هشدارهایی برای نشنیدن،راهحلهایی برای نگفتن!
ساعت24-در یکی از روزنامههای صبح تهران نقل و هشدارهایی از سوی چهار نفر اقتصاددان کشور که البته همه آنان هوادار مکتب آزادی اقتصادی هستند، درج شده بود و حاکی از آن بود که این اقتصاددانان در زمان خود هشدارهایی داده بودند و به آن عمل نشده بود و بیتوجهی به این هشدارها موجب بروز مشکلات، ناآرامیها و تبعات بعدی آن شده است. برای آنکه ذهنها روشن شود، خلاصه این هشدارها را در اینجا ذکر میکنم.
اما موضوع کسر بودجه که حرف حقی است و همه از راست راست تا چپ چپ به حرفهای آقای دکتر طبیبیان اذعان دارند. خب! راهحل چیست؟ آیا راهحلی داده شده است و آیا همزمان با راهحل تبعات آن راهحل هم ارائه شده است؟ درباره احساس نابرابری و نظرات دکتر غنینژاد که آنهم درست است، چه راهی پیشنهاد شده است. آیا حاکمیت اقتصاد آزاد میتواند این احساس را از مردم بگیرد و آیا اگر فرض کنیم همه ابعاد اقتصاد آزاد (منهای رانت و حقوق نجومی و ثروتهای بادآورده) حاکم شود، این احساس از مردم گرفته میشود؟ درباره نظرات صائب آقای دکتر نیلی باید گفت ایشان در مقام مشاور اقتصادی ریاستجمهور و از نزدیکترین افراد به ایشان در مدت مسئولیت چه راهحلهایی ارائه دادهاند و آیا تبعات آن را هم ذکر کردهاند. هریک از راهحلها تبعات بسیار درخورتوجهی دارند که غفلت از آنها موجب بروز حوادث جدید میشود. به طور مثال راجع به کسر بودجه کشور چه کنیم؟ در بودجه درآمدهایی در مقابل هزینهها ذکر میشود. کدام درآمدها اضافه شود و تبعات آن چیست؟ وقتی به کاهش هزینهها میرسیم میگویند کمک به مؤسسات مذهبی و فرهنگی و مشابه آن را کم کنید که البته رقم بسیار ناچیزی نیست. آیا میتوان بودجه آموزش و پرورش، دفاع، بهداشت و آموزش عالی را کم کرد؟ این نهادها که دائم از کسر بودجه و حقوق ناچیز کارمندان مینالند و همه هم میگویند حقوق کارگزاران این بخشها کم است! آقایان اقتصاددانان علاوه بر ابراز مشکلات، راهحل و تبعات اقتصادی و اجتماعی آن را بازگو کنند؛ برای سالهاست برخی از همین اقتصاددانان میگویند بهره بانکی را باید پایین آورد یا به سپردهها بهره نداد. بلافاصله پاسخ میشنوند که مردم پولشان را وارد فعالیتهای دیگر میکنند و تورم در جامعه بسیار زیاد میشود یا پولشان را از بانکها بیرون میکشند.این خلاصهای است در نقش اقتصاددانان و روشنفکران که نقش خود را با وجود هشدارهایی که دادهاند، به اجرا نگذاشتهاند.حال سراغ حاکمیت یعنی مجلس، دولت و مجمع تشخیص مصلحت میرویم و نقش آنان را جستوجو میکنیم.نقش مجلس هم شبیه نقش اقتصاددانان شده است؛ نطقهای آتشین پیش از دستور درحالیکه در مجلس همهمه است، شعار و نشاندادن پارچهنوشته و مانند آنها بهجای ارائه بحثهای کارگشا، کسبوکار مجلس شده است. اگر دولت اشتباهاتی دارد باید در مجلسِ ناظر، به آن پرداخته شود و منطقی اما قاطعا خواستار اصلاح شوند.سؤال از رئیسجمهور یکی از تابوهای کشور شده است. رئیسجمهور هم مانند دیگران بهجای حرفزدن با مردم و مطرحکردن مشکلات یا راهحلها و درخواست کمک از مردم، خطبه میخواند و حکم میدهد. مگر نخستوزیر انگلستان دائم در مجلس عوام حضور ندارد؟ در مجلس هم وقتی وزرا میروند گروهی داد و فریاد راه میاندازند. همه تابع آن شدهاند که در ضربالمثل است؛ یعنی «دستش نزن بدتر میشود».همه تابع جریان جاری هستند و اگر هم گاهوبیگاه راهحلهایی ارائه میدهند، تبعات آن را ذکر نمیکنند. نه اقتصاددانان و جامعهشناسان و نه حکومتمردان. باید به استقبال راهحل و تبعات آن رفت، حقایق را عریان به مردم بازگو کرد و از آنان کمک خواست نه آنکه در شرایط سخت تحریم و چالش با بیگانگان دائم از طریق رسانهها، در نماز جمعهها، تریبونهای مجلس و وزرا به مردم وعده معیشت بهتر و سفره پربارتر بدهیم و آخر آنکه به فرمایش قرآن توجه کنیم که «لم تقولون ما لاتفعلون کبر مقتا عند الله ان تقولو ما لا تفعلون/ چرا از آنچه نمیتوانید به عمل بیاورید صحبت میکنید»؛ بزرگترین گناه نزد خداوند آن است که از آنچه نمیتوانید به فعل برسانید سخن بگویید.
ساعت 24 از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.