبنای گفتمانسازی بر اساس احیای ارزشهای اصولی انقلاب، لابیگری، رایزنی و تعامل پیش میبرند، سیاست ورزی خود را بر روشهای پوپولیستی و ابزارهای سلبی و غوغاسالارانه مبتنی میکنند و در این مسیر از رسانهها و تریبونهای یکطرفه خود بهره میبرند.
بازگشت ناطق
پیشینه تقابلی پایداریها و بهاریها با ناطق در جریان مناظرات انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حتی پیش از آن، خوش نیامدن بازگشت شیخ نور به مذاق نسل نوی اصولگرایی را توجیه میکند. پایداریها سالها با کنار زدن چهرههای میانه روی اصولگرایی، توانستند جایگاه خود را به عنوان طیفی تاثیرگذار بر تصمیمات این جریان تثبیت کنند. «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» یا «جمنا» به عنوان تشکیلات فراگیر اصولگرایی در سال 96، زیر تاثیر و نفوذ پایداریها، انتخابات ریاست جمهوری را به رقیب باخت. حدود یک سال پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود که انتقادات گسترده از نحوه تصمیمسازی در جمنا، واقعیت آنچه در جبهه اصولگرایی میگذرد را آشکار کرد. حرف از وزن نامتناسب جبهه پایداری در تصمیمسازیهای درون جریانی بود و تصمیماتی که از سوی این جناح به مجموعه اصولگرایان تحمیل شد و به ضرر همه شان تمام شد. در شرایطی که اصولگرایان در تکاپوی تشکیلاتسازی جمعی این بار «شورای وحدت» را ایجاد کردهاند و از هم اکنون خبرهای جسته و گریختهای در مورد سهم خواهیهای زودهنگام پایداریها از شورای وحدت به گوش میرسد، مسلم است مسائلی چون احتمال احیای شیخوخیت با محوریت چهرهای معتدل چون ناطق به مذاق نسل نوی اصولگرایان خوش نیاید. حضور ناطق در جامعه روحانیت اگر تداوم یابد، گزاره محوریت و قوت گرفتن طیف میانه رو در این تشکل سنتی، احیای شیخوخیت و عقلانیت در جریان اصولگرایی را تقویت میکند و این چیزی نیست که پایداریها را خوشحال کند؛ پایداریهایی که در نبود طیفهای میانه روی اصولگرایی است که میتوانند خود را به عنوان بازیگری اثرگذار در جریان راست سیاسی معرفی کنند. این در حالی است که حضور چهره میانه رویی چون ناطق نوری در عرصه سیاست، نه تنها میتواند به بحران مرجعیت و وحدت در اردوگاه اصولگرایی پایان دهد، بلکه شخصیت فراجناحی شیخ نور میتواند زمینههای نزدیکی و تعامل جریانهای سیاسی و اصلاحطلبان و حکومت را فراهم کند و روزنههایی امیدوار کننده برای عبور از چالشهای کنونی پیش روی کشور بگشاید.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.