رفتن به محتوا
تلویزیون سام با ۲ سال ضمانت سام سرویس
کد خبر 469829

مقاومت روسیه وایران ، تفاوتها کدامند ؟

نظریه مقاومت از مارکس تا لنین و امروز پوتین

ساعت 24 - روسیه حتی در دوران تزارها نیز با غرب سر سازش نداشت و ستیز با غرب به ویژه آمریکا با الهام از نظریه های کارل مارکس آفریننده مانیفست کمونیست را درسالهای زمامداری لنین و یارانش و همچنین استالین ادامه دا و امروز نیز پوتین این راهبرد را ادامه داد. به نظر می رسد ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی درمسیری افتاده است که همان مقاومت دربرابر غرب را دنبال می کند .

مارکس
dir="RTL">دکتر جهانگیر کرمی، دانشیار گروه مطالعات روسیه، با عنوان «روسیه و راهبرد مقاومت» درروز سیزدهم آبان امسال این مشابهت و البته تفاوتهای امروز روسیه و ایران درداستان مقاومت دربرابر غرب را تشریح کرده است . با توجه به اهمیت این نظریه درسیاست خارجی ایران و نیز پیامدهای اجرایی آن بر اقتصاد و سیاست داخلی ایران بخش هایی از سخنان وی را آورده ایم.

پرسش هایی در باره مقاومت

از سه قرن پیش تا کنون، شوروی همواره در باشگاه قدرتمندان جهان و در معرض فشار کشورهای غربی قرار داشته و غرب هیچ‌ گاه شوروی و روسیه را به مثابه یک عضو رسمی نپذیرفت. درباره داستانمقاومت پرسش هایی وجود دارد. نخست آنکه مقاومت چه جایگاهی در نظریه‌های علوم سیاسی دارد؟ به باور وی ریشه این مقاومت را باید در نظریه های چپگرایان جستجو کرد و دید. از زمان تلاش مارکس بر حاشیه‌ نشینان و پرولتاریای کشورهای اروپایی و تبدیل آن‌ها به نیروهای خلاق در عرصة سیاست و روابط بین‌الملل، جریانی پاگرفت که هنوز هم با وجود فروپاشی شوروی فعال و پویاست. در نظریه‌های انتقادی روابط بین‌الملل نیز همچنان مطرح است و بسیاری از نظریه‌پردازان به کشورهای جنوب و به کشورهای ضعیف‌تر و فقیرتر توجه ویژه دارند. نظریه مقاومت در درون ساختار پسااستعماری مهم است چرا که در این دوران تمامی مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حول محور قدرتمندان می‌چرخد و در چارچوب منافع آن‌هاست. لذا، بحث مقاومت در برابر قدرت‌مندان شکل گرفت که در نظریه‌های پسااستعماری نمود می‌یابد.

وی پرسش دیگر درباره مقاومت ، چیستی و چگونگی مقاومت روسیه است. پیدایش این نظریه به اوایل قرن ۱۸ بر می گردد. دانست. روسیه با آنکه در باشگاه قدرت‌مندان جهان بود، به دو دلیل مهم نتوانست به شکل رسمی و مشروع در بازی بزرگ جهانی قرارگیرد. نخست آنکه در روسیه هرگز توسعه و نوسازی نمود اجتماعی نیافت و آن گونه بومی نشد که بتواند قدرتی مداوم را شکل دهد. خلأ توسعه در روسیه وجود داشته و همچنان نیز وجود دارد، بدین شکل که همواره از طرف دولت‌ها بوده است و نه از طرف بخش خصوصی و از دل اجتماع. دلیل دوم آنکه باشگاه قدرت‌مندان جهان از قرن پانزدهم و شانزدهم اختصاص به غرب مسیحی و اروپایی و شرکایی داشته که این هژمونی را پذیرفته باشند و فرهنگ روسیه به‌دور از فرهنگ اروپا قرار داشته است. می توان به عبارت مشهور گورباچوف در سال ۱۹۸۵ اشاره کرد: «خانة مشترک اروپایی» که برژینیسکی در سال ۱۹۸۸ نیز در پاسخ گفته بود: «از این عبارت باید پرهیز کرد چون روسیه خود یک فرهنگ است.» بنا به دلایل ذکر شده مقاومت در روسیه شکل گرفت که به یاری اندیشه‌های کمونیستی از ۱۹۱۷ تا ۱۹۹۱ روسیه به یکی از قدرت‌های بزرگ جهان بدل شد ولی در نهایت بازی را باخت که شاید دلیل اصلی آن فقدان توسعة اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی واقعی آن باشد. دهة ۹۰ میلادی در دوران یلتسین، دهة تسلیم در برابر غرب بود و از آنجا که غرب هرگز حاضر به پذیرش روسیه نشد، در دوران پوتین، این مقاومت در سطح منطقه‌ای، نه به‌شکل کمونیستی بلکه به اشکال جدیدی، بازتولید شد. در سطح داخلی مسئلة حقوق بشر و NGOها و رسانه‌های آزاد چندان جدی گرفته نشد چون آن را بستری برای نفوذ غرب شناختند. در سطح منطقه‌ای نیز تلاش داشت اقدامات غرب را در قالب انقلاب‌های رنگین و گسترش نفوذ راهبردی غرب محدود نگاه دارد. در سطح بین‌المللی نیز تلاش کرده از کشورهای دارای راهبرد مستقل در روابط بین‌الملل حمایت کند.

شباهت‌ها و تفاوت‌های راهبرد مقاومت روسیه و ایران،

مقاومت در روسیه درون‌سیستمی است و از آن به مقاومت - مشارکت روسیه در نظام غرب تعبیر شده است و در ایران ضدسیستمی است و ساختار نظام بین‌الملل را ناعادلانه می‌نگرد. در مواجهه با آمریکا، ایران کاملاً ضدآمریکایی است، در حالی که روسیه با آمریکا در تعامل است و ۲۰ میلیارد دلار مبادلات تجاری دارد. محور اصلی مقاومت ایران در منطقه اسرائیل است، در حالی که روس‌ها روابط خوبی با اسرائیل دارند و در تلاش بوده‌اند روابط میان ایران و اسرائیل و حتی ایران و عربستان را متعادل نگاه دارند. درسه مورد میان مقاومت روسیه و ایران اشتراک وجود دارد: مقابله با تروریسم، حفظ ثبات و امنیت در منطقه، و مقابله با مداخلات غرب.این تفاوت‌ها به وزن متفاوت قدرت دو کشور نیز بازمی‌گردد. ایران قدرتی منطقه‌ای و روسیه قدرتی جهانی است. همچنین، روسیه فاقد ایدئولوژی است و پراگماتیک و عملگرایانه است، در حالی که ایران کاملاً ایدئولوژیک است. ایران مقابله با غرب و آمریکا را امری ذاتی و حیاتی می‌داند، در حالی که برای روس‌ها امری عادی است.

سخنرانی دکتر جهانگیر کرمی به مناسبت ۱۳ آبان، «نشست تخصصی نگاه انتقادی به مسائل روز آمریکا» به‌همت گروه مطالعات آمریکای دانشکدة مطالعات جهان و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات جهان و مؤسسة مطالعات آمریکای شمالی و اروپا در روز دوشنبه ۱۳ آبان

نظرات کاربران
نظر شما

ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.

تیتر داغ
تازه‌ترین خبرها